هی حرف به حرف میشود چشمانم
از داغ تو ژرف میشود چشمانم
چندی شده که حال دلم بارانی است
آماده برف میشود چشمانم!
#صفيهقومنجانی
@nabzeghalam
هدایت شده از خوبان پارسیگو
تویی که در دل من ردّ پا گذاشتهای
مرا به دستِ کدام آشنا گذاشتهای؟
شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگیاست
تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشتهای؟
کنار این همه شبهای بی فروغ ببین
که قلب نازک من را کجا گذاشتهای
هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست
نگاه کن که چه ردّی بهجا گذاشتهای!
اگر چه رفتهای اما هنوز منتظرم
بیا که دستِ مرا در حنا گذاشتهای!
#صفيه_قومنجانی
هدایت شده از نبض قلم
حال من خوب است گاهی بد چه فرقی میکند؟!
غصه ام کوتاه یا ممتد چه فرقی میکند
او که حالم را پریشان میکند با بودنش
از خیالم رفت یا آمد چه فرقی میکند
اینکه حال و روزشهر کوچکم دلگیرهست
فعل بارد با نمیبارد چه فرقی میکند
بی تو اخمم سرکش وبرنده وتلخ است حال
خنده هایم ماند یا پرزد چه فرقی میکند
آمدی و خاطرات کهنه در من تازه شد
عشق ، می یا که نمی تابد چه فرقی میکند
شهر من در هر دوحالت حالش اصلا خوب نیست
شهر من فردوس یا مشهد چه فرقی میکند؟!
#صفيه_قومنجانی
#شهر_من
@nabzeghalam
هم منظره را زرد و خیالی کرده
هم پنجره را ز غصه خالی کرده
خورشید طلایی قشنگ آمده و
دنیای مرا دوباره عالی کرده
#صفيهقومنجانی
@nabzeghalam
673.4K
خدا دنیا رو بخاطر تو زیبا کرده
من و هم بخاطرت عمری شکیبا کرده
دیده مثل آینه پاک و زلال و ساده ای
چشات و گرفته و راهی دریا کرده
اون به هر کسی که دوست داشته یه خرده غم داده
خدا اینجوری خودش رو توو دلت جا کرده
اگه پاهات و گرفته خواسته پیشش بمونی
اگه دستات و گرفته عشق و معنا کرده
اگه معلولیتی داده اگه محدودیت
این جوری با اکثرِ نداشتههات تا کرده
تو صبوری کن و از آیینه دلگیر نباش
این روزای سخت و هر چشمی تماشا کرده
این روزای سخت و با امید آسونش کن
دل بده به اونی که با تو مدارا کرده
نگو نه سخته نمیشه طاقتش رو ندارم
اون تو رو بابت سختیا مهیا کرده
خدا بنده های خوب و خواسته امتحان کنه
توو وجود تو فقط خوبی رو پیدا کرده
تو توکل به خدا کن همه چی درست میشه
دردِ آدما رو اون فقط مداوا کرده
با مریضیات بجنگ و با غمات حوصله کن
کسی خوشبخته که رو به سوی فردا کرده
#شعر_و_خوانش
#صفيه_قومنجانی
#ترانهیمعلولیتمحدودیتنیست☑️
به مناسبت دوازده آذرماه روز جهانی معلولین
@nabzeghalam
May 11
هدایت شده از نبض قلم
از هر چه زن است در جهان، سر هستی
از مریم و از آسیه، برتــر هستی
در روز قیامت همه تسلیم توایم
زیرا که تو زهـرای مطهـّر هستی
#صفيهقومنجانی
#یازهرا
@nabzeghalam
نه تو ماه آسمانی و نه من ماه زمینم ...
همه شب امیدم این است، فقط تو را ببینم!
#صفيه_قومنجانی
💫
@nabzeghalam
هدایت شده از نبض قلم
اشک در چشمهای رود افتاد، آه از سینه ها فرود افتاد
اینکه بانوی آب و آیینه، بینِ دیوار و در کبود افتاد
غم ِاز دست دادن طفل و، غمِ سنگینی نبودِ پدر
آه از غربتی که فاطمه دید، آه از چشمهای خیره به در
میخ ها شاهدند بانو جان، در و دیوار راوی دردند
گریه دارد صبوریت خاتون، این جماعت عجیب نامردند
روی دستانِ ماه میبردند، مادری را که زود پر پر شد
عطرِ ریحانة النبی پیچید، داغِ او در گلوی حیدر شد
مادری را که دخت ِخاتم بود، بوسه بر دست و پای او کم بود
مادری را که کوثرش خواندند، سَرورِ بانوانِ عالم بود
فاطمیه دو بار احیا شد، تکیه و روضه را علم کردند
عده ای هم کنار هیئت ها، نذر دادند و چای دم کردند
مرقدش تا همیشه مخفی ماند، چشم یک عالم از فراقش تر
کاش در کوچه دستِ نامحرم چادرش را نمیکشید از سر
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
هدایت شده از آرایه های ادبی
روز دانشجو را به تو تبریک نمی گویم
تو را به این روز تبریک می گویم
که این روز بی تو، و بی حس “آرمان خواهی”
و “ایمانت به حق طلبی”، وجودی بی معناست...
روز دانشجو روز اندیشههای بیدار مبارک 🌹
@arayehha
هم پنجره از عشق تو سنبل داده
هم باغ از اشتیاق بلبل داده
آنقدر عزیزی که هزاران خورشید
در مردمک ِسیاه ِتو گل داده
#صفيهقومنجانی
@nabzeghalam
دلم بی تو گلاویز دوبیتی است
خیالم غرقِ پاییز دوبیتی است
بدون تو شب و روزی ندارم
همه دنیام لبریز دوبیتی است
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
صبح آمد و تا خودِ خدا شادم کرد
از بسترِ درد و رنج آزادم کرد
بر بامِ بلند آرزویم تابید
هربار به دیدارِ تو معتادم کرد!
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
بهار از هر پگاهت میتراود
غزل از روی ماهت میتراود
تو خورشیدی که صد باغ دوبیتی
شب و روز از نگاهت میتراود
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
به شادی در جهان، گل کرده خورشید
به عشق این و آن، گل کرده خورشید
بساطِ کیفمان را کوک کرده
در اندوهِ خزان، گل کرده خورشید
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
رفتنت کشت مرا، آمدنت کشت مرا...
این چه عشقی است که هر لحظه مرا خواهد کشت!؟
#صفیه_قومنجانی
#تکبیت
@nabzeghalam
هدایت شده از گلچین شعر
تویی که در دل من ردّ پا گذاشتهای
مرا به دستِ کدام آشنا گذاشتهای؟
شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگیاست
تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشتهای؟
کنار این همه شبهای بی فروغ ببین
که قلب نازک من را کجا گذاشتهای
هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست
نگاه کن که چه ردّی بهجا گذاشتهای!
اگر چه رفتهای اما هنوز منتظرم
بیا که دستِ مرا در حنا گذاشتهای!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher