💢 احکام آرایش و پیرایش بانوان (ده) 💠 با کارشناسی حجت‌الاسلام و المسلمین حسین وحیدپور 🔰 از اساتید سطح عالی حوزه علمیه قم و مدیر ستاد ترویج احکام دین. کاری از جامعه الاحکام #آموزش_احکام #احکام_آرایشگری #قسمت_دهم ✂️💄✂️💄✂️💄✂️💄✂️💄✂️💄✂️ @nafahat1

🌹 فضایل حضرت علی(علیه السلام) 💠🔸 حدیث معرفت الامام 🔸 قسمت دهم 💌 و انما انا عبد من عبیدالله لا تسمونا أربابا 🌟با این اوصاف، بنده ای از بندگان خدا هستم و ما را خدا ننامید 💌 و قولوا فی فضلنا ما شئتم 🌟 و آنچه می خواهید در فضیلت ما بگویید 💌 فأنکم لن تبلغوا من فضلنا کنه ما جعله الله لنا و لا معشار العشر 🌟 و هر چه تلاش کنید به حقیقت آنچه که خداوند برای ما قرار داده،بلکه به یک دهم از یکدهم آن نخواهید رسید 💌لأنا آیات الله و دلائله 🌟 به خاطر اینکه ما نشانه های خدا و راهنمایان 💌 و حجج الله و خلفاؤه 🌟 و حجت های خدا و جانشینان 💌 و امناؤه و أئمته 🌟 و امینان و پیشوایان از طرف او هستیم 💌 و وجه الله و عین الله و لسان الله 🌟 ما چهره زیبای خدا هستیم و چشم بینای او و زبان گویای او هستیم 💌 بنا یعذب الله عباده و بنا یثیب 🌟 به سبب ما خداوند بندگانش را عذاب می کند و به سبب ما پاداش می دهد. 💌 و من بین خلقه طهرنا و اختارنا و اصطفانا 🌟 و ما را از میان خلق خود برگزید و و اختیار گردانید و طاهر کرده 💌 و لو قال قائل: لم و کیف و فیم؟ 🌟 و اگر کسی چون و چرا کند و اعتراض کند 💌لکفر و اشرک 🌟 کافر گشته و مشرک است. 💌 لأنه لا یسأل عما یفعل و هم یسألون. 🌟 زیرا از آنچه خدا انجام می دهد سوال نمی شود او مورد بازجویی قرار نمی گیرد بلکه بندگان هستند که بازخواست می شوند(سوره انبیا/۲۳) 🌹مولا عـــ💚ـــلـــــی جــــ❤️ـــــانم🌹 #فضایل_حضرت_علی_ع_ #حدیث_معرفت_امام #قسمت_دهم 🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸 @nafahat1

💠🔸 داستان دل آرام 🔸 قسمت دهم من باز از خجالت 😳 و شرم😓 سرم رو پایین انداختم... حاج آقا ادامه دادن: اتفاقا به نظرم خیلی کار خوبی👌 کردی که زود آمدی... بالاخره جوان نباید مجرد بمونه ولی نباید هم احساسی تصمیم بگیره👍... هر چند این خانوم دکترِ ما از نمونه های روزگاره(با شنیدن این حرف حاجی واقعا ته دلم احساس راحتی و شادی😍 می کردم و انگار قند تودلم آب می کردن) .... بنده سالهاست که خانواده اشون رو می شناسم...اما خود شما هم باید اول ایشون رو بشناسی بعدا اقدام کنی که خدای ناکرده مشکلی پیش نیاد!! ازدواج بقول قدیمیا هندوانه دربسته است😀 البته بلاتشبیه آقای دکتر...😊 گفتم: اختیار دارین حاج آقا 😊 ‌_ خب خدا رو شکر که گوشِت👂 با منه... عرض می کردم خدمتت برادر عزیزم که، شما تا اینجا ظاهر و راه خانوم دکتر رو پسندیدی و باهاش مشکلی نداری دیگه...