#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_شانزدهم
#گره_گشایی
بیشتر مردم از کنار موضوع مهم «حل مشکلات مردم» به سادگی عبور، میکنند. اگر انسان بتواند حتی قدم کوچکی در حل گرفتاری بندگان خدا بردارد، اثر آن را در این جهان و آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید.🌼🍂🌼
در بررسی اعمال خود، مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود. مثلاً شخصی از من آدرس میخواست. من او را کامل راهنمایی میکردم. او هم دعا کرد و رفت. من نتیجه ی دعای او را کامل در نامه عملم مشاهده کردم!🌸✨🌸
یا اینکه کاری برای رضای خدا و حل مشکل مردم انجام میدادم، اثر آن در زندگی روزمرهام مشاهده میشد.🌺🌺🌺
اینکه ما در طی روز، حوادثی را از سر میگذرانیم و میگوییم خوب شد اینطور نشد، یا میگوییم خدا را شکر از این بدتر نشد، بخاطر دعای افرادی است که مشکلی از آنها برطرف کردهایم.🍃🌹🍃
من هر روز برای رسیدن به محل کار، مسیری را در اتوبان طی میکنم. همیشه، اگر ببینم کسی منتظر است، حتماً او را سوار میکنم.🌷🌱🌷
یک روز هوا بارانی بود. پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران مانده بود. با اینکه خطرناک بود اما ایستادم و او را سوار کردم.🌻🌻🌻
ساک و وسایل آن گلی شده بود و صندلی را کثیف کرد، اما چیزی نگفتم. پیرزن تا به مقصد برسد مرتب برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد.🦋✨🦋
بعد هم که خواست کرایه بدهد، نگرفتم و گفتم: هرچه میخواهی پول بدهی برای امواتم صلوات بفرست.☺️☺️☺️
من در آن سوی هستی، بستگان و اموات خود را دیدم. آنها از من بخاطر دعای پیرزن و صلواتهایی که برایشان فرستاد حسابی تشکر کردند.🌹🌹🌹
این را هم بگویم که صلوات، واقعاً ذکر و دعای معجزهگری است. آنقدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم، قادر به درکش نیستیم.🌷🌷🌷
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: گرهگشایی از کار مؤمن از هفتادبار حج خانهخداوند بالاتر است.💫🌼💫
ثمرات این گرهگشایی آنجا بسیار ملموس بود. بیشتر این ثمرات در زندگی دنیایی اتفاق میافتد. یعنی وقتی انسان خودش را در این دنیا بخاطر دیگران به سختی بیندازد، اثرش را بیشتر در همین دنیا خواهد دید.🌸💐🌸
یادم میآید که در دوران دبیرستان، بیشتر شبها در مسجد و بسیج بودم. جلسات قرآن و هیئت که تموم میشد، در واحد بسیج بودم و حتی برخی شبها تا صبح بیدار میماندم و صبح به مدرسه میرفتم.🌼🌻🌼
یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبتنام کرده بود. او چهرهای زیبا و دوست داشتنی داشت و پسر سادهای بود.🌺🌿🌺
یک شب، پس از اتمام فعالیت بسیج، ساعتم را نگاه کردم. یک ساعت به اذان صبح بود. بقیه دوستان به منزل رفتند. من هم به اتاق دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نمازشب شدم.🌻✨🌻
همان نوجوان یکباره وارد اتاق شد و سریع در کنارم نشست. وقتی نمازم تمام شد با تعجب گفتم: چیزی شده؟😳😳😳
با رنگ پریده گفت: هیچی، شما الآن نماز چی میخوندی؟ گفتم: نماز شب. قبل از اذان صبح مستحب است که این نماز را بخوانیم. خیلی ثواب دارد. گفت: به من هم یاد میدهی؟🌺🌷🌺
ادامه داستان فردا...❤️
#ڪپےباذڪرصلواتآزاد
[@nabz_karbala]
16_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
15.39M
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_شانزدهم
شرح و بررسی کتاب سه دقیقه در قیامت
توسط استاد امینی خواه
#ڪپےباذڪرصلواتآزاد
[@nabz_karbala]
❤نبض کربلا❤
#سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_شانزدهم #گره_گشایی بیشتر مردم از کنار موضوع مهم «حل مشکلات مردم» به سادگ
#سه_دقیقه_در_قیامت
ادامه#قسمت_شانزدهم
گره گشایی
