اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم
خیلی برای بندگی همت ندارم
اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم
چشمی برای دیدن عبرت ندارم
امروز و فردا می کنم هنگام توبه
حالی برای ترک معصیّت ندارم
ارزان خودم را باختم در دار دنیا
اما حواسم نیست من قیمت ندارم
افتادم اما باز دستم را گرفتی
جایی به جز این خانه من عزّت ندارم
وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است
چیزی برای خانه ی غربت ندارم
باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است
چشم امیدی جز به این رحمت ندارم
وقتی حسین بن علی را دوست دارم
از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم
شب های جمعه مادری قامت خمیده
هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده
#وحید_محمدی
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
شکسته بال و پرم، وا نمی شود بالم
از این خراب تر آقا نمی شود حالم
هنوز هم که هنوز است در مسیر جنون
به پختگی نرسیدم، چو میوه ای کالم
گذشت فرصت عمرم، سپید شد مویم
بدون رؤیت رویت گذشت هر سالم
مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم
ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم
فدای تار عبایت، بگیر دستم را
بگیر دست دلم را، مریض احوالم
به غیر روضه و گریه، به غیر نور شما
که هیچ نور امیدی نمانده در عالم
میان روضه ی گودال این دلم گیر است
شبیه جد غریبت اسیر گودالم
هنوز هم که هنوز است دل پریشان
صدای نعل جدید و شروع جنجالم
هنوز هم که هنوز است در تب و تابم
هنوز گریه کن روضه های خلخالم
#وحید_محمدی
#مناجات
#امام_زمان_ع
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
شکسته بال و پرم، وا نمی شود بالم
از این خراب تر آقا نمی شود حالم
هنوز هم که هنوز است در مسیر جنون
به پختگی نرسیدم، چو میوه ای کالم
گذشت فرصت عمرم، سپید شد مویم
بدون رؤیت رویت گذشت هر سالم
مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم
ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم
فدای تار عبایت، بگیر دستم را
بگیر دست دلم را، مریض احوالم
به غیر روضه و گریه، به غیر نور شما
که هیچ نور امیدی نمانده در عالم
میان روضه ی گودال این دلم گیر است
شبیه جد غریبت اسیر گودالم
هنوز هم که هنوز است دل پریشان
صدای نعل جدید و شروع جنجالم
هنوز هم که هنوز است در تب و تابم
هنوز گریه کن روضه های خلخالم
#وحید_محمدی
#مناجات
#امام_زمان_ع
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
هر زمانی در دلم درگیر طوفان می شوم
یا حسینی می نویسم غرق باران می شوم
از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است
آخر از عشق علی یک روز سلمان می شوم
کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید
در گرفتاری دخیل یا حسن جان می شوم
من گناهی هم اگر کردم جهالت کرده ام
تا گناهی می کنم فورا پشیمان می شوم
بار سنگینم مرا خیلی خجالت می دهد،
هر زمانی که سر این سفره مهمان می شوم
روزه می گیرم ولی دائم به فکر روضه ام
آب می نوشم دم افطار و گریان می شوم
روضه آب و گریه نان هر شب اهل دل است
دور از این روضه ها، بی آب و بی نان می شوم
جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر
جان تو بی روضه من خیلی پریشان می شوم
...................
مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان می شود
همسفر با حرمله، با نیزه داران می شود
#وحید_محمدی
#مناجات
باز هم دارد به من مولا محبت می کند
بین خوبان از من بد نیز دعوت می کند
توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان
گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند
من فراری ام ولی دائم خودش دنبالم است
در بزرگی و کرم دارد قیامت می کند
می شود محبوب مولا، نور چشمی می شود
از گناهش هر که اظهار ندامت می کند
هر کسی یک جور در این راه خالص می شود
شیعیان را آزمایش با ولایت می کند
هر که در پای ولایت مثل زهرا ایستاد
اجر و مزدش را خود حیدر ضمانت می کند
ما دعای دست مجروحیم، زینب شاهد است
هر چه بر ما می رسد زهرا عنایت می کند
در میان کوچه تنها بود، بی بی را زدند
هر که زهرایی شود احساس غربت می کند
ریشه های چادر خاکی امید شیعه است
گریه کن ها را خود زهرا شفاعت می کند
#وحید_محمدی
#مناجات