6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدئویی برای مدعیان انتظار امام زمان
اگر اهل #استغاثه نیستیم اصلاً انسان محسوب نمیشویم، چه برسد به «انسان منتظر!»
کسی که فقط دغدغه خودش را دارد و جهانی نگاه نمی کند و فکر نمی کند باید هم همیشه دچار ترس و اضطراب و غصه باشد.
این ناآرامی ها مجازات نگاه خودخواهانه او به زندگی است.
─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─
✍ تیرها، به عاشقها اصابت نمیکنند!
جانِ عاشقها، در آغوش محبوبی به اَمن و اَمان رسیده است که دست کسی دیگر بدان نمیرسد.
عاشورا هم که برایش تدارک ببینند،
باز جز زیبایی چیزی نمیبیند!
عاشقها میآموزند جامی را سر بکشند،
که جانشان را بپیراید برای محبوبشان ...
این است که در لابلای تحیر تماشاگران، جام بلا از یکدگر میربایند.
@ostad_shojae
خدایا!
در این سیاهترین دوران تاریخ، در جاهلیت دوم، ما را بیش از این غرق در این همه آشوب، گرفتاری، پریشانی و ظلمت مخواه!
خدایا!
پیش از آنکه باقیماندهء اندک نسل شیعه، به دست شیاطین جنی و انسی، بردهء فرعونیان زمان شوند،
قبل از آنکه تاریکیها و پلیدیها بیش از این بر گسترهء زمین چیره شوند، منجیمان را برسان!
خدایا!
به حق زینب کبری، به حق این بانویی که عظمتش برایمان درکنشدنی است، فرج مولایمان را برسان و باقیماندهء دوران غیبت را بر ما ببخش، که دیگر تاب و توانی برایمان نمانده:
«رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ» (بقره/286)
پروردگارا آنچه تاب و توان آن را نداريم بر دوش ما مگذار، ما را ببخش و بيامرز و بر ما رحمت آر، تو مولاى مايى، ما را بر کافران پيروز گردان!
وفات بزرگ بانوی کربلا، تسلیت باد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐دو توصیه آیت الله #دستغیب "رحمه الله علیه"برای آسودگی در دنیا و آخرت
▫️وَمَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ
🟤آن كس كه به اندازه كفاف بسنده كرد، به آسايش دست يافت و از زندگى آسان و خوشى برخوردار شد.
📘#حکمت_371
#قناعت
#حرص
#محبت_علی
🍃🌸معارف نهج البلاغه👇
https://eitaa.com/joinchat/2264268843Cb86e094677
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر اضطراب آینده تو را رها نمی کند، نگران این موضوع باش
✘ اولین چیزی که چشم ما بعد از مرگ میبینه، عامل یه حسرت بزرگ میتونه باشه!
منبع : مهارت شاد زیستن
@ostad_shojae | montazer.ir
ریسمان شادی، به جای دیگری بند است.
✍ اتاق عمل شاید، توحیدیترین نقطهی زندگی معمولِ ما باشد که ساده از کنارش میگذریم.
جایی که قرار است داروهایی تزریق شوند، که تنفسمان را از ما گرفته و به دستگاه بیهوشی بسپارند.
• سالها پیش بیماری داشتم حدود چهل و هفت هشت ساله!
مردی متین و وزین، که چند ماهی را در icu بستری بود. بیماریش اما، هم ما میدانستیم و هم خودش که در روند طبیعی، خوب بشو نیست مگر آنکه معجزه شود.
• هرچند شب یکبار منتقل میشد اتاق عمل، برای شستشوی حفرهی شکم. این جزو روند درمانش بود.
بیهوش میشد، و محل عمل باز میشد و با دهها لیتر سرم، شستشو و ساکشن انجام میشد و دوباره .... میرفت تا برگردد.
• همه عاشق شخصیت وزندارِ این مرد بودند،
هوشیار، آرام، سبک، و سرشار از نشاط !
• هر بار میآمد اتاق عمل، همهی کادر آن شیفت، میآمدند و قبل از بیهوش شدنش دورش جمع میشدند.
و من میدانستم که همه برای جذب این نور و نشاط است که دور «قاسم» جمع میشوند.
• شب آخری که قاسم آمد من شبکار بودم!
و اتفاقاً او مریضِ اتاق من بود.
برانکارش که از در اتاق آمد داخل، با اشتیاق رفتم به سمتش...
گفتم: خوش آمدی قاسم جان، خوبی آقا؟
گفت: الحمدالله عالی .... از این بهتر نمیشود!
با این جملهی قاسم قلبم تکان خورد!
چند دقیقه پیش، سرشیفتمان از من همین سؤال را پرسیده بود و من گفته بودم: «عصر و شب بودم آقاجان، تو خودت حساب کن الآن حالم چگونه است.»
قاسم دید تغییر حالم را، لبخند زد و با صدای نحیفی گفت:
فردا از دردِ امروز دیگر خبری نیست!
دردها میروند و جایشان را به درد دیگری میدهند، مهم این است آنکه دارد نگاهت میکند و یک لحظه چشم از تو برنمیدارد، تو را نه فقط راضی، که شاد ببیند!
گفتم: قاسم جان، تو الآن شادی ؟
گفت: بله «الحمدالله»
و دکتر داروی بیهوشی را تزریق کرد و چشمان قاسم آرام روی هم افتاد.
• تمام مدت عمل، اشکهای من ریز ریز به لبهی ماسکم گیر میکرد و قلبِ به درد آمده از سبکوزنیام، را خنک میکرد.
و من به خودم فکر میکردم و تفاوتم با قاسم!
«قاسم» چقدر عاشق است که لحظهای نمیخواهد دلبرش حتی «چهرهاش را هم نِقآلود ببیند».
• صبح شد و بعد از تحویل شیفت رفتم icu ببینمش. قاسم خواب بود، جوری خواب بود که انگار در یک بغل بزرگ، عاشقانه به خواب رفته است. من تفاوت جنس خوابیدنش را میفهمیدم.
کمی که ایستادم کنارش، چشمانش را باز کرد و گفت: از شما برای همه زحماتتان ممنونم، اگر باز ندیدمتان مرا حلال کنید همهتان.
• شیفت بعد، جای قاسم بیمار دیگری در خواب بود !
خوش بحال بچههای icu که چند ماه پرستار آن بدن نورانی بودند.
و خوش بحال من، که پرستار آخرین عمل قاسم بودم... قاسم به دلبرش رسید و من از خاطرهی عشق او هنوز ارتزاق میکنم.
@ostad_shojae | montazer.ir
مشاهدهی غیب.mp3
10.58M
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی| #استاد_پناهیان
اهل بیت علیهمالسلام برای عالم غیب آفریده نشدن!
خیلیها هستن همینجا میبیننشون و باهاشون زندگی میکنند!
منبع :ولادت حضرت علی علیه السلام
@ostad_shojae I montazer.ir
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ داستانی زیبا و شنیدنی
در مورد بخشندگی خداوند مهربان
#اخلاص
روزی شخصـی نزد عـارفی آمـد
و از فقر و تهی دستی اش
شـکایت کرد.
عارف به او گفت:
آیا دوست داري که
کور باشـی
و ده هزار درهم داشته باشی؟
گفت: نه.
عارف گفت:
آیا دوست داري لال باشی
و همین مقدار پول
داشته باشی؟
گفت: نه
عـارف گفت:
آیـا دوست داري
که دو دسـتت و دو پایت
بریـده باشـد
و بیست هزار درهم داشـته باشـی؟
گفت: نه.
عارف گفت:
آیا دوست داري
دیوانه باشـی و
ده هزار درهم نیز داشـته باشی؟
گفت: نه.
عارف گفت:
آیا از پروردگار
خجالت نمی کشی
که با اینکه او نزد تو
معادل پنجاه هزار درهم دارد،
از فقر و تهی دستی شکایت کنی؟
#شکرگزاری