به او یاد دادم و در کنارم مشغول نماز شد. اما میدانستم او از چیزی ترسیده و نگران است. بعد از نمازصبح باهم از مسجد بیرونآمدیم.🍂✨🍂
گفتم: اگر مشکلی هست به من بگو، من مثل برادرت هستم.😊😊😊
گفت: رو به روی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود. او با تهدید میخواست مرا به خانه خودش ببرد. حتی تا نیمهشب منتظرم مانده بود. من فرار کردم و پیش شما آمدم.😰😰😰
روز بعد یک برخورد جدی با آن جوان هرزه کردم و حسابی او را تهدید کردم. آن جوان هرزه دیگر سمت بچههای مسجد ما نیامد. این نوجوان هم با ما رفیق و مسجدی شد. البته خیلی برای هدایت او وقت گذاشتم. خدا را شکر الان هم از جوانان مؤمن محل ماست.🌺🌷🌺
مدتی بعد، دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند، شش ماه یا بیشتر درگیر مسائل گزینش شدند. اما کل زمان پیگیری استخدام بنده یک هفته بیشتر طول نکشید!🌹🍃🌹
تمام رفقای من فکر میکردند که من پارتی داشتم اما... آنجا به من گفتند: زحمتی که برای رضای خدا برای آن نوجوان کشیدی، باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کار شما زودتر همانگ شود.🌼🍁🌼
البته این پاداش دنیاییاش بود. پاداش آخرتیاش در نامه اعمال شما محفوظ است.🌻✨🌻
حتی به من گفتند: اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و زندگی خوبی داری، نتیجه کارهای خیری است که برای هدایت دیگران انجام دادی.💐🌸💐
من شنیدم که مأمور بررسی اعمال گفت: کوچکترین کاری که برای رضای خدا و در راه کمک به بندگان خدا کشیده باشید، آنقدر در پیشگاه خدا ارزش پیدا میکند که انسان، حسرت کارهای نکرده را میخورد.🌺🌹🌺
یک روز همسرم به من گفت: دختری را در مدرسه دیدمام که از لحاظ جسمی خیلی از لحاظ جسمی ضعیف است. چندینبار از حال رفته و...😞😞😞
من پیگیری کردم، او یک دختر یتیم و بیسرپرست است. بیا امروز به منزلشان برویم. آدرسشان را بلدم.
باهم راه افتادیم. در حاشیه شهر، وارد یک منزل کوچک شدیم که یک اتاق بیشتر نداشت. هیچگونه امکانات رفاهی در آن دیده نمیشد. یک یخچال و یک اجاقگاز در کنار اتاق بود.😔😔😔
مادر و دو دختر در آن خانه زندگی میکردند. پدر این دخترها در سانحه رانندگی از دنیا رفته بود.
به بهانه آب، سر یخچال رفتم. هیچ چیز در این یخچال نبود! سرم داغ شده بود. خدایا چه کنم؟😭😭😭
خودم شرایط مالی خوبی نداشتم. چطور باید به آنها کمک میکردم؟ فکری به ذهنم رسید! به سراغ خالهام رفتم.🍁✨🍁
او همسر شهید و انسان مؤمن و دست به خیری بوده و هست. او را به منزل آنها آوردم. شرایط منزلشان را دید. خودم نیز کمی کمک کردم و همان شب برای آن دو دختر، کاپشن و لباس مناسب خریدیم.🌼🌸🌼
خالهام آخرشب با کلی وسایل برگشت و یخچال آنها را پر از مواد غذایی کرد. در ماه بعد، تا توانست زندگی آنها را تأمین نمود.🌺🍃🌺
وقتی در آن سوی هستی مشغول بررسی اعمال بودم، مشاهده کردم که شوهرخالهام به سمت من آمد. او از رفقایم بود که شهید شد و در کنار دیگر شهدا در بهشت برزخی، عند ربهم یرزقون بود. 🌼✨🌼
به من که رسید، در آغوشم گرفت و صورتم را بوسید. خیلی از من تشکر کرد. وقتی علت را سوال کردم گفت: توفیق رسیدگی به آن خانواده یتیم را تو به همسر من دادی، نمیدانی چه خیرات و برکاتی نصیب شما و همسر من شد.🌿🌹🌿
خدا می داند که با گره گشایی از کار مردم، چه مشکلات دنیایی و آخرتی شما حل خواهد شد. 💐💐💐
#مرد_میدان
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
[@nabz_karbala]
17_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
19.46M
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_شانزدهم
شرح وبررسی کتاب سه دقیقه در قیامت
توسط استاد امینی خواه
#مرد_میدان
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
@nabz_karbala