※ بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
#گپ_روز
#موضوع_روز : پایین پای مادرم!
✍ نظم خانه بهم میریزد وقتی مادر مریض میشود، نه؟
شاید اینکه نظم صفحات ما هم این روزها کمی بهم بخورد، طبیعی است.
• خانه فرو میریزد، وقتی مادر از خانه میرود، نه؟
✘ نه .... میشود خانهای فرو نریزد وقتی مادر از آن میرود اگر فقط یکی از فرزندان این مادر بتواند مادرِ بقیه شود؛ حتیٰ مادرِ پدرش!!!
✘ نزدیکهای اذان صبح است در تهران،
موقع پُست #گپ_روز نیست،
ولی موقع حرف زدنِ بچههایی که مادرشان وصیت دارد برایشان، که هست.
※ مثلاً خیال کنیم الآن ما جای حسین و حسن و زینب (علیهمالسلام) و .... پایین پای مادرمان نشستهایم!
خیال که اشکال ندارد؟
بالاخره به ما هم اجازه دادهاند وارد این خانه شویم از روزی که زیر گوشمان اذان گفتهاند: «أشهد أنّ علیّاً ولیّ الله».
• مثلاً خیال کنیم ما دور بستر مادرمانیم، و انگشتانش را یکی یکی در مشتمان میگیریم و نوازش میکنیم و میبوسیم!
• مثلاً خیال کنیم مادرمان چشمانش را هر از چندگاهی باز میکند و به چشمان ما میدوزد و تا عمق نگاهش را میخوانیم!
• مثلاً خیال کنیم ما اینقدر با این مادر مَحرمیم، که نگاهمان که میکند میفهمیم دلواپسیِ ته چشمانش چیست؟ با آرامش سر تکان میدهیم و میگوییم : مامان به هیچی فکر نکن، من هستم!
مامان نگران هیچی نباش من هستم!
و مادر لبخند میزند و آرام میشود و چشمانش را دوباره میبندد.
• مثلاً خیال کنیم، آخرین سفارش مادرمان به جای امیرالمؤمنین علیهالسلام به ما بوده باشد: «سلام مرا تا قیامت به فرزندانم برسان»
✘ سرّ این «سلام» چیست که مادر برای من و شما فرستاده است روزی.... تا امروز جرأت کنیم وارد این خانه شویم و جایی بنشینیم که زینبِ عقیله سلاماللهعلیها نشست، که حسینِ سیدالشهداء علیهالسلام نشست....
※ مامان، امشب پایین پای تو ماییم که نشستهایم، تا وقتی آخرین بار چشمانت را باز کردی، ما هم شبیه حیدر علیهالسلام خیالت را جمع کنیم که سلامت را به همهی فرزندانت میرسانیم و از «سرّ سلامِ» تو برای همهشان پرده برمیداریم.
※※※※※
| اذن خودش بود، کمپینی طراحی کردیم برای مادر!
برای رساندن این سلام |
صفحهای ساختهایم در سایت منتظر، در آدرس زیر 👇
💢 montazer.ir/la27/
روزی که شروعش کردیم میدانستیم این ادامهی همان روزی است که چادر سرش کرد و رفت یکی یکی در خانههای محل را کوبید و یادشان آورد پیمانشان را ... یادشان آورد علی(ع) را ... یادشان آورد سفارش نبی خدا (ص) را!
✘ مرکزیت محتوایی کمپین «راز پنهان فاطمه سلاماللهعلیها» در وب سایت منتظر و همین صفحه است تا یاد همهی فرزندانش بیاورد مادر دارند، مادری که میتواند آنها را تا مقام خودش بالا ببرد، مادری که میتواند آنها را صاحب «مقام محمود» کند!
مقام محمود یعنی : « بنشینند پایین پای مادرشان و مادر چشمش که به آنها میافتد بگوید: آخیش حالا با خیال راحت میتوانم سفر کنم، این خانه «امّ أبیها» دارد و فرو نمیریزد!»
بگوید: من دلواپس بچههایم تا قیامت نیستم، آنها «سلام مرا» که «راه و رسم سِلم و سلامتی و امنیتِ جان و روحشان است» به همهی فرزندانم تا قیامت میرسانند!
※ بیایید کمکمان کنید بچه های مادرمان!
باید برویم درِ خانهی تک تکِ فرزندان مادر را بزنیم و یادشان بیاوریم مادر دارند!
یادشان بیاوریم آنها باید خودشان را، روحشان را، اَمانت مادرشان را، سالم به او برگردانند!
💠جابر می گوید: أميرالمؤمنين عليه السّلام (هنگامي که شنيد مردي به قنبر فحش مي دهد و قنبر قصد او را كرده است) قنبر را ندا دادند كه:
💢اي قنبر آرام باش ! فحاش را با بي اعتنايي به حال خود گذار تا خدا را با اين عمل از خود راضي و شيطان را ناراحت و بدحال سازي و از اين راه دشمن خود را عقوبت دهي. قسم به خدایي که گندم را از دل خاک شکافت و گياه را روياند، راضي نمي كند مؤمن پروردگارش را به عملي مانند «حلم» و چيزي ناراحت کننده تر از «سکوت» براي شيطان نمي باشد و آدم أحمق را مکافاتي بدتر از سکوت نيست.
📚بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۴۲۴
#حلم و #سکوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📨 : از شگفتی های #طبیعت...😊
در هوای عشق تا، پا می زنم.
خویش را بر موج دریا می زنم
گامهایم خم نگردد هیچ دم
تا نفس، با نام زهرا می زنم
#محمد_رضا_زاده_رودکلی
#فاطمه
آرامشی که مذموم است:
فرازی از خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها:
طبق این فرازها ریشه دفاع نکردن از ولی و امام جامعه راحت طلبی و عافیت خواهی است و نهایتا به کفر منجر می شود.
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢حجت الاسلام عالی در محضر رهبر انقلاب: اگر خودت را خرج ولی خدا نکنید ناچارا خودت را خرج معصیت و دشمن خدا خواهی کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 #شهید_گمنام
خوش نام تویی، گمنام منم ...💔
✍ نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها”
یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود
ابراهیم همینطور که شنا می رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد.
برادر شهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی...🌷🕊