eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.3هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
3.3هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️رُُفََََقـََـََـََـََـََـََـ💖ــاـیِِِِِّ بََََسِِِِّیََِِـََـََـََـََـََـََـ❤️ــجِِِّــــیِِِّ برای نظرات و پیشنهادات ارتباط با ادمین👇👇 @SARBAZE_Seyyed_Ali_66_22 پروف دخترونه رفیقانه شهیدانه همسرانه عاشقانه مذهبی، سخنان سید علی، سخنانی درمورد آقا، وصیتنامه شهدایی، حدیث امامان💖💖❤️❤️💮🌸 https://eitaa.com/Rofaghaye_basiji
❣️شَََهیِِِدْْ❣️نَََشِِِیْْ مِِِیْْمِِِیْْرّیْْ❤️ ارتباط با ادمین، نظرها و پیشنهادات @SARBAZE_Seyyed_Ali_66_22 عکس،متن هایی درباره ظهور امام زمان عج، آقا سید علی، شهدای مدافع حرم و دفاع مقدس،عکس های همسرانه، رفیقانه، دخترونه، پسرونه، عاشقانه ❤️❣️💓 لینک کانال های مذهبی و شهدایی https://eitaa.com/Shahid_nashi_mimiri
هدایت شده از نوای کربلایی سجادصدقی
⁉️توجه باکلی جستجوپیداش کردم😱 ❤️کانال ❤️ 😱شورهای طوفانی ومحشر😋 😳همه دیوونشن 😇کافیه خودتون گوش کنید 😘کلی طرفدارپیداکرده باشعراش👇 @k_sajjad_sedghi118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درود بزرگمنشان فرهیخته بامدادتان دل انگیز؛ پایان هفته تان شادی بخش و دلپسند و مانا در خاطرات... 🍁 @nabzeshgh 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رقصان شده و شور به پا کرده دلم بـــاغ گــل ســرخ را صـدا کرده دلم با عطر شکوفه های باران، دم صبح آغــوش به روی عشــق وا کرده دلم 💓 @nabzeshgh
طــــــღــــو همان😍 عطرگل 🌹و نسیم که‌ اگر صبح 🌸نباشی در من 😇نیست ... ‌‌‌‌‌‌‌ 💓 @nabzeshgh
جوری عاشقتم😍 که انگار دنیا فقط همین یک مرد را دارد 💓 @nabzeshgh
💓نبض عشق💓
هو العشق من تو مسیر کربلا و علی موند دلم تنگش بود بااینکه هنوز ی ساعت نبود دور شده بودیم انگار بی ق
هو العشق نجف اشرف بودم رفتم برم زیلرت خیلی شلوغ بود توقع نداشتم دستم به ضریحشون برسه واسادم روبرو حرم دسست به سینه سلام بدم که جمعیت منو در بر گرفت چشم باز کردم بغلم ضریح امیر المومنین بود اخ چقد حس خوبی بود زیارت کردم و در اومدم از وقتی وارد خاک عراق شدم کاملا بی اشتها بودم و نمیتونستم هیچی بخورم حتی اب مدیر کاروان برا من ک یکی دیگه خواهرا که وضعیت مشابه داشتیم نون خشک اوردن و مجبورمون کردن بخوریم بیشتر از ۴ ساعت از علی بی خبر بودم دوبار زنگ زدم مادر گفتن خوبن میگمشون زنگت بزنن و هنوز خبری نشده افتادیم به گشت و گذار اطراف حرم اخ ایوان نجف عجب صفایی دارد.......همش دلم میخواست علی کنارم باشه باهاش حرف بزنم و از حسم بگم اما حتی ازش خبر هم ندارم.......