eitaa logo
خانم شفیعی(نفحات)
133 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
50 فایل
❤تقدیم به اقاجانمان ❤ 🌸صاحب و مولامان🌸 ⚘⚘برنامه های اخلاقی؛ اجتماعی ؛اعتقادی؛و سبک زندگی و تربیتی واحکام. دعا. وشرح ادعیه معروف. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه،مسابقه و جوایز متعدد. کپی با ذکر صلوات آزاد انتقادات و پیشنهادات ارتباط با مدیر @MAAHER
مشاهده در ایتا
دانلود
😔جا ماندگان و حسرت به دلان روز پدر جامانده از تبریک گفتن روز پدر، چرا که در کودکی پدر شدند.. حسرت به دل داشتنِ پدر.. به گمانم بهترین راه فهماندن نعمت پدر، دیدن احوال کسانیست که خود در کودکی پدر شدند..!! فکر می کنیم پدر و مادر کاری برایمان نکردند.. دوستمان ندارند...حوصله ی محبتشان را نداریم و می گوییم غر می زنند.. برای چه باید قدر پدر و مادر داشته باشیم!! کودکانی که در کنار ارزوی داشتن سایه سری بر سرشان به نام پدر، روزگارشان را به تلخی و در حسرت آرامش و امنیتی که دیگران دارند و قدرش را نمی دانند، جوابش را بخوبی می دانند. حسرت یک نگاه مهربان پدر... تکیه گاهی به استواری پدر.. امنیتی به آرامش آغوش پدر... به آسودگی خاطر حضور پدر.. و زنانی که هم پدر بودن را تجربه می کنند و هم مادری را.. هر چه بگوییم کم است و حرف چرا آنانی که هر ساله در خانه های انچنانی جشن های آنچنانی و بقول خودشان لاکچری برای پدرشان میگیرند کاری نمی کنند تعجبی ندارد اما ما برای درد و غم این عزیزان چه کرده ایم!!؟؟ مایی که در میلاد پدر یتیمانی که حتی برای تماشای شادی کودکانه یتیمان آنان را بر پشت خود سوار می کرد، برای کاستن غم یتیمان چه کردیم!!؟؟ به عمل کار برآید به سخندانی نیست...!! پدران کوچک سرزمینم روزتان مبارک... کسانی که به تنهایی و روی شانه های کودکانه ی خود، بار مردانه ی پدر را می کشید.. 🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸 @nafahat1
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به مناسبت روز پدر از مردم می‌پرسند «حاضری چقدر از حقوقت را ماهیانه به پدرت بدی؟!» 🔹واکنش‌ها عالیه!😁 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @nafahat1
دو پدر در یک قاب پدر کلمه ای پر از مفهوم است پدری در چهره بعضی جریان دارد، انگار بخشی از نور پدر عالم در وجودشان متجلی شده. اصلا پدری یک حس یک مفهوم یک مرام و یک عشق است که حتما نیاز نیست که فرزند کسی باشی تا او پدرت باشد. گاهی از هزار پشت غریبه حس پدری میگیری و شاید از عمویت حس پدری نگیری. حاج قاسمم من از شما حس پدری دارم و در چهره ات نور پدر عالم را میدیدم و الان دلتنگ نگاهت هستم "مرتضی اعلایی" 🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار زیبا 👌👌 یا علی حیدر مدد💐💐 پیشنهاد دانلود😌😌 🌸🌸🌸🌸 عیدتون مبارک🌟💫 الحمد الله الذي جعلنا من المتمسّکين بولايه امير المومنين و الائمه المعصومين عليهم السلام. عید میلاد تنها مولود کعبه ، امیر مومنان علی بن ابی طالب بر شما شیفتگان و محبین حضرتش مبارک باد. من حیدریم نام علی ورد زبانم من حیدریم حب علی عشق عیانم من حیدریم بی مددش زنده نمانم بر خاک قدمهاش زند بوسه لبانم قسم به وعده ی شیرین « من یمت یرنی » که ایستاده بمیرم به احترام علی علیه السلام 🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸🌸 @nafahat1
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار خارق‌العاده امیرالمومنین علیه السلام در دوران حکومتش چه بود؟‌ ‌ برای مایی که از تاریخ آنچنان نمی‌دانیم، حکومت حضرت را نهایتا در سه جنگ داخلی خلاصه می‌کنیم اما آنچه پیش از حکومت علی علیه السلام رخ داد این بود که منطق به تو چه (امر به معروف و نهی از منکر یا عدالت‌خواهی) وجه شرعی پیدا کرده و کسی حق انتقاد از حاکمان را نداشت؛ علی علیه السلام این منطق را شکست تا مردمان بتوانند بدون لکنت حق خود را از صاحبان قدرت بستانند‌ تا جاییکه معاویه بعدها گفت علی شما{مردم} را پررو کرد که می‌آیید و انتقاد می‌کنید. 🔻ویدئو بازنشر سخنانی از حجه الاسلام کاشانی است 🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 @nafahat1
✅طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت ✍فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : 🌸یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : 🍃شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! 🌹شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : 🌟به آسمان رود و کار آفتاب کند .🌟 🍃 پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! 🌹بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : "سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) " 🍃 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، 🔹مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!  وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید :"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید " 🌼مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . 🦋 فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ 🌳گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . 🍃پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . 🌳هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست . نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . 🌺چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ 🌷راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . 🌿شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" 🍃طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : *🌻به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند🌻* 🌻به آسمان رود و کار آفتاب کند🌻 💙به عشق امیر مومنان علی السلام منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان 🌸🌿🌹🌿🌸🌿🌹🌿🌸🌿🌹🌿🌸 @nafahat1