اینکه واضحه... امـــا خیلی چیزا رو هم باید خودتون بفهمید با اون مسائل هم کاری ندارم و مالِ مراحل بعدیه... حالا اون چیزی که میخام خدمتتون بگم اینه که خیلی وقتا طرز تفکر و باورها که بعد از ازدواج هم مشخص میشه،اختلافاتی رو بدنبال میاره که در بعضی موارد هم کار رو خراب میکنه... پس لازمه که این اختلاف فکری و باورها رو هم جدی بگیرید ... البته شما و ایشون در خیلی باورها مشترک هستید و امیدوارم که مشکلی نباشه و صلاح و خیر شما بزودی رقم بخوره ... الغرض.. خانوم دکتر دستی هم در نویسندگی دارن و گاهی در بعضی باب ها مطلب و کتاب و مقاله می نویسن... الان یک کتابی از ایشون توی میز بنده است... ایشون اکثر مواقع کتابهاشون رو میدن چند نفر مثل این بنده ی حقیر مطالعه می کنم تا انتقاداتم خدمتشون ارائه بدهم اما خدا رو شکر تا حالا شخصا مشکلی ندیدم ... خداوند توفیقات روز افزون عنایت کنه بهشون... پیشنهاد بنده این هست که شما هم مطالعه بفرمایید و به این صورت از تفکرات ایشون شناخت بیشتری نصیبتون میشه... اگر که صلاح دونستید بعد ملاقاتی با خودشون داشته باشی...☺️ چطوره آقای حجتی؟!🤔 (یعنی فقط تو دلم داشتم می گفتم فدات بشم خدا! چقدر استاد درست کردن همه کارایی!! دلم میخواست که فریاد بزنم بگم خـــــــداجـــونـــم دوســــتت دارم!) یدفعه ای متوجه نگاه های متعجب حاجی شدم و در حالی که خوشحالیم رو نمیتونستم پنهان کنم، گفتم: خوبه حاجی! خیلی خـــوبــه ! واقعا لطف خداست که شما رو سر راهم گذاشته... الساعه اطاعت امر... چی بهتر از این..!! کو ؟؟ کدومه؟؟ حاجی با لبخند از زیر میز یه کتاب حدودا صد صفحه ای که البته بدون جلد و صحافی بود جلوم گذاشت و بلند شد و گفت: خب بنده بیشتر ازین مزاحمتون نمیشم... چهل وپنج دقیقه دیگه تا امدن خانوم دکتر وقت هست که میخام برم به اتاق ها سرکشی کنم و یه سری وسایل رو جفت و جور کنم... شما اینجا تشریف دارین دیگه، بله؟ گفتم: بله، نه، یعنی آره، خب منظورم اینه که، اینجا هستم اگر که مزاحم شما نباشم!!😰 (اصلا هول و عجله ام رو نمیتونستم مخفی کنم، خیلی تابلو بود!!😰) حاج اقا در حالی که میرفتن گفتن اختیار دارین.. سریع نشستم پشت میز و کتاب را روبروم📖 گذاشتم و شروع کردم به خوندن... میخاستم قبل ازینکه خودش بیاد کتابش 📖 رو بخونم و تموم که شد تکلیفم رو مشخص کنم...😊 از همون اول که دست خطش توجه ام رو جلب کرد!! واقعا دست خط خوبی داره ها!! مگ نمیگن دکترا بدخطن و خطشون خرچنگ قورباغه اس!؟ یاد دست خط خودم افتادم و خجالت کشیدم; بخودم گفتم یادم باشه یوقت چیزی از دست خط خودم دم دست نزارم که آبروم میره...🙈 خدا رو شکر تندخوانی هم تمرین کردم.. صدصفحه که چیزی نیس... اما باید با دقت بخونم ... ۴۵ دقیقه وقت دارم سه بار میخونم😉 شروع کردم به مطالعه کتاب و بازم طبق عادت همیشگیم موقع مطالعه، به کل همه چی از ذهنم پاک شد و غرق در مطالعه شدم که... #داستان #دلارام #قسمت_دهم ❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋 @nafahat1