eitaa logo
🌹175نفر🌹
3.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
47 فایل
شهیدان شفاعت یاد شهدای غواص دست بسته ارتباط با مدیر کانال : https://eitaa.com/Hami175
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺دختر دانشجو از استادش شهید دیالمه سوالی می‌پرسد.. 🔺شهید دیالمه سرش را پایین می‌اندازد و جواب می‌دهد..! 😡 دختر دانشجو عصبانی می‌شود و می‌گوید: مگر تو استاد ما نیستی⁉️ چرا نگاهم نمی‌ڪنی؟! 🔺شهید دیالمه گفت: اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمی‌ڪنه..! 🌍 🌤 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 آدرس رانشر دهید
🔹 آن زمانی که سردار شهید علی هاشمی در عملیات خیبر پا به عرصه نبردهای آبی-خاکی گذاشت، تاکتیک‌ها و راهبردهای رزم آبی در جهان را بهم ریخت. 🔹 اندازه چند پایان نامه دکتری راهبردی-دفاعی می‌توان در این خصوص مطلب گفت و نوشت. 🔹قایق‌های سبک فایبرگلاس چند دلاری بلای جان ابرناوهای چند میلیاردی آمریکا شدند که فقط اسم آن دولتها را ساقط می کرد. 🔺بر اساس این آموزه، شهید نادر مهدوی و رفقایش در خلیج فارس با متوسط سواد سیکل و میانگین ۲۵ سال سن با یکی از همین قایق‌های سبک هیمنه آمریکا در دریا را به آب ریخت. 🔺باوجود مخالفت سرسختانه هاشمی رفسنجانی با انتشار نظر امام که فرمود نادر و دوستانش جای امام زدند و خوب زدند و ناز شصت‌شان 🔺در حقیقت نبردهای آبی و دریایی دهه ۶۰ بیش از آنکه زور آزمایی ناوهای قول‌پیکر و قایق سبک عاشورا باشد، جدال تفکر دو هاشمی بود. یکی جوان عرب انقلابی اهوازی، یکی هم ..... 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃دستورالعمل امام خامنه ای حفظه الله 🥀🤍برای نماز و گریه شب ... 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 آدرس رانشر دهید
جا مونده ایم.... امان از دلتنگی..... 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇 نشر دهید کانال🌹175نفر🌹 @nafar175
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سربند یا حسین (ع) سربند شهید کشف شده .............. .................. حال و هوای شهدایی به کانال ما بپیوندید 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
🌹خاطرات🌹 اعدام صحرایی حامی عملیات بدر راوی: حامی گت آقازاده ساعت از یک نیمه‌شب گذشته بود. عملیاتی با نام «بدر» پیش روی ما بود. با تصمیم شهید عابدی، فرمانده گردان «عبدالله» از لشگر 5 نصر و با کمک بچه‌های اطلاعات لشگر، چند نفر از مازندرانی‌ها در قالب دسته‌ی قایق‌ران، انتخاب شدند.  هشت قایق برای انجام این عملیات، آماده‌ی کارزار بودند. در 300 متری دشمن، پاروزنان، کنار نیزارها پهلو گرفتیم. نه تخریب­چی داشتیم و نه غواص. یکی از هشت قایق سرگردان را من و دیگری را شهید مرادخانی هدایت می‌کرد. عابدی[1] پیش از حرکت قایق‌ها گفت: - «باید انتحاری، قایق‌های­تان را از روی سیم خاردارها عبور بدهید و به ساحل دشمن بزنید و سپس نیروهای داخل قایق را کنار ساحل دشمن پیاده کنید!» با خودم گفتم؛ اصول اولیه‌ی عبور از رودخانه این نیست چون در عملیاتِ عبور از رودخانه، همیشه قایق‌های موج دوم، خط را می‌شکنند، نه موج اول اما چاره‌ای نبود؛ فرمانده بود و دستورش مُطاع. شاید در آن شرایط، فرمانده، چیزی را می‌دید که ما درک نمی‌کردیم. فرمانده عابدی دستور روشن کردن قایق‌ها را داد. در جناحین، درگیری زیاد بود؛ برای همین، عراقی‌ها از روشن شدن قایق‌ها بویی نمی‌بردند. در آن لحظه‌ی حساس، هرچه هندل زدم، قایق روشن نمی‌شد. با خودم زمزمه می‌کردم که ای خدا، چه کار کنم؟! و بعد شروع به توسل کردم. بچه‌های داخل قایق من، همه نگران بودند که اگر دشمن متوجه بشود، با پدافندی که در ساحل مستقر کرده است، یک نفر از آن‌ها را زنده باقی نمی‌گذارد. در همین حین، شهید عابدی از قایق سومی جلو آمد و گفت: - «حامی! حامی! چرا معطل می‌کنی؛ زود قایقت را روشن کن!» گفتم: - «حاجی! روشن نمی­شه؛ به خدا روشن نمی­شه!» ناگهان وسط بحث من و فرمانده، مرادخانی جلو آمد و گفت: - «حامی! روشن کن؛ زیر آتش هستیم. اگر نجنبی، بچه‌ها همه این­جا شهید می‌شوند!» در جوابش گفتم: - «قایق، قفل کرده؛ موتور آن هم بالا نمی‌آید که ببینم پره‌اش گیرکرده یا نه!» تا این را گفتم، مرادخانی از داخل قایق خودش به داخل قایق من پرید اما هرچه زور زد، نتوانست کاری از پیش ببرد. شهید عابدی تا این صحنه را دید، کلت کمری‌اش را رو به پیشانی‌ام گرفت و گفت: - «به والله، اگر روشن نکنی، شلیک می‌کنم؛ اعدام صحرایی.» اشک از چشمانم جاری شد. از یک طرف، نگرانی نیروها و از طرف دیگر، شلیک از سوی ساحل دشمن. گفتم: - «به خدا روشن نمی­شه!» گفت: - دردت را می‌دانم؛ تو ترسیدی!»  گفتم: - «به خدا، نه! خودت بیا و آزمایش کن؛ این چه حرفیه؟!» گفت: - «جان بچه‌ها در خطره، باید هرطور شده به ساحل بزنی؟ می‌فهمی؟!» شهید عابدی گفت: - «تا 10 می‌شمارم؛ اگر روشن نکنی، شلیک می‌کنم.» و بعد، از 1 شروع به شمردن کرد. 1، 2، 3 ... . تا به شماره‌ی چهار نرسید، شهید شهیدمرادخانی داخل آب پرید. همه متعجب بودیم که چرا مرادخانی زیر آب رفته است. به 8 که رسید، چشمم را بستم و «یا زهرا» گفتم و ایشان را به مظلومیت علی (ع)  قسم دادم و گفتم: - «بی‌بی جان! من بی‌گناهم؛ این چه سرنوشتی است که در مسیر راهم قرار گرفته؟! در یک قدمی شهادت؛ صحبت از اعدام صحرایی من است!» تمام صحنه‌های زندگی- از بچگی تا آن‌وقت- مثل تصاویرِ روی پرده‌ی سینما از مقابل چشم‌هایم رژه می‌رفتند. به شماره ده نرسیده، ناگهان مرادخانی سرش را از زیر آب بالا آورد و فریاد زد: - «الله‌اکبر، یا زهرا؛ حامی! روشن کن؛ مشکل حل شد.» گفتم: - «مرادخانی! چکار کردی؟»  گفت: - «سیم تلفنِ لای پره‌های موتور به بدنه‌ی قایق گیر کرده بود و من آن را آزاد کردم.» در چشم برهم زدنی، هندل زدم و همه، از جمله فرمانده عابدی، با تعجب دیدند که موتور قایق روشن شد. موتور را که روشن کردم، دست مرادخانی را گرفتم و او را از آب بیرون کشیدم و بعد هم جلوی همه، صورتش را بوسیدم. بعد هم با غرور، رو به فرمانده عابدی گفتم: - «حاجی! مازندرانی‌ها ترسو نیستند.» شهید عابدی هم در جوابم گفت: - «آقای حامی! به من حق بده؛ زیر پای دشمن، اگر قایق روشن نمی‌شد، همه بچه‌ها نابود می‌شدند.» بعد با هم روبوسی کردیم و فرمانده از من حلالیت طلبید و سپس به سمت ساحل دشمن حرکت کردیم. مرادخانی با قایق خودش، نزدیکم آمد و گفت: - «حامی! حالا نوبت آن است که جلوی فرمانده، به ساحل دشمن یورش ببریم.» نعره‌ی «الله‌اکبر» نیروهای داخل قایق من و مرادعلی، در آسمان پیچیدن گرفت. ما هم هم‌نوا با بچه‌ها، یا زهرا می‌گفتیم. من و شهید مرادخانی هرکدام با کمک قایق‌های­مان، با سرعت زیاد و به‌صورت انتحاری، بدون در نظر گرفتن موانع جلوی روی‌مان، به سمت دشمن حرکت کردیم و جزو اولین قایق‌های بودیم که به ساحل دشمن رسیدیم و با این کار، نیروها را به‌سلامت از زیر آتش سنگین عراقی‌ها، کنار ساحل، پیاده کردیم. عملیات آغاز شد. آتش دشمن به حدی زیاد بود که این کار ما در آن شب عملیات، بعدها زبان زد گردان عبدالله شد کانال🌹175نفر🌹 @nafar175
آی به مقصد رسيده‌های آنسوی اروند ما مسافران اين سوی آب را دريابيد... 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 آدرس رانشر دهید
صبح که می‌شود قلبم را از نو برایِ کنارِ شما تپیدن کوک می‌کنم این یعنی خودِ خود زندگی... 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صباح النور صباح الخیر
ای شهدا دلهای ما تنگ براتون
دعاکنید نذر صلوات کنید که این دوره دوره پر باری باشه
👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
سلام بر نیلوفران آبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 عالی و دقیق👌 استاد رحیم پور ازغدی: در جنگ تحمیلی فقط ۳ درصد از مردم در جنگ حضور داشتند. 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
طلبکاری‌هایم را بخشیدم، از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم آن‌ها را هم به جهاد سازندگی بدهید شهید نبی‌الله کریمی 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
«زینب» همان کسی است که در راهِ عفتش، عباس می‌دهد نخِ معجر نمی‌دهد... پ.ن: مادران،همسران و خواهران شهدا در اوج مصیبت و غم باز هم حواسشان به چادر روی سرشان بود... #حجاب #زنان_زینبی #دفاع_مقدس 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید