4_5812238671692175321.mp3
4.1M
🎙 فرماندهان ما بر صحنه جنگ
«امامت» میکردند ...
#سخن_حاج_قاسم
#دفاع_مقدس
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ۷ مهر ۱۳۶۰
سقوط هواپیمای c-130
و شهادت شهادت پنج تن از سرداران رشيد اسلام
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #مشعل_شهادت
📽 فیلمی زیبا و دیدنی از دوران دفاع مقدس با بیاناتی شنیدنی از رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
1_3766518258.mp3
878.5K
💠 زیارت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در روز جمعه
🎙 با نوای مهدی صدقی
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹توسلات ما به امام زمان عجل الله تعالی فرجه باشد.
👤#مرحوم
_آیت_اللّه_ناصری_ره
#امام_زمان_
عجل_الله_تعالی
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتشار_برای_اولین_بار
🎥 خاطره عجیب مسئول عملیات تیم حفاظت رهبر معظم انقلاب در زمان ریاست جمهوری از حضور آیتالله خامنهای در خاک عراق در زمان جنگ.
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی از مستند «روایت فتح» و نظر شهید آوینی در خصوص تأثیر صدای حاج صادق آهنگران بر رزمندهها
حامی:
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 واقعیترین فیلم از نبرد حق و باطل در کره خاکی!
♦️راستی ما در کدام طرف ایستادهایم؟ در هر طرفی که ایستادهایم فقط تماشاچی هستیم یا نقشی فعال داریم؟
حامی:
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی از مستند «روایت فتح» با صدای آسمانی شهید آوینی
حامی:
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
aviny_03.mp3
125.2K
🔷 توصیف شهید آوینی از اروندرود و عملیات والفجر ۸
حامی:
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقل خاطره
توسط رزمنده بسیجی
دوران جنگ تحمیلی
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
aviny_170.mp3
621.4K
🔷 صحبت های عمیق و روشنگرانه شهید آوینی در خصوص مرگ و زندگی
🔸این سخنان همانند دارویی تلخ موجب درمان ما می شود.
حامی:
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 گلبرگ سرخ لالهها....
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 خاطره برادر بزرگوار حاج حسن بلچی
درباره این تصویر معروف شهید شکری
🌴 عملیات خیبر -- جزیره مجنون -- زمستان ۱۳۶۲
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر٣شهیدکه در بیمارستان زیر تیغ جراحی دوام نیاورد و حدود یک ساعت از مرگش گذشته بود ناگهان با صحبت هایی که درآن عالم با سه فرزند شهیدش داشت مجددروح به بدنش بازگشت 🌹
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست⁷ بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
دل جامانده ها
بزرگ تر از
به سرزمین جهاد وشهادت
رفته هاست ...
.
دلتنگ
بند شهدا هستی
از دل سخن گفتن،
یعنی در کربلای خمینی بودن
سلام برکربلای خمینی
سلام بر شهدای گمنام
سلام برخاک مقدس
سلام برخاکریز
سلام بر سنگر
YEKNET.IR - zamine - hafteghi 16 khordadt - javad moghaddam.mp3
10.79M
🍃من از این مردم شهر خسته
شدم
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
💐گمشده ای که پیدا بود
🎥مستند خاطرات بچه های گروه تفحص شهدا
2⃣قسمت دوم : برادر جانباز جواد منصف
✅فایل دانلود
📎https://aparat.com/v/nHTaz
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 نوحه حماسی #حاج_صادق_آهنگران در زیر بمباران هواپیماهای عراقی
⌛️ اسفند ماه ۱۳۶۳ --- #عملیات_بدر ،---
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦تکاور ایرانی که صدام را به نبرد رو در رو طلبید
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
♦️شهیدیکهبرایآبنامه مینوشت♦️
●شهید: یوسف قربانی
محل تولد: زنجان
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
نام عملیات: کربلای۵
منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری
شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را نداشت. ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد. در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را از دست داد. برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند.
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد. با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز...
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، چون کسی را ندارم...
بیاییم برایش، پدری، مادری، برادری و خواهری کنیم و این مطلب را در گروههایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم.
تا ابدمدیون شهداهستیم ...
🤲 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
🌹خاطرات🌹
اعدام صحرایی
عملیات بدر
راوی: حامی گت آقازاده
ساعت از یک نیمهشب گذشته بود. عملیاتی با نام «بدر» پیش روی ما بود. با تصمیم شهید عابدی، فرمانده گردان «عبدالله» از لشگر 5 نصر و با کمک بچههای اطلاعات لشگر، چند نفر از مازندرانیها در قالب دستهی قایقران، انتخاب شدند.
هشت قایق برای انجام این عملیات، آمادهی کارزار بودند. در 300 متری دشمن، پاروزنان، کنار نیزارها پهلو گرفتیم. نه تخریبچی داشتیم و نه غواص. یکی از هشت قایق سرگردان را من و دیگری را شهید مرادخانی هدایت میکرد.
عابدی[1] پیش از حرکت قایقها گفت:
- «باید انتحاری، قایقهایتان را از روی سیم خاردارها عبور بدهید و به ساحل دشمن بزنید و سپس نیروهای داخل قایق را کنار ساحل دشمن پیاده کنید!»
با خودم گفتم؛ اصول اولیهی عبور از رودخانه این نیست
چون در عملیاتِ عبور از رودخانه، همیشه قایقهای موج دوم، خط را میشکنند، نه موج اول اما چارهای نبود؛ فرمانده بود و دستورش مُطاع. شاید در آن شرایط، فرمانده، چیزی را میدید که ما درک نمیکردیم.
فرمانده عابدی دستور روشن کردن قایقها را داد. در جناحین، درگیری زیاد بود؛ برای همین، عراقیها از روشن شدن قایقها بویی نمیبردند.
در آن لحظهی حساس، هرچه هندل زدم، قایق روشن نمیشد. با خودم زمزمه میکردم که ای خدا، چه کار کنم؟! و بعد شروع به توسل کردم.
بچههای داخل قایق من، همه نگران بودند که اگر دشمن متوجه بشود، با پدافندی که در ساحل مستقر کرده است، یک نفر از آنها را زنده باقی نمیگذارد.
در همین حین، شهید عابدی از قایق سومی جلو آمد و گفت:
- «حامی! حامی! چرا معطل میکنی؛ زود قایقت را روشن کن!»
گفتم:
- «حاجی! روشن نمیشه؛ به خدا روشن نمیشه!»
ناگهان وسط بحث من و فرمانده، مرادخانی جلو آمد و گفت:
- «حامی! روشن کن؛ زیر آتش هستیم. اگر نجنبی، بچهها همه اینجا شهید میشوند!»
در جوابش گفتم:
- «قایق، قفل کرده؛ موتور آن هم بالا نمیآید که ببینم پرهاش گیرکرده یا نه!»
تا این را گفتم، مرادخانی از داخل قایق خودش به داخل قایق من پرید اما هرچه زور زد، نتوانست کاری از پیش ببرد.
شهید عابدی تا این صحنه را دید، کلت کمریاش را رو به پیشانیام گرفت و گفت:
- «به والله، اگر روشن نکنی، شلیک میکنم؛ اعدام صحرایی.»
اشک از چشمانم جاری شد. از یک طرف، نگرانی نیروها و از طرف دیگر، شلیک از سوی ساحل دشمن.
گفتم:
- «به خدا روشن نمیشه!»
گفت:
- دردت را میدانم؛ تو ترسیدی!»
گفتم:
- «به خدا، نه! خودت بیا و آزمایش کن؛ این چه حرفیه؟!»
گفت:
- «جان بچهها در خطره، باید هرطور شده به ساحل بزنی؟ میفهمی؟!»
شهید عابدی گفت:
- «تا 10 میشمارم؛ اگر روشن نکنی، شلیک میکنم.»
و بعد، از 1 شروع به شمردن کرد.
1، 2، 3 ... .
تا به شمارهی چهار نرسید، شهید شهیدمرادخانی داخل آب پرید.
همه متعجب بودیم که چرا مرادخانی زیر آب رفته است.
به 8 که رسید، چشمم را بستم و «یا زهرا» گفتم و ایشان را به مظلومیت علی (ع) قسم دادم و گفتم:
- «بیبی جان! من بیگناهم؛ این چه سرنوشتی است که در مسیر راهم قرار گرفته؟! در یک قدمی شهادت؛ صحبت از اعدام صحرایی من است!»
تمام صحنههای زندگی- از بچگی تا آنوقت- مثل تصاویرِ روی پردهی سینما از مقابل چشمهایم رژه میرفتند.
به شماره ده نرسیده، ناگهان مرادخانی سرش را از زیر آب بالا آورد و فریاد زد:
- «اللهاکبر، یا زهرا؛ حامی! روشن کن؛ مشکل حل شد.»
گفتم:
- «مرادخانی! چکار کردی؟»
گفت:
- «سیم تلفنِ لای پرههای موتور به بدنهی قایق گیر کرده بود و من آن را آزاد کردم.»
در چشم برهم زدنی، هندل زدم و همه، از جمله فرمانده عابدی، با تعجب دیدند که موتور قایق روشن شد.
موتور را که روشن کردم، دست مرادخانی را گرفتم و او را از آب بیرون کشیدم و بعد هم جلوی همه، صورتش را بوسیدم.
بعد هم با غرور، رو به فرمانده عابدی گفتم:
- «حاجی! مازندرانیها ترسو نیستند.»
شهید عابدی هم در جوابم گفت:
- «آقای حامی! به من حق بده؛ زیر پای دشمن، اگر قایق روشن نمیشد، همه بچهها نابود میشدند.»
بعد با هم روبوسی کردیم و فرمانده از من حلالیت طلبید و سپس به سمت ساحل دشمن حرکت کردیم.
مرادخانی با قایق خودش، نزدیکم آمد و گفت:
- «حامی! حالا نوبت آن است که جلوی فرمانده، به ساحل دشمن یورش ببریم.»
نعرهی «اللهاکبر» نیروهای داخل قایق من و مرادعلی، در آسمان پیچیدن گرفت.
ما هم همنوا با بچهها، یا زهرا میگفتیم.
من و شهید مرادخانی هرکدام با کمک قایقهایمان، با سرعت زیاد و بهصورت انتحاری، بدون در نظر گرفتن موانع جلوی رویمان، به سمت دشمن حرکت کردیم و جزو اولین قایقهای بودیم که به ساحل دشمن رسیدیم و با این کار، نیروها را بهسلامت از زیر آتش سنگین عراقیها، کنار ساحل، پیاده کردیم.
عملیات آغاز شد. آتش دشمن به حدی زیاد بود که
این کار ما در آن شب عملیات، بعدها زبان زد گردان عبدالله شد
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175