eitaa logo
خانم شفیعی(نفحات)
135 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
8هزار ویدیو
53 فایل
❤تقدیم به اقاجانمان ❤ 🌸صاحب و مولامان🌸 ⚘⚘برنامه های اخلاقی؛ اجتماعی ؛اعتقادی؛و سبک زندگی و تربیتی واحکام. دعا. وشرح ادعیه معروف. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه،مسابقه و جوایز متعدد. کپی با ذکر صلوات آزاد انتقادات و پیشنهادات ارتباط با مدیر @MAAHER
مشاهده در ایتا
دانلود
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂😂😂😂 حواستون بود؟؟!! من یادم رفت برای بخش فرزندآوری میخواستم این رو بفرستم فراموش کرد😆😅😅 حالا قضاشو بجا میارم🤣🤣😂😅😅 هم فرزندآوری هم ولادت آقامون ✅ خاطره زیبا و شنیدنی بازیگر سینما و تلویزیون از توسل به امام رضا ⚘علیه السلام ⚘ 👌از دستش ندین ➿💝➿💝➿💝➿💝➿💝➿💝 @nafahat1
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مادر شش قلو های کرجی: "خوشحالم و خدا رو شکر می کنم که همه بچه ها سالم هستند." ✅ پدر شش قلو ها: "خدا رو شاکرم که این نعمت های بزرگ رو به من دادند." ▪️✍اینو گذاشتم در جواب اقای وزیر ارتباطات کشورمون که گفتن شش قلودار شدن، این کارگر فصلی در این شرایط، سنگ جلوی پای لنگ است!!😓😱 ⛔️خواستم بدونید خداوند نعمتش را به بندگان شاکرش عطا میکنه و خدا رو نشناخته حرف زدن از دنیا، جز این نیست. ▪️➰▪️➰▪️➰▪️➰▪️➰▪️ @nafahat1
💠🔸تلنگر در راستای شگفتی آفرینش این هفته: امام علی علیه السلام _در بیان موعظه های لقمان علیه السلام به پسرش: ای پسرم! کسی که یقینش کم شده و نیّتش در طلبِ روزی ضعیف گشته، (باید بداند که) خداوند تبارک و تعالی  به اراده خود، او را در سه حالت آفریده و به او روزی داده است، که در هیچ یک از آن حالتها کاری از دست او بر نمی آمد. بنابر این، او باید بداند که خداوند او را در حالت چهارم نیز روزی می دهد.  حالت اوّل، این است که او در رحم مادرش بود و خداوند عز و جل او را در جایی استوار، روزی رساند به طوری که گرما و سرما اذیّتش نکرد. سپس در حالت دوم او را از آن جا بیرون آورد و روزیِ او را از راه شیر مادرش جاری ساخت و با این وسیله، او را کفایت کرد و پرورش داد و بی آن که او توان و نیرویی داشته باشد، او را بزرگ کرد. سپس در حالت سوم او را از شیر گرفت و روزیِ او را در کسب و کار پدر و مادرش قرار داد، و چنان در دل های آنان برای او محّبت و رحمت نهاد که گویی غیر از آن، چیز دیگری ندارند؛ به طوری که در بسیاری از حالات، او را بر خودشان مقدّم می داشتند. تا این که به حالت چهارم رسید و بزرگ و عاقل شد و برای خودش مشغول کسب و کار گردید. در این حال عرصه بر او تنگ شد و به پروردگارش بد گمان گشت و همه حقوق خدا را در مالش انکار کرد، و از ترس تنگیِ روزی و بدگمانی به این که خداوند ـ اکنون و در آینده، روزیِ بازماندگانِ او را بدهد، بر خود و خانواده اش سخت گرفت.  ای پسرم! بدترین بنده، همین است. «خصال، صفحه ۱۲۲ - بحارالانوار،ج۱۳، صفحه۴۱۴» 🎋🌺🎋🌺🎋🌺🎋🌺🎋🌺🎋🌺🎋🌺 @nafahat1
تولد ۵ قلوها در شیراز 🔺رئیس بیمارستان حضرت زینب(س) شیراز میگه مادر ۲۹ ساله اهل جویم لارستان در بیمارستان حضرت زینب ۵ قلو زایمان کرد. 🔺این مادر که دومین بارداریش رو تجربه می‌کرد، یک دختر و چهار پسر به دنیا آورده. 🔺خوشبختانه همه نوزادان سالم هستن و از دستگاه تنفسی استفاده نمی‌کنن ‌و فقط بخاطر اینکه در میانگین وزنی یک کیلوگرم تا ۱.۵ کیلوگرم قرار دارن، تو آی‌سی‌یو هستند. ▪️🔸▪️🔸▪️🔸▪️🔸▪️🔸▪️ @nafahat1
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 پدر۳۹ ساله و ۱۳ فرزند و یک مادر همراه 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 @nafahat1
📱 مجموعه کلیپ 🚨 فرزندآوری... ✍حجت الاسلام ناصری 📌برا دختر یه نفری خواستگار اومده بود، خواستگار فقیری بود، به دخترش گفت: بابا این فقیره، می‌ترسم زندگی رو در آینده نتونه تأمین کنه و بره، این خواستگار رو رد کن. 🔻دختر، این خواستگار رو بیشتر دوست داشت ولی پدرِ دختر اون رو رد کرد، تا بعد از مدتی، یک نفر آمد که پولدار بود اما اخلاق او بد بود، پدر به دختر گفت: بابا وضع این بد نیست فقط اخلاق نداره که إن‌شاءالله خداوند اخلاق او را درست می‌کنه. 👌دختر گفت: بابا من تا حالا نمی‌دونستم خدایی که اخلاق را درست می‌کنه غیر از خدایی است که روزی میده، فکر می‌کردم یک خدا است که هر دو را درست می‌کنه، شما اولی را رد کردی، آن وقت خدا نبود که وضع مالی او را درست کند؟!! ✅مشکل ما همین است، میندازیم پای خدا، هر جا که بخواهیم کار خود را بکنیم، آنجا آن را درست می‌کنیم. ولی طراز حق یک طراز دیگری است. 🌸🌿🌹🌿🌸🌿🌹🌿🌸🌿🌹🌿🌸 @nafahat1
✨لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ... یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانواده‌ی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد. یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخه‌ی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور می‌خواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایده‌ای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانه‌ی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانه‌ی انگور را می‌گیرم و به خانه می‌برم و در یک ظرف آب می‌چکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخه‌ی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغ‌های انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمی‌دانم چطور می‌توان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمین‌های اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمی‌توانم بگویم. این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همین‌طور خروار خروار دارد به این می‌بخشد. بلند شد گفت: آقا مثل این‌که ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او این‌قدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ». من اوّل یک شاخه‌ی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانه‌ی انگور به او دادم، قدردانی کرد. می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی می‌فرستد که شاکر باشد. "