💠🔸 بسم الله الرحمن الرحیم
🕋 وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى (طه / آیه ۷)
💌اگر سخن آشكارا بگوئي (يا مخفي كني) او پنهانيها و حتي پنهانتر از آنرا نيز ميداند!
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
✍این آیه ابعاد خاصی از علم بی انتهای خداوند را فاش می کند.
🌷می فرماید و آنقدر احاطه علمی دارد كه اگر سخن آشكارا بگوئى مى داند، و اگر مخفى كنى نيز مى داند، و حتى مخفی تر از مخفی را نیز آگاه است.
❓اما پرسش این است که مخفی تر از سر به چه معنا است؟
✅با اینکه نظرات مختلفی میان مفسران وجود دارد، ما به حدیثی توجه می کنیم که در این باره از امام محمد باقر (علیه السلام) رسیده است. می فرمایند " سر آن است که در دل پنهان نموده ای و مخفی تر از آن ، چیزی است قبلا به خاطرت آمده ولی الان فراموشش کرده ای" این تفسیر به خوبی گویای گستردگی علم الهی بر جزئیات احوال ما است.
#آیه_روز
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
@nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷دفاع مقدس 🇮🇷
🌷شهدا را یاد کنیـــم با ذڪر صلـوات...🌷
و شاد کنیم با عمل به وصیت و آرمان هاشون
#شهدا
#دفاع_مقدس
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
@nafahat1
❓آیا میتوانیم به نیت کمک به نیازمندان، دفترچه بیمه درمانی خودمون رو در اختیار اونا قرار بدیم؟
✅ پاسخ
استفاده از دفترچه بیمه دیگران جایز نیست (حرومه) و ما بهصرف اینکه کسی نیازمند هست، نمیتونیم این کار رو انجام بدیم، مشمول حقالناس میشیم
اگه کسی این کار رو کرده باشه، باید اون مقداری رو که از بیمه تخفیف گرفته، به همون بیمه برگردونه
طبق نظر برخی از مراجع، باید اون مبلغ رو به قیمت روز پرداخت کنید که در اینجا، هر کس باید طبق نظر مرجع خودش عمل کنه.
و از نظر قانونی هم جرم بحساب می آید. و استفاده کنندگان مجرم شناخته می شوند.
#آموزش_احکام
#حق_الناس
#دفترچه_بیمه
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
@nafahat1
28.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠🔸 شگفتی های آفرینش
🔸 داستان آفرینش
🔺قسمت دوم
#سه_شنبه
#شگفتی_های_آفرینش
#داستان_آفرینش
💟✴️💟✴️💟✴️💟✴️💟✴️💟
@nafahat1
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️نطق طوفانی حمید رسایی«نماینده سابق مجلس شورای اسلامی» در همایش این جنازه را دفن کنید:
🔻شما فکر میکنید این جنازه چیه ؟! که میخواهید دفنش کنید
🔹این جنازه ای که بوی تعفنش را همه جا برداشته و همه رو آزار میده، برجام نیست!!
برجام خودش معلول است نه علت..این جنازه ای که باید دفن شود تفکر حاکم بر کشور، وادادگی، غربزدگی و... است
🔸اصلا بحث این نیست که مکانیسم ماشه فعال بشه یا نشه چون این اقدامات در نهایت انجام میشه اما مسئله اصلی اینه که مکانیزم ماشه اصلی حسن روحانی که هفت ساله شلیک شده هر روز یه جا را میزنه ، یک روز هستهای، یک روز موشکی، یک روز ارز، یک روز طلا، یک روز بورس .به جای برجام باید از حسن روحانی خارج شد تا قفل کشور باز شود.
از روحانی و تمام کسانی که غربگرا هستن دست بکشید ملت!! بسه هر چی کشیدیم!!
#سیاسی
#مکانیسم_ماشه
#غربگرایی
🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
@nafahat1
💠🔸 داستان دل آرام
🔸 قسمت نوزدهم
رسیدم خونه، با تردید و کمی ترس از آنچه پیش رو دارم در رو باز کردم. مادرجون همچنان داخل حیاط نشسته و سر به زیر گرفته و این نشون از دلواپسی و دلشوره ای که داره هست!!😞
نمیدونم چی باید بگم... از ناراحتی مادرم قلبم میگیره... انگار دنیا روی سرم خراب میشه...
همونجا کنار حیاط نشستم و به دیوار تکیه زدم..
_ سلام مادرجون!
همانطور سربه زیر و باصدای گرفته :
_ سلام!!
گفتم: پدرجون کجاست؟!
