eitaa logo
نبض قلم
642 دنبال‌کننده
686 عکس
175 ویدیو
9 فایل
⏪کپی شعر ممنوع فوروارد آزاد راه ارتباطی👇 @safieghomanjani کانال آموزشی ما را دنبال کنید👇 @arayehha
مشاهده در ایتا
دانلود
تو آنی و ما کمــتر از آن و اینیم برخیز که در بـــــاور تو بنشینیم شب با همه ی تیرگی اش آخر شد ای صبح چه خوب است تو را میبینیم ❄️ @nabzeghalam
4_6039548626127029638.mp3
984.7K
تو آنی و ما کمتر از آن و اینیم ✍🏻 🎼کیان بزرگمهری (Endless Roads) 🎤 @nabzeghalam
مثلِ آن مردی که با سیگار خوابش میبرد عشق هم گاه از سرِ اجبار خوابش میبرد! کودک ِذهنِ مرا بد جور بر هم میزند او که تنها لحظه ی دیدار خوابش میبرد مهربانی را گمانم پشت گوش انداخته تازگیهااا دیده ام، بیدار خوابش میبرد! مثلِ آن کودک که در هول و ولای گریه است تا به دستم میرسد هربار، خوابش میبرد ساعتم را کوک کردم در هوای آشتی قهر هم خوب است وقتی یار خوابش میبرد! @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل را بروی دست ِخدا بی نشان گذاشت داغِ تورا که بر دل ِما بی نشان گذاشت وقتی علی به قامت دیوار تکیه زد قلبش شکست و قبر تو را بی نشان گذاشت! @nabzeghalam
💠💠💠 در ماتمش زمین و زمان گریه میکنند پیر و جوان و خرد و کلان گریه میکنند ایام ِفاطمیه همه با لباس ِحزن با سوز و اشک و آه و فغان گریه میکنند ⚫️ @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از تو شرار آه میماند و بس شبها و نبود ماه میماند و بس بعد از تو سکوت و ظلمت و تاریکی یک عاشق بی پناه میماند و بس @nabzeghalam
چون برگ که از درخت،زود افتاده داغت به دل ِجنگل و رود افتاده ای دیده ببار تا نبینی که گُـلی بین ِ در و دیـوار کـبود افتاده @nabzeghalam
1_1361176666.mp3
12.73M
🏴السلام‌علیکِ ایتهاالصدیقة‌الشهیدة🏴 😔 ✨@nabzeghalam
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ چون برگ که از درخت، زود افتاده داغـت به دلِ جنـگـل و رود افتاده ای دیـده بـبـار تـا نبـیـنی کـه گُـلی بیـنِ در و دیـــوار کــبـود افــتــاده ━━━━💠🌸💠━━━━ 🏴 @sherhaye_nab
اشک در چشمهای رود افتاد، آه از سینه ها فرود افتاد اینکه بانوی آب و آیینه، بینِ دیوار و در کبود افتاد غم ِاز دست دادن طفل و، غمِ سنگینی نبودِ پدر آه از غربتی که فاطمه دید، آه از چشمهای خیره به در میخ ها شاهدند بانو جان، در و دیوار راوی دردند گریه دارد صبوریت خاتون، این جماعت عجیب نامردند روی دستانِ ماه می‌بردند، مادری را که زود پر پر شد عطرِ ریحانة النبی پیچید، داغِ او در گلوی حیدر شد مادری را که دخت ِخاتم بود، بوسه بر دست و پای او کم بود مادری را که کوثرش خواندند، سَرورِ بانوانِ عالم بود فاطمیه دو بار احیا شد، تکیه و روضه را علم کردند عده ای هم کنار هیئت ها، نذر دادند و چای دم کردند مرقدش تا همیشه مخفی ماند، چشم یک عالم از فراقش تر کاش در کوچه دستِ نامحرم چادرش را نمی‌کشید از سر @nabzeghalam