📜#حڪایتآمـــوزنده
✍بهلول هارون را در #حمام دید و
گــفت: به من یڪ دیـــنار بدهڪاری
طلب خود را می خـــواهــم.
🔻هارون گـفت: اجازه بده از حمام
خارج شوم من ڪه اینجا #عـریانم
و چــیزی ندارم بدهــم.
👌بهلول گفت: در #روز_قیامت هم
این چـنین عریان و بی چیز خواهی
بود پس طلب #دنــــیا را تا زنده ای
بده ڪه حــمام آخــرت گـرم است و
دسـتت خالـــی!!
⇩⇩⇩ @nafsalmahmoom
📜 #حـــڪایتآمــوزنده
پسری با اخـــلاق و نيڪ سيرت اما
#فقير به خواستگاریدختری ميرود
پــدر دخـــتر گـــفت:
تو فــــقيری و دخـترم طاقت رنج و
سخـتی ندارد پس من به تو دخـــتر
نميدهــــم...!!
پسـری #پــولدار اما بـد ڪـــردار به
خـواستگاری همان دختر ميرود پدرِ
دختر با ازدواج مــوافقت ميڪند و
در مـــورد #اخـــــلاق پسر ميگويد:
انشاءالله خدااو را هدايت ميڪند!
دختر گفت: پدر جان؛ مگر خـــدايی
ڪه هــدايت ميڪند یا خدايی ڪه
روزی ميدهد #فـــــــــــرق دارد؟؟!
http://eitaa.com/joinchat/1011417092C050e892f98
📜 #حــڪایتآمــوزنده
✍ #ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤــــﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ:
ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ڪﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕـﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﻣﺮﺩڪ
ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ڪلنگ! ﺗﻮ ﻫﻨـــــﻮﺯ
ڪﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ؟!
ﻣـﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻫــﺮ ﭼـﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺗــﻮ
ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣــﺮﺍ ﺑﺎ #ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ڪرﺩﯼ..!
👌مــراقب قضاوتها و نوشته ها و
گفـــــته های خــــود باشــــــــــيم.
http://eitaa.com/joinchat/1011417092C050e892f98
📜 #حـــڪایتآمـــوزنده
روزی شیخی می گفت من هر وقت
ڪه نماز می خــــواندم از خـداوند
#حاجتی میخواستـم..
یڪ روز گفــتم بگذار یڪ بار برای
#خود خدا نماز بـخوانم و حاجتی
نخـواهم همان شب شیـخ در عالـم
خــــواب دید ڪه به او گفتند چرا
#دیـــــــر آمدی ؟! گفتم منظورتان
چیــــست؟؟
🔻گفتند: یعنی تــــو باید سی سال
پیش به فڪر این ڪار می افتـادی
حالا ســر پیـری باید بـفهمی و نماز
بخـــوانی و حاجــتی طلب نڪنی!
ما هــر وقت با خـدا کار داریم خدا
را صـدا می زنیم چـــه قـدر خـوب
است که وقتی هم که کاری نداریم
بگوییـم خُـــ♡ـــدا.
http://eitaa.com/joinchat/1011417092C050e892f98