🔸️شعر خونهی قشنگ
🌸نزدیک خونهی ما
🌱یک خونهی قشنگه
🌸کاشیهای گنبدش
🌱کوچیک و آبی رنگه
🌸ظهر و غروب و سحر
🌱درهای اونجا بازه
🌸چه بوی خوبی داره
🌱پر از گل نمازه
🌸من و مامان و بابا
🌱نماز میخونیم اونجا
🌸کبوتر دلامون
🌱پر میکشه تا خدا
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
خیانت فرمانده.mp3
11.6M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢ماجرای خیانت فرمانده سپاه امام حسن(ع) و رفتن به لشکر معاویه😱
🔵 قیس بن سعد با صدای بلند گفت: دیشب کسی به لشکر معاویه پیوست که بودنش مهم نبود و رفتنش هم اهمیتی نداشت
#امام_حسن_مجتبی
#قسمت_نوزدهم
🔹قصه قهرمان ها🔸
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
🔸️شعر بسم الله الرحمن الرحیم
🌸وقتی می گیم " بسم الله "
🌱یعنی " به نام خدا "
🌸خدای مهربونی
🌱که آفریده ما را
🌸هر چیزی که تو دنیاست
🌱نشونهای از خداست
🌸واسه همینه دنیا
🌱این قدر قشنگ و زیباست
🌸خورشید و ماه تابون
🌱نعمتهای فراوون
🌸خداست که آفریده
🌱پدر ، مادر برامون
🌸چون که خدای بزرگ
🌱" بخشنده " هست و " رحمان "
🌸خدای ما " رحیمه "
🌱با همه کس مهربان
🌸ما بچهها همیشه
🌱هستیم به یاد خدا
🌸وقت شروع هر کار
🌱ما هم میگیم بسم الله
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#شعر_کودکانه
🍎🍊🍌🍒🍓🍇
شعرهای کوتاه برای میوه ها
🍎سيب
وقتي يه سيب قلقلي
پيرهن قرمز مي پوشه
دوست داره گوشت و آب شو
اين بخوره، اون بنوشه
🍌موز
موز طلايي رو ببين
مال كيه؟ مال منه
واي اگه ميمون ببينه
از دست من قاپ مي زنه
🍊پرتقال
قشنگه پوست پرتقال
به رنگ خورشيد مي مونه
قطره به قطره چون طلاست
آبي كه در قلب اونه
#شعر_میوه_ها
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#قصه_کودکانه
🍄💭بوی خوش دوستی💭🍄
کلاغک هنوز از لانه بیرون نیامده بود. مامان کلاغک گیج شده بود و هرکاری می کرد تا او را راهی مدرسه کند، کلاغک یک بهانه ای می آورد.
اول گفت: « بال چپم درد می کنه.» بعد گفت:«نه! فکر کنم سرما خوردم. سرم گیج می ره. ممکنه بیافتم کف جنگل.»
وقتی که مامان کلاغک از گوشه ی چشمش با تعجب به او نگاهی می کرد کلاغک گفت: «اصلا مدرسه به چه دردی می خوره؟ هان؟»
این جا بود که دیگر صدای مامان کلاغک درآمد و گفت: «این حرفا چیه؟! تو که مدرسه را خیلی دوست داشتی!»
چشم های کلاغک از اشک پر شد و دیگر طاقت نیاورد. پرید توی بغل مامانش و با گریه گفت: «آخه مامانی، همکلاسی هام همدیگر رو با اسم های زشتی صدا می کنن. به منم می گن سیاسوخته. من اصلا دوست ندارم. تازه قارقارمو هم مسخره می کنن. خیلی بد هستن مامانی. من دوست ندارم برم مدرسه.» و به گریه اش ادامه داد.
مامان کلاغک فکری کرد و اشک های او را پاک کرد و گفت: «گریه نکن قشنگم! پاشو زود برو مدرسه که داره دیرت می شه. بعدش هم همه دوستانت رو دعوت کن تا بیان لونه ما. می خوام براتون یه کیک خوشمزه درست کنم و با دوستانت بیشتر آشنا بشم.»
کلاغک اشک هایش را پاک کرد و گفت: «ولی آخه...»
مامان کلاغک زود حرفش را قطع کرد و گفت: «ولی آخه نداره! زودباش راه بیوفت! الان کلاس شروع می شه. زودباش!»
بالاخره کلاغک با غصه ی زیاد پر زد و پر زد تا به درخت بلوط مدرسه رسید. رو شاخه سومی نشست. دوستانش یکی یکی شروع به پچ پچ و خندیدن کردند و کلاغک سعی کرد توجهی به حرف های آن ها نکند تا این که آقای شانه به سر گفت: «ساکت پرنده ها!» و درس را شروع کرد.
خورشید به وسط آسمان رسیده بود که با صدای نوک زدن آقای دارکوب کلاس آن روز تمام شد و قبل از این که پرنده ها شلوغ بازی را بیاندازند کلاغک بلند شد و گفت: «بچه ها! مامانم برای خوردن کیک همه شما رو دعوت کرده. بیایین با هم بریم به لونه ما.»
همه جوجه ها با هم جیغ کشیدند و پرپر زنان پرواز کردند به سمت لانه کلاغک. کلاغک هم پشت سر آن ها پرواز می کرد.
بوی کیک از ده تا درخت مانده به لانه شنیده می شد. پرنده ها یکی یکی به لانه کلاغک رسیدند. سلام کردند و یک گوشه نشستند.
کلاغک هم نفس نفس زنان آخرین نفر بود که رسید. بوی کیک همه را گیج کرده بود ولی خبری از خود کیک نبود. همه فکر می کردند کیک به این خوشبویی، چه شکلی می تواند باشد. تا این که مامان کلاغک جلو آمد و گفت: «سلام پرند ه های رنگارنگ و زیبا! خوش به حالت کلاغک که این همه دوستای رنگ رنگی داری.»
بعد رو به پرنده ها کرد و به اون ها گفت: «من از صبح اسمِ قشنگِ دونه دونه شما رو صدا کردم و این کیک رو درست کردم. به خاطر همینه که عطر خوش اون توی تمام درختا پیچیده.
قناری... بلبل... گنجشک... طوطی... قرقاول... سینه سرخ... پلیکان... کبوتر... کلاغک... » و بعد کیک را آورد و جلوی پرنده ها گذاشت.
یک کیک ساده و بدون تزیین. پرنده ها همین طور که کیک را می خوردند به فکر فرو رفتند. از روز بعد همه پرنده ها همدیگر را با اسم های زیبای خودشان صدا می کردند و کلاغک از این موضوع خیلی خوش حال بود.
#قصه
🍄
💭🍄
🍄💭🍄
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
طراحی کاربرگ املای تقریری 😍😍
کاری از خانم معینی
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
طراحی کاربرگ املا آیینه ای 😍😍
کاری از خانم معینی
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
✨کاربرگ انگیزشی تقسیم
پایه سوم
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
دست ورزی خطوط
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#املای_کلمات_جفتی
#مزایای کاربست یادبرگ کلمات جفتی:
ـ تقویت تمیز شنیداری.
ـ بهبود اشتباهات املایی هنگام نوشتن کلمههای مشابه در کودکان.
ـ پرورش دقّت و توجّه در کودکان.
ـ تقویت حاففظ
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese