یار وداع میکند، تابِ وداعِ یار کو
وعده ی وصل میدهد، طاقت انتظار کو...
#هلالی_جغتایی
#هلالی_جغتایی چقد مظلومانه سروده:
من گرفتار و تو در بندِ رضاي دگران
من ز دردِ تو هلاک و تو دواي دگران
گنج حُسن دگران را چه کنم بي رخِ تو؟
من براي تو خرابم، تو براي دگران
خلوت وصلِ تو جاي دگرانست، دريغ!
کاش بودم منِ دلخسته بجاي دگران
پيش ازين بود هواي دگران در سرِ من
خاکِ کويت ز سرم بُرد هواي دگران
پا زِ سر کردم و سوي تو هنوزم ره نيست
وَه! که آرَد سرِ من رشک بهپاي دگران
گفتي: امروز بلاي دگران خواهم شد
روزيِ من شود، اي کاش! بلاي دگران
دلِ غمگين هلالي بهجفاي تو خوشست
اي جفاهاي تو خوشتر زِ وفاي دگران
درغمت،گرجانبهدشواریدهم،معذوردار
زانکهدلتنگستوآسانبرنمیآیدنفس:)
#هلالی_جغتایی
حیاتی یافتم از "وعدهی قتلش" بحمدالله...!!
که ما را هرچه در دل بود او را بر زبان آمد...
#هلالی_جغتایی