#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️نشان افتخار🕊️✬❊••┈┈
هفتاد و دو ساعت بعد
گفت: «حاجی جون! سه روز دیگه عملیاته، من هم راهی این عملیات هستم و توی همین عملیات شهید میشم». گفتم: «مهدی جان! برادر من! آخه این چه حرفیه که میزنی، از کجا میدونی عملیات میشه؟ اصلاً از کجا میدونی شهید میشی؟»
گفت: «حاج آقا! بالاتر از اینها رو به تو بگم!؟ سه روز دیگه عملیات میشه، من میرم عملیات و هفتاد و دو ساعت دیگه، گلولهای به قلب من میخوره و شهید میشم». اتفاقاً سه روز بعد، عملیات تصویب شد و رفتیم عملیات. چیزی نمانده بود به قله. هفت نفر بیشتر نبودیم. مهدی دست انداخت درسیم خاردارهای حلقوی. زور زد و از هم بازشان کرد. زیر نور ماه دیدم که تیغهای فلزی از طرف دیگر دستش بیرون زده بود و خون شُرشُر میریخت. یک آن، گلولهای به سینهاش خورد و با دستهای باز، از پشت روی سیمهای خاردار افتاد. از نفر کناریم، ساعت را پرسیدم. گفت:«یازده و ربع». یعنی دقیقاً هفتاد و دو ساعت از پیشگویی مهدی گذشته بود. به اجبار برگشتیم ولی هرروز کارم این بود که از بچههای دیدهبان بپرسم: «چه خبر؟» و آنها بگویند: «هیچی. هنوز آن بالاست». مادر شهید خندان میگفت: «روز میلادش اربعین بود. هنگاهی که در پائیز 1362 خبر شهادت او را به ما دادند، اربعین بود. وقتی هم که بعد از ده سال بقایای پیکرش را برایمان آوردند، باز هم اربعین بود».
آن ســـــه مــــرد، ص302-296
#شهید_مهدی_خندان
#نشان_افتخار
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️دست نیاز،چشم امید🕊️✬❊••┈┈
دست خدا
عباس نمازش را بسیار با آرامش و خشوع میخواند. بعضی وقت ها که فراغت بیشتری داشت آیه «أِیّاکَ نَعبُدُ وَ أِیّاکَ نَستَعین» را هفت بار با چشمانی اشک بار تکرار میکرد. او همیشه نمازش را در اول وقت میخواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق میکرد.
فراموش نمیکنم، آخرین بار که به خانه ما آمد، سخنانش دلنشینتر از روزهای قبل بود. از گفتههای او در آن روز یکی این بود که:
وقتی اذان صبح میشود، پس از اینکه وضوگرفتی، به طرف قبله بایست و بگو:
«ای خدا! این دستت را روی سر من بگذار و تا صبح فردا بر ندار.»
به شوخی دلیل این کار را از او پرسیدم. او در پاسخ چنین گفت:
«اگر دست خدا روی سرمان باشد، شیطان هرگز نمیتواند ما را فریب دهد.»
از آن روز تا به حال این گفتهی عباس بیاختیار در گوش من تکرار میشود.
خانم اقدس بابایی، پرواز تا بی نهایت، ص 66
#شهید_عباس_بابایی
#دست_نیاز_چشم_امید
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️از نگاه مهر🕊️✬❊••┈┈
حیف است بمیرید
دو هفته پیش، شهید احمد كاظمى پیش من آمد و گفت: "از شما دو درخواست دارم؛ یكى اینكه دعا كنید من روسفید بشوم، دوم اینكه دعا كنید من شهید بشوم." گفتم: "شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها كه این روزگارهاى مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیكن حالا زود است و هنوز كشور و نظام به شما احتیاج دارد." بعد گفتم: "آن روزى كه خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد شایستهى شهادت بود، حقش بود، حیف بود صیاد بمیرد." وقتى این جمله را گفتم، چشمهاى شهید كاظمى پُرِ اشك شد، گفت: "انشاءالله خبر من را هم بهتان بدهند!"
بیانات امام خامنهای(حفظهالله) در مراسم تشییع پیكرهاى فرماندهان سپاه 1384/10/21
#شهید_احمد_کاظمی
#از_نگاه_مهر
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️شمیم خاطرات🕊️✬❊••┈┈
دائم الوضوء
حاجی دائم الذکر بود و با وضو. در جلسه و غیر جلسه، زیر لب آرام آرام ذکر خدا را می گفت و به یاد او بود. معتقد بود با وضو و طهارت، کارها نورانیت پیدا می کند و بهتر پیش می رود. کم کم بچه ها هم ازش یاد گرفته بودند؛ دائم الذکر و با وضو بودن را. اصلاً همین کارهاش بود که باعث شد تا بچه های اطلاعات و عملیات مثل پروانه دورش بگردند.
به روایت از سرهنگ اسماعیلزاده
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
هميشه با وضو باش تا خدا عمرت را زیاد كند، و اگر توانستى در طول شبانه روز با وضو باشى اين كار را بكن، زيرا اگر با وضو بميرى شهيد محسوب می شوى .
