eitaa logo
نبض قلم
697 دنبال‌کننده
798 عکس
195 ویدیو
12 فایل
⏪کپی‌«ممنوع» فوروارد «آزاد» راه ارتباطی👇 @safieghomanjani کانال آموزشی ما را دنبال کنید👇 @daneshhayeadabi
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چه آیینه ز تصویر تو دل کند نشد ماه هم با همه خوبی به تو مانند نشد آفتابــــی و به پاییز دلـــــــم تابیـــدی مثل تو هیچکسی مونس و دلبند نشد آنقدر بوسه زدم پـــــــنجره فولادت را یک سلام از تو بر این بنده رسانند نشد شاه هستی و همه مات کرامات توایم دل که مایوس ز دیدار خداوند نشد کوه هم در پی دیدار رخت قد خم کرد شهر درگیـــــر بلندای دمـــــــــاوند نـــــشد یا رضا من به بهشتِ تو پناه آوردم هر چه کردند مرا از تو بـــــرانند نشد ‌‌ ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾ @nabzeghalam ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
عمری‌ست به سوز و سازِ دنیا کوکم بی دولت غم خرابه ای متروکم از بس که لباس مرگ بر تن کردم چندی‌ست به زنده بودنم مشکوکم! 🆔 @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ صبح ِزیبا دمید و پنجره ها واشد آسمان روی دست و پای زمین جاشد ماه در پیچ و تاب ِپرده ی شب گم شد تا که خورشیدِ پشت ِپنجره پیدا شد @nabzeghalam
هدایت شده از کافه شعر و ادب
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمریست به سوز و سازِ دنیا کوکم غم سر نزند به خلوتم میپوکم! از بس که لباس مرگ بر تن کردم چندیست به زنده بودنم مشکوم! 🌴🕯🌴
عشق، آغازِ غم انگیز ِپریــــــشانی توست مرگ، پایانِ خوشِ بی سرو سامانی توست هر چه نزدیک شدم، دورترم میکردی این هم از خُلقِ کج ِبسته به پیشانی توست! نذرم این بود به پهنای خیالت برسم داغ این کاسه ی بشکسته هم ارزانی توست آخرین خاطره ها را تو به یغما دادی تلخی خاطرم از نسخه ی درمانی توست کاش یکروز دلِ سیر تو را میدیدم چشمم از داغ ِهمین یکسره بارانی توست ➡️ @nabzeghalam
🌷🍃🌷🍃🌷 : هرچند قدری کم تحمل بود، اما برایم حس ِخوبی داشت؛ گل بود. @nabzeghalam
هر پنجره گرم ِجستجویت باشد آیینه تماشاگـــــــــــر ِرویت باشد تو ماه شدی که در دل تاریکی چشم ِهمه عاشقان به سویت باشد @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
او مرا ز فتنه های آخرالزمان؛ دور میکند، عاقبت ظهور میکند. @nabzeghalam
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
خدا خودش به دل کوچکم نگاه انداخت مرا به خاطر تو در دل ِ گناه انداخت دوباره گندم و سیب و حدیث تکراری خلاصه هر دوی ما را به اشتباه انداخت شبیه یوسف مصری هلاک تقدیریم مرا به خاطر عشق تو توی چاه انداخت نه چشم مانده به راهم نه پای مانده به گل مصیبتی است که این روزها به راه انداخت اگر چه طعم خوش خلوتت کنار من است مخدری و خــدا بر سرم پـــناه انداخت به خوبی تو ندیدم چرا که حضرت مـــِــهر به محض آمدنت رو به قرص ِ ماه انداخت همینکه پیش منی حال و روزمان خوب است بمیرد آن که میان من و تو آه انداخت!