#بمیرم
وقت است که در گوشه ی میخانه بمیرم ،
با درد تو خوشتر ، که غریبانه بمیرم ،
عمرم به سر آمد نشد این قصه به پایان ،
از قبله جدا ، روی به آن خانه بمیرم ،
ای باد مَبَر خاک مرا سوی درِ دوست ،
بگذار در این خانه یتیمانه بمیرم ،
خواهم که از این آتش جان شعله بر آید،
چون شمع به یادِ رخِ پروانه بمیرم ،
کس چاره درد منِ دیوانه ندانست ،
دل خون شد از این درد چو دیوانه بمیرم ،
جز عشق مرا نیست سخن از غم حلاج ،
منصور صفت عاشق و رندانه بمیرم ،
معشوق اگر خواست حدیث غم مجنون ،
دیوانه شوم در دلِ افسانه بمیرم ،
از طعنه ی اغیار چو بلبل به فغانم ،
بگذار که باگریه ی مستانه بمیرم ،
عمریست ز هجران و غم یار خرابم ،
شادم که ز اندوهِ تو جانانه بمیرم ،
صد شکر که #راحم همه ویرانه یار است ،
دلخسته چنین زار به ویرانه بمیرم ،
شعر وصدا
#راحم_تبریزی
ـَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٓٓؔٛٚؔ