eitaa logo
💞 نفــــس عشـــــــق💞
1.1هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
35 فایل
☫ ﷽ ☫ «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ #چادر آن زمانےڪہ دڱر محشرڪبرے باشد هرڪسے بهرشفا روے بہ هرجا باشد دل من در پےِ آسودگےو عیش و طرب تا بہ دستم نخےازچادرزهراباشد #نفس_عشق🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@nafas_eshgh2
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ▪️باید جراحی می‌شد، فوری و بدون تاخیر؛ هزینه‌های عمل و بستری سنگین، شوهرش یک کارگر ساده، عیالوار و اجاره نشین، آه در بساط نداشتند. بیشتر از خودش، نگران سه دختر کوچکش بود. نمی‌خواست یتیم شوند. به سفارش یکی از همسایه‌ها متوسّل شد به امام عصر علیه‌السلام. راهی جمکران می‌شد، شب‌های چهارشنبه. هفته چهارم بود. در اتوبوس آقایی شروع کرد به صحبت از نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها. آن شب، با نماز استغاثه شروع کرد. در سجده آخر حسّی داشت میان خواب و بیداری؛ چهار بانوی مجلّله دید، گرامی‌ترین‌شان اشاره کرد به بانویی دیگر، او پیش‌تر آمد. دست مبارکش را بر بدن بیمار زن کشید. لحظه‌ای بعد، نه از آن چهار بانو خبری بود و نه از درد و احساس بیماری... نتیجه آزمایشِ دوباره، پزشک را هم به گریه انداخت. قسم می‌خورد که کار، کارِ صاحب مسجد جمکران است، از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها. 📚خاطرات زهرایی، ص۹۷. 🌹نحوه نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها👇 🆔@nafas_eshgh2💞 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
▪️سراسیمه بود و نگران، بی قرار و دستپاچه. حال پسرش خوب نبود. از بیمارستان اینطور خبر داده بودند. پرسید: "چه کار کنم؟ " گفتم: "عریضه بنویس برای حضرت صاحب‌الامر. بیندازش به آب. تنها راهت همین است." بلد نبود. گفتم: " فرض کن امام زمان علیه‌السلام آمده همینجا، شهر سیدنی استرالیا. هر چه می‌خواهی به خودشان بگویی، ساده و صمیمی روی کاغذ بنویس." چند ساعت بعد، عریضه‌اش را آورد. ما بین قسم‌ها، حضرت را قسم داده بود به حضرت زینب سلام الله علیها. با هم عریضه را به آب انداختیم. شب جمعه بود. ساعت یازده و نیم شب. فردا، هشت صبح، خبر دادند که حال بچه خوب شده. از برکت آن عریضه خطر دفع شده بود. 📚 داستانهای عریضه‌نویسی، ص۵۷. 🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌🕊علیها‌🤲 @nafas_eshgh2💞 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💓
‍ ▪️زائر کربلا بود. دلش بی‌تاب دیدن امام غایب. کنار ضریح شش‌گوشه از خدا توفیق تشرف خواست. لحظه‌ای بعد،‌ سیّدی بزرگوار دید؛ ماه‌تر از ماه، خورشیدتر از خورشید. پرسید: شما؟! شنید: مظلوم‌ترین فرد عالَم! با خودش گفت: «شاید اشتباه شنیده‌ام؛ حتماً عالِم بزرگواری است، دل‌آزرده از قدرنشناسی مردم». به خودش که آمد، دیگر آن آقا را ندید. تازه فهمید دعایی كه زیر قبه کرده بود مستجاب شده! 📚 شيفتگان حضرت مهدى علیه‌السلام، ج ۳، ص۱۶۰. تشرف مرحوم سید اسماعیل شرفی. ســوگنــد بــہ‌خــاڪ حــࢪم ثـٰاࢪاللّـٰہ عَجِّـلْ لِــوَلِیِّــڪ الْفَــࢪج یـٰااللّـٰہ ‌ @nafas_eshgh2🏴 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