🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹 ماجرای راننده عراقی که با ناراحتی زائران رو جابجا کرد!
♦️اصرار می کرد امشب بیاید منزل من استراحت کنید و فردا اول صبح از منزل ما در #طویریج تا حرم امام حسین 20 کیلومتر فاصله است...
♦️می گفت خدا شاهده خونه ام تازه سازه! و غذای گرم و وای فای و حمام و همه جوره در خدمتم...
+گفتم: حاجی خدا خیرت بده، اذان مغرب نزدیکه، ما مهمان ابوبریر هستیم و الان منتظرمونه
الان فقط و فقط به وسیله شما نیاز داریم که مارو به خونشون برسونید.
می رسونید؟
+با ناراحتی اما احترام گفت:
یاعلی کنید و سوار ماشین بشید، من نوکر شما زوار هستم
♦️من جلو نشستم پیش راننده، دیگه صحبت نکرد، ضبط رو روشن کرد و روضه عربی گذاشت، از تو داشپورت هم دستمال درآورد و "های های" گریه می کرد!
♦️به زبان عربی مسلط ام و متوجه بودم روضه خون، قصیده ای می خوند که اینقدرهم دیگه گریه نداشت!
♦️تلفن اش که زنگ خورد، پیچ صدای ضبط رو کم کرد و گفت:
+خوش خبر باشی پسرم!
♦️بعدش مرتب خداروشکر می کرد و قربون صدقه پسرش می رفت...
تلفن که قطع شد شروع کرد به زبان عربی با حضرت عباس صحبت کردن؛
می گفت:
می دونستم دستم رو میگیری،از شما بعیده نوکرآستان تان درخواستی کند و بی جواب بگذارید!
+حدس می زدم پسر در غیاب پدر کاری کرده کارِستان
مثلا: در امتحانات موفق شده یا در شرکتی مشغول بکارشده ویا معامله پرسودی انجام داده، پس باکنجکاوی پرسیدم:
+حاجی ماجرا چیه؟
+گفت: ظهر خوابم برد، دیر اومدم و زائری برا اسکان امشب و خادمی گیرم نیومد، متوسل شدم به باب الحوائج قمربنی هاشم که پسرم زنگ زد و گفت 40 تا زائر که ماشین شون خراب شده بود رو برا مبیت راضی کردم بیان خونمون...
امشب هم توفیق نوکری زائرانش از من دریغ نشد براهمین خوشحالم...
+و من زیر لب می خواندم:
آنکس که تو روشناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هردو جهان اش بخشی
دیوانه تو هردو جهان رو چه کند
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
السلام و علیک یا سید الشهدا ع😭🌷
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
4_6046204468226164744.mp3
15M
#_کانال_بزرگ_نماز_شب👇
@nafeleyeshab
┅═✧❁❁✧═
السلام و علیک یا سید الشهدا ع😭🌷
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اربعین یعنےچهل منزل عزا
▪️اربعین یعنےشبےبےانتها
▪️اربعین یعنےغریبےبےکسے
▪️اربعین یعنےهمه دلواپسے
▪️اربعین یعنےچهل منزل سفر
▪️اربعین یعنےهمه خوف وخطر
از زبان خودم👉
*اربعین پنجشنبه است. اگر فردا راه بیُفتیم دوشنبه میرسیم نجف ، از کنار مسجد سَهله راه بیُفتیم از کنارِ شَطْ پنج شنبه میرسیم کربلا...*😭😭😭😭😭😭
*یادم رفته بود امسال نباید بریم.😭😭😭😭 حَواسم نبود زيارت امام حسین توفیق می خواهد.*..
*همیشه میشنیدیم دیر بِجُنبی از* *حسرت میمیری ..*.
*اما باور نمیکردیم ...*
😭😭😭😭😭😭
*اما ما که از دارِ دنیا چیزی نخواسته بودیم ...*😔😔
*سفر اروپا و ماشین لاکچری و پول، رویای ما نبود ...*😔😔😭😭
*رفتن به مهمانی های آن چنانی و خَروار خَروار پول خرج کردن خواسته ما نبود ...*😔
*آرزویمان پَرواز فِرست کلاس و هتل پنج ستاره در آن سوی دنیا نبود ...*😔😭😭😭
*ما که از تمام دنیا سختیش را* *خواستیم ، به جای پرواز گفتیم پیاده میرویم ...*😔😔😭😭
*به جای هتل پنج ستاره و تخت های گرم و نَرم روی زمین میخوابیم*😔😔😭😭😭
*ما که رستوران های*
*لاکچری زیر دریا نخواستیم...*😔😔😭😭
*برای ما کاسه ای آش ، تکه ای نان و.... و یک لیوان چای عراقی کافی بود ...*😔😔😭😭
*و صدایی پُر از عشق که دَعوتمان کند به خانه اش( حُبُ الحسین یَجْمَعُنا ..*.
*جاده ای آکَنده از مُحَبت که در هر قَدَمَش عشق میبینی ...*😭😭😭
*از فَقیر ترین تا غَنی ترین ، همه هستند ، همه عاشقانه محبت میکنند به زُوّار الحسین ..*.😭😭
*هر کس به نوبه خودش با تمام وجود ودارُ ونَدارش ...*😭😭😭
*آری ما دیوانه ایم ، آخر کدام آدم عاقلی دلش تنگ میشود برای خستگی؟*😔😭😭😭
*برای پاهایی تاوَل زده ؟ برای رفتن به کشوری که زبانشان را نمیدانی ؟*😭😭😭😭
*برای روی زمین خوابیدن ؟ برای شُرشُر عَرَق ریختن؟*
*آری ما دیوانه ایم دیوانه ی عشق اَربابمان حسین 💔 💔یک دیوانه که دل تنگ است ...*💔💔💔💔
*خیلی زیاد ...*😭😭😭😭
*دلتنگ دیدن آن کودکان عراقی که بین راه شیشه عَطری در دست* *دارند و زُوّار را مُعَطّر می کنند ...*
*برای موکب هایی که پذیرایی* *وتدارکات ساده و از سَرِ اِخلاص آدم یشان بر پُرستاره ترین ومُجَلَل ترین هتل ها وقَصرهای دنیا برتری* *دارد و آدم هایی که بی وقفه و* *شبانه روز کارشان خدمت رسانی به خِیلِ عظیمِ زُوّار اَبا عَبدالله (ع ) است*
*و اِنگار که این آدم ها خستگی ناپذیرند ...* 😔😔
*خدایا این عشق و این دیوانگی و این کِشتی نجات، اَربابِ خوبمان حسین (ع ) ، رو هیچ وقت ازما نگیر* 😭😭🙏🙏🙏🙏
*الهی نعمت زیارت امام حسین (ع) را دوباره نصیبمان کن 🙏🏻🙏😭😭😭😭 الهی نِعمت ولایت رو از ما نگیر 🙏🙏 الهی آمین*🙏🙏🌹🌹