eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.3هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از رفقا میگفت: "قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا(ع)… یه زن خوب بخوام...❗️ رفتم و درخواستمو به آقا گفتم... شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️ هر جای حرم که میخوابیدم... خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢 "آقا بلند شو..." متوجه شدم کنار پنجره فولاد… یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن… کسی هم کاری به کارشون نداره. رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و....... تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️ صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️ پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم... چشتون روز بد نبینه…❗️ یهو یکی داد زد : "آی ملت…شفا گرررفت…😱 به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭 نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که… خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️ "مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛ مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..." "آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️ خوابم میومد،جا واسه خواب نبود... رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴… همین" تاااا اینو گفتم… یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت: "تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕 خیلی دلم شکست💔 رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم: "آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔 زن که بهمون ندادی هیچ… یه کشیده آب دار هم خوردیم. همینجور که داشتم نِق میزدم… یهو یکی زد رو شونم و گفت: "سلام پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم آره؛ "من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️ اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛ تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت... خلاااااصهههه... تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁 بعد ازدواج با خانومم اومديم حرم... از آقا تشکر كردم و گفتم: "آقا،ما حاضریما...😂 یه سیلی دیگه بخوریم و یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂 💝 ❤️ 🧡 💛 💚 💙 💜 💖 ═‌‌‌‌♥️ حرف دل ♥️═ ‌ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ @Nabzeshgh
هدایت شده از  🎀 خانواده مثبت،مشاوره خانواده 🎀
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمیدرضا الداغی خبر شهادتت پیچیده است! به همان تلخی و سنگینی که خبرهای این‌چنینی می‌پیچند و کام انسان‌های باشرافت را تلخ‌تر از زهر می‌کنند! قصه‌ی شهادت تو، قصه‌ی چاقوهای پی‌درپی که ناجوانمردانه و بی‌رحمانه بر جسمت نشست، از کثیف شدن روح دو نامردی آغاز می‌شود که اسیر هوس شهوت و غضب بودند و ادامه پیدا می‌کند با بی‌حیایی و بی‌مسئولیتی دختران نوجوانی که خلاف فطرت خود عمل کرده‌اند و چنگ به صورت شرع و قانون انداخته‌اند! 😔 قصه‌ی شهادت تو، ادامه پیدا می‌کند با غیرت زیبا و مثال‌زدنی‌ات و شجاعت و انسانیتت. قصه‌ی شهادت تو، قصه‌ی ارزش‌هایی است که قرن‌هاست در قصه‌های مادران سرزمین ما درخشیده است. ! ! ! آقا حمید رضای الداغی! نامت به تاریخ ما پیوست. مثل علی خلیلی، مثل علی لندی، مثل حسن امیدزاده، مثل ریزعلی، ... ما به شما افتخار کرده‌ایم و می‌کنیم. ولی امروز مثل شما نگران دخترانمان هستیم. نگران دخترانی که هر چه گفته‌ایم و می‌گوییم، باور نمی‌کنند که پوشش و رفتار درست، عامل امنیت خودشان است. و این‌گونه تجربه‌ای تلخ باید برای چندمین بار تکرار شود و خانواده‌ای این‌گونه به سخت‌ترین و تلخ‌ترین درد دچار شود، تا شاید عده‌ای باور کنند فلسفه‌ی قرآنی پوشش را: «فیطمع الذی فی قلبه مرض»
❀🔹 ﷽ 🔹❀؛ اَللّھمَّ‌رَبَّ‌شَھْرِرَمَضٰانَ‌الَّذی‌اَنْزَلْتَ‌فیہِ‌الْقُرْآن اذن زیارتے بدهید ای امام عشق حالمان به جان مادرتان روبھ راه نیست…💔 و ایوان طلایت عشق است کاظمین و حرم و شاه و گدایت عشق است به جوادت قسم ارباب دلم تنگ شده و صحن و رواق و نگاهت عشق است