مادر: _____
_مادرجون چـــرا جـــواب نمیدین پس؟!
مادر: _____
_الان شما دلواپس پدرجونید؟! یا از من ناراحتین!؟
مادر: ________
_ خُب مادر جوابمو بده میخوای فحشم بدی بده مادر!! اما جوابمو بده، مُردَم از نگرانی!!
مادر: خدانکنه پسرم!!
_واای خدا رو شکر بالاخره صداتون رو شنیدمـ!
خُب این چه کاریه با من میکنین!؟ چـــرا همــیشه ســکوت میکنین..!؟ مــگــه من پــسرتون نیستم!؟
مگه الان تموم دلخوشیتون من نیستم!؟ پس چرا آدمم حسابم نمی کنید؟! بابا با من حرف بزنید! ناسلامتی دکتر این مملکتما ... میفهمم یه چیزایی!!
مادر:
مادرجون تو دوباره تیربارت رو روشن کردی پسر؟!
خب بزار حداقل نَفَسِت تازه بشه بعد ...
پشت سر هم هِی میگی و میری!!
بله دیگه پدرجون از صبح بی خبر گذاشته رفته تا حالا هم خبری نشد!! هیچوقت این همه وقت بیرون نمی موند! نگرانم نمی تونم حرف بزنم چکار کنم مادر!!؟؟
_وقتی داشتن میرفتن، حرفی! نزدن؟
_نه مادر! سابقه نداشت به من نگن کجا میخان برن...
بعد از اینکه حاج آقا ملکی رفتن... تا آمدم بیام از اتاق بیرون و با پدرت حرف بزنم دیدم نیستن!! رفتن بیرون!! نمیدونم این حاج آقا چی بهش گفت که اینقد بهم ریخت! اولش ترسیدم نگران شدم همینجا نشستم و دلشوره ی تو رو داشتم که نکنه تو طوریت شده به من نگفتن!! تو که امدی باز دلشوره داشتم که پس چی بود که اینطور گذاشت و رفت که با من هم رو در رو نشه!!
مادرجون میری سراغ حاج آقا ازش بپرسی چی به بابات گفته ؟؟!!
جـــا خــوردم!!😳 موندم چی بگم؟! هر چی بگم کار رو خرابتر میکنم!!
فقط سر تکون دادم و گفتم باشه الان ...
دوباره از خونه آمدم بیرون!!
ولی نمیدونم کجا باید برم!؟
اصلا پدرجون بعد از بازنشستگی زیاد از خونه بیرون نمیان... فقط مسجد میرن و خریدای ضروری !! حالا چطور باید پیداشون کنم!! نه دوستی دارن و نه پاتوقی !!
همینطوری مسیر مسجد رو پیش گرفتم و رفتم یه نگاهی انداختم اما خبری نبود، برگشتم و از اونطرف رفتم گفتم شاید رفته باشن پارک اونطرف خیابون... پارک بزرگه شلوغ نیست...
وقتی داخل پارک شدم دیدم پدرجون روی یه نیمکتی نشسته و با یه نفر صحبت میکنه... همینکه دیدمشون و خیالم راحت شد، روی یه نیمکت نشستم و از دور بهشون نگاه کردم...
میخاستم از روی صورتشون بفهمم که ناراحتن یا عصبانی اما فاصله زیاد بود و مشخص نبود.
بعد از یه چند دقیقه اون آقا بلند شد و رفت اما پدرجون همچنان نشسته بود و مرتب سرش رو تکون می داد، فهمیدم که ناراحتن...
یدفعه ای پدرجون بلند شد ... من هول کردم و ترسیدم... دلم نمیخاد که با پدرم بیرون از خونه برخورد داشته باشم ... شاید از عصبانیت زیاد حرفایی بزنه بهم و کسی اون اطراف ببینه...پریدم پشت درختا و از دور نگاه کردم تا ببینم کجا میرن... وقتی دیدم سمت خونه میرن... شروع کردم به دویدن ..باید زودتر از پدرجون به خونه برسم... نباید موقع انفجار و عصبانیت پدرجون باهاش روبرو بشم...
سریع خودم رو به خونه رسوندم و فقط به مادرجون گفتم دارن میان و پریدم توی اتاق تا پدرجون برسه و ببینم چکار می کنه؟! سراغ منو میگیره یا ...!؟
صدای در حیاط رو شنیدم... هول کردم... از یه گوشه ی پنجره که مشخص نباشه ایستادم و بیرون رو نگاه می کردم..
پدرجون امد توی حیاط ... واای چقدر صورت پدرجون برافروخته و عصبانیه!!