امالى شيخ مفيد 60/5
#شهید_علی_هاشمی
#شمیم_خاطرات
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️می خواهم مثل تو باشم🕊️✬❊••┈┈
گذشت و ایثار
روی دستش قیر ریخته بود؛ حسابی هم سوخته بود.
ناراحت پرسیدم: چی شده پسرم؟!
گفت: کار پسر همسایه است!
عصبانی رفتم سراغش. تند آمد دنبالم. گفت: سوخته که سوخته؛ باهاش دعوا نکنیها. خود پسره شرمنده شده بود. چندبار آمده بود عذرخواهی.
«گمنام مثل من»، ص4
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
در هنگامی كه قدرت داری، باگذشت باش، و در گـاهِ تنگدستیات بخشنده، و در وقت نیازمندیات، ایثارگر باش تا فضل تو كامل گردد.
غررالحكم؛ حکمت5046
#شهید_ناصر_قاسمی
#میخواهم_مثل_تو_باشم
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️اوج پرواز🕊️✬❊••┈┈
دانشجوی نمونه
جوونترین استاد خلبان نیروی هوایی ارتش بود، در 25 سالگی استاد خلبان جنگنده F5 شد، و در 27 سالگی به درجهی سرگردی رسید، و جزو افسران ارشد نیروی هوایی شد. شهید بابایی و شهید اردستانی جزو شاگرداش بودند. در سال 1347 برای تکمیل دورهی خلبانی به آمریکا رفت، و بین 40 دانشجوی خلبانی از کشورهای مختلف، رتبهی اول رو کسب کرد و دانشجوی نمونه شد. با شروع جنگ به کابوس صدام تبدیل شده بود، و اکثر تلمبهخونهها و نیروگاههای برق عراق رو از کار انداخته بود. طرحهای عملیاتیش باعث شده بود صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسه؛ واسه همین وقتی بعد از بمبارون پادگان «العقره» عراق زنده گرفتنش، به دستور صدام برای ایجاد رعب و وحشت تو دل خلبانهای ما، به فجیعترین وضع شهیدش کردن و بعد بدنش رو دو نیم کردن و یک نیمهاش رو در نینوا و نیمهی دیگرش رو تو موصل دفن کردن؛ ولی بعدها روی این جنایت سرپوش گذاشتن و تا چند سال از اعلام سرنوشتش خودداری کردن تا اینکه بالاخره بعد از سالها دوری از وطن، در سال 1381 پیکر پاکش به میهن بازگشت و بهشکل باشکوهی تشییع و تدفین شد.
#شهید_علی_اقبالی_دوگاهه
#اوج_پرواز
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️حدیث صداقت🕊️✬❊••┈┈
وقف اسلام
بعد از آنکه انقلاب پیروز شد، این انسان، گویی برایش خواب و استراحت معنا نداشت! چقدر شب ها اتفاق می افتاد که ساعت یک و دو بعد از نیمه شب بلند می شد و با بعضی از دوستانش راه می افتادند و به سراغ بیمارستان ها می رفتند؛ به عیادت مجروحین و جانبازان و رسیدگی به وضع بیمارستان ها. بررسی می کردند که وضع بیمارستان چطور است؟ آیا به مریض ها کسی رسیدگی می کند یا نمی کند؟ این کارها را می کرد تا اگر نقصی وجود دارد پیگیری کرده با مسؤولین تماس بگیرد. او یک انسان نمونه و استثنایی بود. در طول این دوستی چندساله ای که با او داشتم یک بار یادم نمی آید که دیده باشم از کار خسته شده باشد! هرگز آثار کسالت و انزجار از کار را در چهره این مرد عزیز و بزرگوار ندیدم.
استادزاده، تألیف و نشر: حوزه علمیه شهید شاه آبادی، 1365، ص160 و 161؛ به نقل از آیت الله خامنه ای
در کلام امام
با كمال تأسف و تأثر، شهادت استادزاده محترم جناب حجت الاسلام آقاشیخ مهدی شاهآبادی را به پیشگاه معظم حضرت بقیت الله(ارواحنا لمقدمه الفداء) تبریك و تسلیت عرض میكنم. مبارك باد بر آن حضرت چنین فداكاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز كه با شهادت افتخارآمیز خود ملت عظیم الشأن ایران به ویژه روحانیت عالیقدر را سرافراز مینمایند. این شهید مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاءالله پیوست...
صحیفه امام، ج18، ص408
#شهید_حجتالاسلام_مهدیشاهآبادی
#حدیث_صداقت
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️دست نیاز،چشم امید🕊️✬❊••┈┈
بندهی رو سیاه
خدايا، با صنع تو هر مورچه رازی دارد/ با شوق تو هر سوخته سازی دارد/ ای خالق ذوالجلال، نوميد مكن/آن را كه به درگــهت نيازی دارد
خدايا! شكر و سپاس كه پوشانيدی از ديگران اشتباهاتم را، و عزت و آبرو بخشيدی مرا،بی كس و تنها، با كولهباری از گناه، چه كنم؟ خدايا، غير از در خانهی تو كدامين در را بزنم؟ تو نيز اگر راهم ندهی و از من روی بگردانی به كه روی بياورم؟ بارالها ! خودت گنهكاران را خطاب كردی و بازخواندی و به آنها وعدهی مغفرت دادی. سزاوار نيست كه بندهی روسياهی را كه با دلی شكسته به درِ خانهی تو روي آورده جواب كنی.
