✍ #داستان نماز ائمه
📂روزى از روزها حضرت #سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام مشغول #نماز بود؛ و #فرزندش محمد باقر سلام اللّه عليه - كه كودكى خردسال بود - كنار #چاهى كه در وسط منزلشان قرار داشت ، ايستاده بود و چون مادرش خواست او را بگيرد، ناگهان كودك به #داخل_چاه افتاد.
😭😭 #مادر فريادزنان ، بر سر و سينه خود مى زد و براى نجات فرزندش #كمك مى طلبيد، و مى گفت : ياابن رسول اللّه ! شتاب نما و به فريادم برس كه فرزندت در چاه افتاد، بچّه ات غرق شد و... .
🤔امام سجّاد عليه السّلام با اين كه داد و فرياد همسر خود را مى شنيد، امّا دركمال #آرامش و متانت به نماز خود ادامه داد؛ و لحظه اى ارتباط خود را با پروردگار متعال و معبود بى همتاى خويش قطع و بلكه سست نكرد.
😔همسر آن حضرت ، چون چنين حالتى را از شوهر خود ملاحظه كرد، با حالت افسردگى و اندوه گفت :👇
👈شما اهل بيت رسول اللّه چنين هستيد! و نسبت به مسائل #دنيا و متعلّفات آن #بى_اعتنا مى باشيد.
✅پس از آن كه حضرت با كمال اعتماد و #اطمينان خاطر، نماز خود را به #پايان رسانيد، بلند شد و به سمت چاه حركت كرد و چون كنار چاه آمد، لب چاه نشست و دست خود را داخل آن برد و فرزند خود، محمد باقر عليه السّلام را گرفت و بيرون آورد.
🌹هنگامى كه مادر چشمش به فرزند خود افتاد كه مى خندد و لباس هايش #خشك مى باشد؛ آرام شد و آن گاه امام سجّاد عليه السّلام به او فرمود: اى زن ضعيف و سست ايمان ! بيا فرزندت را بگير.
😊زن به جهت #سلامتى بچّه اش ، خوشحال ولى از طرفى ، به جهت سخن شوهرش غمگين و گريان شد.
📝امام سجّاد عليه السّلام فرمود: من تمام #توجّه و فكرم در #نماز به خداوند متعال بود؛ و #خداى مهربان بچّه ات را حفظ كرد و از #خطر نجات داد.
📚منبع:
جامع الا حاديث الشّيعة : ج 5، ص 42، ح 50
بحارالا نوار: ج 81، ص 245، ح 36
#_نماز_شب