همونجا کنار مادرجون روی نیمکت نشست!!
مادرجون با اینکه خوشحال شده بود اما، وقتی ناراحتی و عصبانیت پدرجون رو فهمیده بود، نپرسید که کجا بودید؟!
پدرجون یه نگاهی به طرف اتاق من انداخت و از مادرجون پرسید: اقای دکترتون امدن!؟
مادرجون نگاهی به طرف اتاقم کرد و گفت بله اقا امدن.. تو اتاقشه
دیدم پدرجون از جاش بلند شد!!😱
وااای من چیکار کنم....از بچگی شنیدم که باباها وقتی عصبانی ان با کمربند ...😱😱
اما پدرجون هیچوقت منو نزده ولی بخاطر این بوده که عصبانیش نکرده بودم... پدرجون رزمی کار و ارتشیه!!
ادم از حالت عادیشم میترسه وای از عصبانیتش..😡
خودمو بزنم به خاب؟! برم زیر تختم؟! درس بخونم!؟ وای خدایا... پاهام سست شده.. عجب دکتری!!مثل پسربچه ی ده ساله... میترسم اما ...نه از پدرم.....
از لحظه ای که خدای ناکرده به پدرم بی احترامی بکنم!! تنم میلرزه...
#داستان
#دلارام
#قسمت_نوزدهم
🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋
@nafahat1
💎امام صادق( عليه السلام):
✅اگر دوست دارى خداوند بر عمرت بيفزايد،
پدر و مادرت را خوشحال كن
إن أحبَبتَ أن يَزيدَ اللّهُ في عُمرِكَ فسُرَّ أبَوَيكَ
📚ميزان الحكمه جلد8 صفحه 135
🌹🌹🌹🌹🌹
💟خانم ها
💟آقایان
💢هردو بدانید
💠 مرد از "قدردانی" ذوقزده😍 میشود، چون بهطور مستقیم از بُعد مردانهاش حمایت میشود.
💠 زن از "گفتگو" به هیجان 😍میآید، چون این عمل از بُعد زنانهاش حمایت میکند.
آقایون بدانید:
💙 خانمها بخاطر ظرافت های روحی شان از هدیه گرفتن بسیار خوشحال😃 میشوند.
❤️ هدیه همینکه هدیه است خوشایند است، نه اینکه حتما باید گران قیمت باشد!
💚 هدیه🎁 نباید مختص به مناسبتهای خاص باشد؛ هدیه دادن بدون مناسبت و غافلگیرانه، اثربخشی بیشتری است.
#سه_شنبه
#خانواده_بانشاط
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
@nafahat1
💠🔸 بسم الله الرحمن الرحیم
🕋 إِذْ رَأى ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدى
💌هنگامى كه آتشى ديد، پس به خانواده اش گفت: درنگ كنيد؛ بی ترديد من آتشى ديدم [می روم] شايد شعله اى از آن را برايتان بياورم يا نزد آتش [براى پيدا كردن راه] راهنمايى بيابم. ( ۱۰طه)
🕋فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ
💌ﭘﺲ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺁﺗﺶ ﺭﺳﻴﺪ ، ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ : ﺍﻯ ﻣﻮﺳﻰ !(11طه)
🕋 إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً (12)
💌به يقين اين منم پروردگار تو، پس كفش خود را از پايت بيفكن؛ زيرا تو در وادى مقدس طوى هستى. (12)
💠در اینجا حضرت موسی (علیه السلام) به مقام کلیم اللهی نائل شدند
پس مشخص است اون مشعل روشن، آتش🔥 نبود نشانه ی تجلی خداوند بود.....
💠این که فرموده کفش هایت را در بیاور درس ادب😊 به ما میدهد اینکه در مواجه با مقدسات مؤدبانه برخورد کنیم.
⛔️ متأسفانه برخی در برخورد با مقدسات ادب را رعایت نمی کنند مثلاً : قرآن را روی زمین میگذارند یا مثلاً اسم اهلبیت(علیهم السلام) را سبک صدا می کنند 😱
مثلا می گویند میدان علی یا بلوار محمد....بدون علیه السلامی یا امامی قبلش بیاورند...(هرچند گذاشتن اسم اهل بیت (علیهم السلام) بر روی مغازه پاساژ....کراهت هم دارد😨(به نظرم فلسفه اش هم روشن است که اسم آن بزرگواران سبک شمرده نشود))✅
🕋 وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى (13)
💌و من تو را [به پيامبرى] برگزيدم، پس به آنچه وحى می شود، گوش فرا دار.
#چهارشنبه
#قصه_موسی
🌷 @nafahat1🌷