#شهید_مهدی_احمدخانی
#دست_نیاز_چشم_امید
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️حدیث صداقت🕊️✬❊••┈┈
دنیای كوچك
عراق منطقه را زیر آتش گرفته بود. چند خمپاره سوت كشان به سمت ما هجوم آوردند. حاج آقا را مجبور كردیم بیاید داخل سنگر. سنگر كوچك بود و در مواقع عادی، دو نفر هم حاضر نمی شدند داخل آن بشوند؛ ولی آن شب چهار پنج نفر به آن پناه بردیم. حاج آقا میثمی می گفت: «می دانی چرا ما در جای به این كوچكی جامان شد؟» گفتم: نه! گفت: «به خاطر ترس! اگر انسان از خدا هم بترسد، دنیا برای او كوچك می شود.»
روح آسمانی، ص110
در کلام رهبری
این روحانی شهید، تلاش و مجاهدتی بزرگ و دشوار را در میدان های نبرد بر عهده داشت.
#شهید_حجتالاسلام_عبدالله_میثمی
#حدیث_صداقت
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️از نگاه مهر🕊️✬❊••┈┈
گریههای شبانه
از همان دوران جوانی و طلبگی اهل تهجد بود. هر شبی که با ایشان بودم، نیمههای شب میفهمیدم که بلند شده، مشغول نماز شب است و دارد گریه میکند. یک رسم دیگر که داشت این بود که هر شب قبل از خواب گاهی در رختخواب و گاهی قبل از ورود به رختخواب قرآن میخواند. خودش میگفت: "اول کسی که مرا به مسائل معنویت و حال و عبادت هدایت کرد، پدرم بود. پدرم از همان دوران کودکی مرا به خواندن قرآن وادار میکرد."
شاید دلیل آن همه احترامی که ایشان نسبت به پدرش داشت، همین تربیتهای معنوی بود؛ چون آقای مطهری از نظر رتبهی علمی و فکری بالاتر از پدرشان بودند، اما به قدری در برابر ایشان خاضع و متواضعانه رفتار میکردند که حد نداشت.
خاطرات امام خامنهای(حفظهالله) از شهید آیت الله مرتضی مطهری
#شهید_آیتالله_مرتضی_مطهری
#از_نگاه_مهر
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️شمیم خاطرات🕊️✬❊••┈┈
رضایت ولی امر
قرار بود بهش درجهی سرلشکری بدهند. گفتیم: خب به سلامتی، مبارکه بابا. خندید. تند و سریع گفت: «خوشحالم؛ اما درجه گرفتن، فقط ارتقای سازمانی نیست! وقتی آقا درجه رو بذارن رو دوشم، حس می کنم آقا مقام معظم رهبری ازم راضین. وقتی که ایشون راضی باشن، امام عصر هم راضین. همین برام بسه. انگار مزد تمام سال های جنگ رو یک جا بهم دادن.»
صیاد دلها/ ص40
امام صادق علیه السلام
خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبت او منتظر ظهورش هستند و در زمان ظهورش فرمانبردار اویند . اینان دوستان خدا یند که نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند .
نورالثقلین
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#شمیم_خاطرات
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️می خواهم مثل تو باشم🕊️✬❊••┈┈
احکام دین
همراه پدر برای نماز جماعت به مسجد رفت. صف اول، کنار پدر ایستاد. بزرگترها اعتراض کردند که شاید احکام نماز را بلد نباشد و نماز جماعت بقیه خراب شود. پدر به آنها گفت: بیایید و هر سؤالی میخواهید، از این پسر بچه بپرسید. اگر نتونست جواب بده، صف اول نایسته. آیتالله میلانی هم آنجا حضور داشتند. جلو آمدند وسؤالاتی را پرسیدند. سیدمصطفی در کمال آرامش همه را پاسخ داد! آن عالم وارسته که از جوابهای او حیرتزده و متعجب شده بود، تشویقش کرد و رویش را بوسید. ده تومان هم به او هدیه داد و اجازه دادند صف اول بایستد.
«فرمانده! فرمان قهقهه!»، ص27
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله
هركه برای شركت در نماز جماعت به مسجدی برود، برای هر قدمی كه برمیدارد، هفتاد هزار حسنه نوشته میشود، و به همان اندازه درجاتش بالا میرود؛ و اگر در آن حال بمیرد، خداوند هفتادهزارفرشته بر او میگمارد كه در قبرش به دیدار او بروند و انیس تنهایی او باشند، و تا هنگامی كه برانگیخته شود، برایش آمرزش بطلبند.
بحارالانوار؛ ج 73، ص 336، ب 67
#شهید_سیدمصطفی_معزی
#میخواهم_مثل_تو_باشم
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada