#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#مسمط
ای وای از آن حدیثِ به دفتر نیامده
ای وای از آن شروعِ به آخر نیامده
ای وای از آن یقینِ به باور نیامده
ای وای از آن مزارِ کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده
ای دل حدیثِ دخترِ طاها شنیدهای؟!
یَرضی شنیدهای؟! لِرضاها شنیدهای؟!
هنگامهی نماز، دعاها شنیدهای؟!
حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیدهای؟!
أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده
یالَلْعَجَب! فصلّ لِرَبِّک ولادتش
واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُمْ وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدهی ستایش او برنیامده
* *
اما چه سود! حرمت قرآن شکسته شد
یکباره قلب سورهی انسان شکسته شد
دَر را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد
فَصْلِ غریبی تو چرا سر نیامده؟
زهرا هنوز گریهی بیگاه میکند
مولا هنوز سر به دل چاه میکند
پاییز، ادعای أنا الله میکند
صبح بهار از آمدن اکراه میکند
آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟!
#مهدی_جهاندار
فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد
آه، این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد
فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیزدندان
در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد!
فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی؛
فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد
فتنه شاید در صف صفّین میجنگیده روزی
فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد
فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده
یا که در طیّارهی پاریس_تهران بوده باشد
فتنه شاید اینکه دارد شعر می خواند برایت!
وامصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد
ذرّهای بر دامن اسلام ننشیند غباری
نامسلمانی اگر همنام سلمان بوده باشد
دورهی فتنه است آری، میشناسد فتنهها را
آنکه در این کربلا عبّاس دوران بوده باشد
فتنه خشک و تر نمیداند خدایا وقت رفتن
کاشکی دستم به دامان شهیدان بوده باشد
#مهدی_جهاندار
#فتنه
#بصیرت
#نه_دی
ای خوشخبر بیا که نظرها عوض شود
تا تلخیِ تمام خبرها عوض شود
اینجا مسافران همه بیراهه میروند
برگرد تا مسیر سفرها عوض شود
درها به بسته بودن خود خو گرفتهاند
جوری بیا که عادت درها عوض شود
پیداست انقلاب عظیمی است پیش رو
تا جای زیرها و زبرها عوض شود...
#مهدی_جهاندار
#امام_زمان_عج_مناجات