تو که راهی شدی، نمیدانی، معنی بی قرار یعنی چه ..
مثل یک ماهواره ی تنها،گم شدن در مدار یعنی چه..
حمله ی لشکر غزل دیدی؟ امشب از حس شعر لبریزم
غرق آرامشی نمی فهمی، لحظه ی انفجار یعنی چه..
می روی سمت یک فراموشی..چمدانی گرفته دستت را..
شاعری بی قرار می فهمد، سوت ِ تلخِ قطار یعنی چه..
با صدای رسا که می خندی، بنده مسئول خنده ها هستم
بی خیالی تو و نمی فهمی، شانه ی زیر بار یعنی چه..
دل من را زدی به دریاها، این دلی که ندیده دریا را
چشم دریایی ات به من فهماند، آبی بی گدار یعنی چه..
مدتی می شود پر از دردم ، مثل یک سال پیشِ ِ حال خودت
تو خودت هم که خوب میدانی، قرص..روزی سه بار یعنی چه..
آه! با میله های مواجی، چشم های تو در محاصره است
مژه هایت به من نشان دادند، آسمان در حصار یعنی چه..
شاعری خسته از غزل هایش، سمت باران دوباره راه افتاد
هیچ کس..هیچ کس نمیداند، پرسه در لاله زار یعنی چه..
با شنیدن نمی شود فهمید، حال و روزم چگونه میگذرد
تا نبینی مرا نمی فهمی، مرده ی بی مزار یعنی چه...
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
در جسم وطن ، روحِ خدا مانده هنوز
عطر نفس فرشته ها مانده هنوز
یک چهره ی مهربان و پر نور ، از او
در خاطره های ما به جا مانده هنوز
ایثار شهیدان حرم ثابت کرد
آیین امامِ شهدا مانده هنوز
چون بت شکنی بود که با سیلی او
بر صورت دشمنان صدا مانده هنوز
آری همگی عبرت تاریخ شدند
جمهوری اسلامی ما مانده هنوز
هر چند امام عارفان دیگر نیست
یک رهبر درد آشنا مانده هنوز
سید علیِ حسینیِ خامنه ای
این آینه ی عشق نما مانده هنوز
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
او که طرحی نو میان سیل غم انداخته
یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته
انقلابش انفجار نور بود و دشمنش
بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته
کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان
آنچه ابراهیم با خون شهیدان ساخته
گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار
باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته
در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو
هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ زهرهٔ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت
گم بود درعمیق زمین شانهٔ بهار
بی تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت
دلها اگر چه صاف ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
در کولهبار قسمت ما غم زیاد بود
کم بود عمر ما و همین کم زیاد بود
آنسوی شوق و شادی و شور و نشاط ما
اندوه و رنج و غصه و ماتم زیاد بود
این یک دو روز را که به آن عمر گفتهاند
یکدم نبود بیش و همان دم زیاد بود
گیرم چکید قطرهای از عشق روی خاک
آن هم برای عالم و آدم زیاد بود
چیزی نصیب من نشد از کارگاه عشق
غیر از غمی که از سر من هم زیاد بود
#فاضل_نظری
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
خیلی جالب بود واقعا قشنگه بهش فکر کنید و بخونید حالتون عوض میشه........
??زمان زیادی گذشت ....
#_فهميدم هميشه اونى كه ميخواى نميشه...!
#_فهميدم هركسى كه باهاته الزاماً "دوستت" نيست!
#_فهميدم كسى كه تو نگاه اول ازش بدت مياد يه روزى ميشه صميمى ترين دوستت و بلعكس... !
#_فهميدم كه بى تفاوتى بزرگ ترين انتقامه...
#_تنفر يه نوع عشقه ...
#_دلخورى و ناراحتى از ميزان اهميته...!
#_غرور بزرگ ترين دشمنه...
#_خدا بهترين دوسته ...
#_خانواده بزرگ ترين شانسه ...
#_سلامتى بالاترين ثروته...
#_اسايش بهترين نعمته ...
#_فهميدم" رفتن" هميشه از روى نفرت نيست ...
#_هركى زبونش نرمه دلش گرم نيست...
#_هركى اخلاقش تنده،جنسش سخت نيست!
#_هركى ميخنده، بدون درد و غم نيست!
#_ظاهر دليلى بر باطن نيست...
#_فهميدم كسى موظف به اروم كردنت نيست...
#_فهميدم جنگ كردن با خيليا اشتباهه محضه...
#_فهميدم خيلى موقع ها خواسته هات ، حتى باگريه و التماس، انجام شدنى نيست ...
#_فهميدم گاهى اوقات توو اوج شلوغى تنهاترينى!
#_گاهى اوقات دلت تنگه اون آدماى دوست داشتنى سابق ميشه...
#_گاهی اوقات صمیمی ترین کست میشه غریبه ترین ادم
.
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
زیباترین شعر مولانا :
عاقبت خاك شود حسن جمال من و تو
خوب و بد مي گذرد واي به حال من و تو
قرعه امروز به نام من و فردا دگري
مي خورد تير اجل بر پر و بال من و تو
مال دنيا نشود سد ره مرگ كسي
گيرم كه كل جهان باشد از آن من و تو....
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
من پُرم از خاطرات و قصههای کودکی
این که روباهی چگونه میفریبد زاغکی!
قصّهی افتادنِ دندانِ شیری از هُما
لاکپشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی!
قصّهی گاو حسن، دارا و سارا و امین
روزِ بارانی، کتابِ خیسِ کُبری طِفلکی!
تیلهبازی در حیاط و کوچه و فرشِ اتاق!
بر سرِ کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی!
چای والفجر و سماور نفتیِ کُنجِ اتاق
مادرم هرگز نیاورد استکان بینعلبکی!
داستانِ نوک طلا با مخمل و مادربزرگ!
در دهی زیبا که زخمی گشته بچه لکلکی!
هاچ زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش!
یادِ دوران اوشین و نقطههای برفکی!
هشت سال از دورهی شیرین امّا تلخِ ما
پر ز آژیرِ خطر با حملههای موشکی!
تا کجاها میبرد این خاطره امشب مرا
کاش میرفتم به آن دورانِ خوبم، دزدکی!
یاد آن دوره همیشه با من و در قلبٍ من
من به یاد و خاطراتت زندهام، ای کودکی!
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
وداع
کوچک نیست
که دست تکان بدهیم
در هوا پراکنده اش کنیم
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
آمدی جانم به قربانت ولی دیر آمدی
در جوانی ترک من کردی کنون پیر آمدی
نه دگر من عاشق دیروزیم نه تو دگر لیلای من
قاتل ! عشقم شدی گشتم زمین گیر آمدی
آمدن سودی ندارد مرده ام در خود ولی
مانده ام با چه امید و با چه تدبیر آمدی
سنگ دل در راه تو موی سیاهم شد سفید
آرزویم داده بر باد و به تفسیر آمدی
آمدن زودتر میخواستی نه کنون که رفته ام
من گرفتارم به غم ٬ با جرم و تقصیر آمدی
ای بنازم« شهریار »گفتی عجب این نکته را
نوش دارو بعد مرگ از چه به تدبیر آمدی
نه دگر احساس بر شعرمانده است نه اعتبار
گشته ام سنگ صبور از زندگی سیر ٬ آمدی
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
راهی نمانده است به جز پرکشیدنم
بی بال مانده باز خیال پریدنم
نشکفته بال و پر به سر شانه های من
از این قفس به دور تن خود تنیدنم
آغوش بسته است به رویم اقاقیا
راضی است آسمان به همین دانه چیدنم
مانند جغد شوم میان خرابه ها
پرهیز میکنند همه از شنیدنم
شاید خدا به یمن قدوم مبارکم
اندوه آفریده پس از آفریدنم
شکر خدا که گاه کلاغی خبررسان
در انتظار مرگ میاید به دیدنم
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
همیشه مادر را
به مداد تشبیه مےکنیم
ڪه با هربار تراشیده شدن
ڪوچڪترمیشود
ولے پدر یڪ خودڪار زیباست
ڪه در ظاهر ابهتش را حفظ میڪند
خم به ابرونمے آورد
وڪسے نمیداند
چقدرِ دیگرتمام میشود
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
🔴 داستانک
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند...
"فرهنگی که باید با آب طلا نوشت"
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
نه پنجره ای را به خطا آزُردی
نه بی پرده،حقِ کسی راخوردی
ای حضرتِ آفتاب، پابستِ توایم
با بنده نوازی دلِ ما را بُردی!
پُر شده در سفرههای پاک، نان شبهه دار
از عبادت، از خدا خالی ست جان شبهه دار
بی گمان دست دعا هم از اجابت خالی است
با نگاه شبهه دار و با زبان شبهه دار
جانمازی از پر جبریل هم بی فایده ست
تا نمازت را بخوانی در مکان شبهه دار
دانهی تسبیح حتی، دور باطل می زند
ذکر، میگرید به حال ذاکران شبهه دار
نَفْس چون گرگیست، گرگی در لباس میش ها
زخمها خوردیم از آن مهربان شبهه دار
"يَا رَجَاءَ الْمُذْنِبِين" گفتیم و او مارا گرفت
بین آغوش خودش دور از جهان شبهه دار
مِی فروش شهر هرشب نان مستی میخورد
رزق او را میدهد بین دکان شبهه دار
تلخ بود و تلخ بود و تلخ، ای ساقی نریز
چای شیرین را درون استکان شبهه دار
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
عصای دست من عشق است ، عقل سنگدل بگذار
کـــه این دیوانه تنهـــا تکیه گاهش ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
به یادت آنچنان غرق خودم بودم که دریا گفت:
تورا میبینم و شک میکنم دریا منم یا تو!
تا جایگه عرش برین روح خدا رفت
آن عارف فرزانه ازاین کهنه سرا رفت
از نسل علی باشد و زهرای پیمبر
آن سیّد و آن رهبر آزاده ی ما رفت
بودست گرفتار خط و خال لب یار
افسوس که آن عاشق وآن دلبرمارفت
مشتاقی ما بود و معمّای وصالش
کو دیرچرا آمدو ؟ کو زود چرا رفت؟
پروانه صفت گشت جدا از برِ مردم
با شعله شمع سحر و نور خدا رفت
یک عمربسی مهرو وفابود دراین جمع
بوی دگری داشت گل صدق وصفارفت
با یک دل آرام و طماَءنینه خاطر
بار سفری بسته و با برگ و نوا رفت
آن زنده ی جاوید در این دایره ی دهر
از خاکی فانی به گلستان بقا رفت
عشقی زشهادت به دل انداخت که مهدی
آن شاهد جمع شهدا با شهدا رفت
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق