فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسجد که هست ، میکده جای نماز نیست
جایی که آب هست ، تیمم مجاز نیست
پند از زبان عالم اهل عمل خوش است
اظهار فضل این همه فاضل نیاز نیست!
غافل ز خویش! در پی عیب کسان مباش!
کاین قصه جز حکایت سیر و پیاز نیست
از بانگ ادعای تو گوش فلک کر است
طبل میان تهی که دگر جزو ساز نیست!!!!
نوکیسه های تازه به دوران رسیده را
سرمایه ای به جز هوس و کبر و آز نیست
با نرخ روز، هرکس نان می خورد یقین!
نامرد و خائن است که مردم نواز نیست
دست زمانه مشت تو را باز می کند
شادم چرا؟ که عمر خیانت دراز نیست!
بیهوده نیست توبه هر گرگ ، مرگ اوست
گویند: وقت مرگ در توبه باز نیست
41.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠#یک_درصد_طلایی
حتما ببینید
💠زمان این مستند فقط ۱۷ دقیقه و ۲۰ ثانیه است. اما اثرات آن میتواند تا چند نسل شما باقی بماند.
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
#امام_زمانم
https://eitaa.com/nafsemotmaen
📚 #داستانــــــڪ
ﻓﺮﺩﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ،ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ ..
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ..
ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ ..
ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ..
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ ..
ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ ..
ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ.
ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ
ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ،
ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ، ﯾﮑﯽ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ..
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ،
ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ،
ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ،
ﭘﺲ در نحوه استفاده از لحظه لحظه عمر خود خسیس باشید و از آن بهره ﺑﺒﺮﯾﺪ.
#عمر
باران که شدی مپرس این خانه کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدی، پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران! تو که از پیش خدا می آیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
بر درگه او چون که بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره دل، اگر خدارا خواندی
حمد و فلق و نعره مستانه یکیست
این بی خردان، خویش خدا می دانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست
گر درک کنی خودت خدا را بینی
درکش نکنی، کعبه و بتخانه یکیست.
#باران
#خدا
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ .....
برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است كه همواره او را به فرمان خدا حفظ میكنند. یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهد تا آنكه آنان آنچه را در وجودشان قرار دارد تغییر دهند.....
رعد - ۱۱
انجامش بده حتی اگه احتمال بردش کم باشه
همين امروز بپذير كه ميتونى تغيير كنى
ميتونى حتى باورهاتو تعيير بدى.
منجمد نباش
جرأت تغيير رو داشته باش...
....... تو میتونی .......
#تغییر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای ساربان غمگین مباش
خوش روزگاری میرسد
یا عمر غم سر میرسد
یا غمگساری میرسد
ای ساربان آهسته ران
قدری تحمل بیشتر
این کشتی طوفان زده
آخر کناری می رسد
#امام_زمانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو"
مردی ازدواج کرد.
روز اول ازدواج، جهت خوردن ناهار دور هم جمع شدند. مرد سهم بیشتری از غذا را با احترام به همسرش و سهم ناچیزی به مادرش داد، بدون هیچ احترامی!
عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت،وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد و گفت: نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم!
"متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند، فکر می کنند بر مادر شوهر پیروز شدند!"
عروس با تدبیر مدتی بعد با همسری که به مادر خودش احترام میگذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد.
یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند و به مادرشان بسیار احترام می گذاشتند.
در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد.
مادر به فرزندانش گفت: آن پیرمرد را بیاورید.
وقتی او را آوردند مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت:
چرا هیچ کس به تو اعتنا و کمکی نمی کند؟
آنها کی هستند؟
گفت: فرزندانم هستند.
گفت: من رامی شناسی؟
پیرمرد گفت: نه
زن گفت: من همان همسر سابقت هستم
قبلا گفتم همانگونه که می کاری درو خواهی کرد.
به فرزندان من نگاه کن!
چقدر به من احترام میگذارند.
حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن.
چون تو به مادرت اهانت کردی، این جزای کارهای خودت هست.
زن با تدبیر به فرزندانش گفت: کمکش کنید برای خدا
✨بدانیم؛ فرزندانمان همانگونه با ما رفتار خواهند کرد که ما با پدر و مادر خود رفتار میکنیم.!✨
#عقوبت
#مکافات
💎 #فوق_العاده_زیبا
روزی عارفی، مردم را به دور خود
جمع کرده بود و از خدا برایشان
سخن میگفت برایشان از شریعت و
طریقت و معرفت و حقیقت سخن میگفت.
او مردم را آماده میکرد برای پاسخ
به سوالهایی که حضرت حق
از آنها در مورد حیاتشان، در مورد دوستیهایشان، در مورد عبادت هایشان،
نماز و روزههایشان و... خواهد پرسید.
درویشی که از آنجا میگذشت
رو به جماعت کرد و گفت:
حضرت حق اگر
یک سوال پرسید و گفت:
👌من با تو بودم تو با که بودی؟
چی جواب میدی؟؟
#خدا