eitaa logo
آرامش
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
997 ویدیو
55 فایل
یادداشتها و تجارب دکتر رضامنتظر در بحث آرامش و سایر مطالب کاربردی مفید در این موضوع آرامش که لازمه سعادت دنیا و آخرت است، نیاز به آموزش دارد لطفا ۱۶ فایل اصلی را از منشی مجازی به آی دی ذیل دریافت و مطالعه و نظرات خود را ارسال کنید @visitmontazer
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام پدر مهربانم✋ ✨آمدنت نزدیک است... و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته! ✨سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند! 💫 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ... 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ای چشمهایت را ببند و در دلت با خدا سخن بگو... به همان زبان ساده خودت هر آنچه در دل داری را بازگو کن .. شاید طلب بخشش داری و شاید آرزویی دست نیافتنی... بگو .. مطمئن باش خدا میشنود.. خودت را سبک کن و پرواز دلت را بسویش حس کن .. یادمان باشد که بسیاری از آنچه را که امروز داریم حاصل همین دعاها و سخن هاست. شاید حرفهایی نگفته بماند.. مقصدهایی نرسیده بماند.. آرزوهایی برای برآورده شدن بماند.. و عشق هایی برای نرسیدن .. اما همیشه خدایی هست برای پرستیدن
21.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
2 اهمیت مهدوی راز و کسی که دغدغه امام زمان را داشته باشد نخواهد داشت و نخواهد خورد حتما بینید @nafsemotmaen
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
💞 عجیب ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر... امتحاناتی که هر هفته می‌گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می‌کرد... آن هم نه در کلاس،در خانه... دور از چشم همه اولین باری که برگه‌ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم... نمی‌دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه‌ها برگه‌هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده‌اند به جز من... به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم... بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می‌کردم تا در امتحان بعدی نمره‌ی بهتری بگیرم... مدت‌ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگه‌ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره‌ی هم کلاسی‌هایم دیدنی بود... آن ها فکر می‌کردند این امتحان را هم مثل همه‌ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می‌کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره‌ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می‌گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی‌کردم و خودم را فریب نمی‌دادم... زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان‌ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می‌گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه‌ی امتحانمان دست معلم می‌افتد... آن روز چهره‌مان دیدنی ست... آن روز حقیقت مشخص می‌شود و نمره واقعی را می گیریم... تا می‌تونی غلط‌های خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشیدن کسی که به تو بدی کرده تغییر گذشته نیست، تغییر آینده است. 🎙
هدایت شده از دکتر رضامنتظر
21.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3 اهمیت مهدوی حتما بینید در راس خواسته های شما در زندگی چه چیزی باید باشد؟ مومنان فاسق چه کسانی هستند؟ کارهای خیریه و مسجد و سفرهای زیارتی گولتان نزند https://eitaa.com/nafsemotmaen
🌷چشمه باش استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند . استاد به هریک از آنها لیوان آبی داد وار آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند .شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند اب را بنوشند چون خیلی شور بود . بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت واز آنها خواست از آب چشمه بنوشندو همه از آب گوارای چشمه نوشیدند . استاد پرسد :«ایا آب چشمه شور بود؟»وهمه گفتند:«نه ...آب بسیار خوش طعمی بود». استاد گفت :«رنج هایی که برای شما در این دنیا در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه بیشتر ونه کمتر ...این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج ها را در خود حل کنید . پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج ها فائق آیید».
❖ هیچ کس از کنار "گل" دست خالی بر نمی گردد گلاب گیر به گلاب می رسد کندو دار به عسل... نقاش به نقش عکاس به عکس بلبل به آواز "بیاییم "گل" باشیم"نه خار"...
جغد نزد خدا شکایت برد: انسانها آواز مرا دوست ندارند !! خداوند به جغد گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند...! دل بستن به هرچیز کوچک و بزرگ تو مرغ تماشا و اندیشه ای ! و آنکه می بیند و می اندیشد به هیچ چیز دل نمیبندد... دل نبستن سخت ترین و قشنگترین کار دنیاست‌...! اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ...
هدایت شده از دکتر رضامنتظر
18.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
4 اهمیت مهدوی جان و زندگیمان باید وقف امام زمان (ع) باشد https://eitaa.com/nafsemotmaen
🎙 تویی که پیش از تولد، دلهایمان را در کلاس غیبتت حضور و غیاب کرده ای.... ✍🏻 به قلم سید مهدی شجاعی از طریق لینک زیر بشنوید 👇🏻 https://shenoto.com/album/podcast/179361/انتظار-ظهور-با-سرشت-ما-عجین-شده-است میلاد امام زمان (عج) مبارک 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 برنامه تلویزیونی "نسخه آخر" با حضور استاد محمد شجاعی از شب نیمه شعبان بمدت هشت شب شبکه افق ـ ساعت ۲۱ @ostad_shojae
22.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
6 اهمیت مهدوی - وقت ندارم برای امام زمان (ع) کار کنم - ما توهم زندگی کردن داریم https://eitaa.com/nafsemotmaen
14.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
7 اهمیت مهدوی امام زمان (ع) کجای زندگی ات قرار دارد؟ چگونه می شود فرد با وجود خدمات فراوان خائن محسوب شود؟ https://eitaa.com/nafsemotmaen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا با کفش های کسی راه نرفته ای، درباره اش قضاوت نکن... برای ابراز عشق به مردم، مجبور نیستید، آنها را ببوسید. برای عشق ورزیدن به دیگران، لازم نیست یک کاسه برنج به آن‌ها بدهید. "عشق ورزیدن یعنی، درباره‌ دیگران کمتر قضاوت کردن، و دادن این اجازه به آن‌ها که آنطور که دوست دارند زندگی کنند، و بدون انتقادِ ما "آن کسی باشند که هستند..." محتاط باشیم؛ در سرزنش و قضاوت کردن دیگران. وقتی نه از دیروز او خبر داریم، نه از فردای خودمان...
خُدایا بہ من بیاموز : هر‌ جا زخمۍ هست ، مرهم باشم هر جا تردیدۍ هست ، ایمان باشم هر جا‌ ناامیدۍ هست ، امید باشم هر جا‌ تاریڪۍ هست ، روشنایۍ باشم هر جا غمۍ هست ، شادمانۍ باشم
🍂✨🍂✨🍂✨🍂✨ کردم از عقل سؤالی که مگر ایمان چیست؟ عقل برگوش دلم گفت که ایمان ادب است آدمیزاد اگر بی ادب است،آدم نیست فرق مابین بنی آدم و حیوان ادب است! 👤سعدی ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ! ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ! ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ... زﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ... ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ رﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ.. ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ! ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ بﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ نرم ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ پلوی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، دﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪ ﺑﺸﻘﺎﺏ...
📌 عامل اصلی تأخیر ظهور (۱) 🔻در معارف مهدوی، به چه موضوعی باید بیشتر فکر کنیم؟ 🔹ما وقتی می‌خواهیم دربارۀ ظهور صحبت کنیم، در واقع باید دربارۀ خودمان صحبت کنیم! این ما هستیم که به دوران غیبت پایان خواهیم داد. بیشتر باید در این‌باره فکر کنیم. امروز مهمترین موضوع در معارف مهدوی، «رفع عیوب مدعیان ولایتمداری» است. 📝 متن و صوت 📎 Panahian.ir/post/3052 @Panahian_ir
از بهلول پرسیدند: علت سنگینی چیست؟ بهلول پاسخ داد: سبک بودن ... هرچه اندیشه سبک تر باشد خواب سنگین تر گردد
تا به حال سُر خوردن شبنم از روی برگ را دیده ای؟ می رود و می رود و می رود... در آخر می افتد زندگی همین است شبنمی روی برگ آهسته آهسته سر می خورد یک لحظه آنجا بود لحظه دیگر رفته است یک لحظه اینجاییم و لحظه دیگر رفته ایم و برای این لحظه کوتاه چقدر هیاهو راه می اندازیم چقدر خشونت چقدر جاه طلبی چقدر نفرت چقدر نزاع و کشمکش ... فقط برای این لحظهٔ کوچک سخت نگیر...‌‌.
💕 داستان کوتاه "مهمان حبیب خداست" لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ هرگز به [حقیقتِ‌] نیكی [به طور كامل‌] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید و آنچه از هر چیزی انفاق می‌كنید یقیناً خدا به آن داناست. آل عمران - ۹۲ "ابوذر" در خیمه خود در "بیابان" بود، ڪه "مهمانانی ناشناس و خسته" از گرما وارد شده و به او پناه آوردند. ابوذر به یڪی از آنها گفت: "برو و شتری نیڪ برای ذبح بیاور ڪه مهمان حبیب خداست." "مرد مهمان" بیرون رفت و دید، ابوذر بیش از ۴ شتر ندارد.! "دلش سوخت و شتر لاغری را آورد." ابوذر شتر را دید و گفت: چرا "شتر لاغر" را آوردی؟! مهمان گفت: بقیه را گذاشتم برای روزی ڪه به آن "احتیاج داری." ابوذر تبسمی ڪرد و گفت: "بالاترین نیازم روزی است ڪه در قبر مرا گذاشته اند و به عمل خیر محتاجم و چه عمل خیری بالاتر از این ڪه مهمان و دوست خدا را شاد ڪنم." * برخیز و چاق ترین شتر را بیاور.