#ضرورت_وجود_دین
آیا دین افیون توده هاست؟
آیا مارکس ضد دین بود؟
در پاسخ به سوال اول می گویم تقریبا بله و در پاسخ به سوال دوم می گویم نه
شاید تعجب کنید ولی حقیقیت این است که همه ما مارکس را با جمله معروف "دین افیون توده هاست" می شناسیم ولی این جمله از مارکس نه تنها در مزمت دین نیست بلکه به فواید دین اشاره دارد
در ابتدا بهتر است بدانیم که افیون چیست؟
افیون به مخلوط الکل و تریاک گفته می شود که تا اواخر قرن 19 میلادی به عنوان یک داروی "ضد درد" در تمام دنیا مورد استفاده قرار می گرفت ولی در اوایل قرن بیستم، خاصیت اعتیادآور آن کشف شد و استفاده از آن برای مصارف دارویی دشوارتر شد
و ما می دانیم در دورانی که مارکس زندگی می کرد افیون به عنوان یک ضد درد و یک مرهم استفاده می شد و همه پزشکان آن دوران افیون را به بیماران خود تجویز می کردند
همانگونه که فروید خود، هروئین مصرف می کرد و به بیماران خود نیز هروئین تجویز می کرد ولی بعد از آن که مضرات هروئین کشف شد و مشخص گشت که یک ماده اعتیادآور است فروید از تجویز آن دست کشید و خود بعد از 6 سال آن را ترک کرد ولی کسی نمی تواند از فروید به خاطر تجویز هروئین انتقاد کند چرا که در آن دوران هروئین به عنوان درمان تجویز می شد
حال به اصل سوال بر می گردیم که آیا دین افیون توده هاست؟
با بررسی ریشه کلمه افیون فهمیدیم که منظور مارکس از "دین افیون توده هاست" به معنی اینست که دین، آرامش بخش جامعه و مردمان جامعه است
ولی بعدا این سخن او توسط لنین (دیکتاتور وحشی، خونریز و خداناباور) دستکاری و قیچی شد و به عنوان یک اصل مورد استفاده قرار گرفت تا به وسیله آن بتواند به اهداف ضد دینی خود جنبه تاریخی بدهد.
اصل سخن مارکس این بود: "دین آه انسان دردمند است. عاطفه یک جهان بیقلب است و روح یک دنیای بیروح. دین افیون توده مردم است".
می بینیم که افیون به معنای آرام بخش است و بدین معنا است که دین آرام بخش یک دنیای بی روح و انسان های دردمند است.
مارکس با توجه به اینکه مادی گرا و خداناباور بود ولی با افرادی که قائل به حذف دین از جامعه بودند و یا دین ستیز بودند مبارزه کرد و بر اهمیت وجود دین برای جامعه تاکید داشت.
او با لودویگ فویرباخ در مورد اهمیت دین در جامعه مناظره کرد و در جواب او گفت: وقتی انسان از عدم تحقق خواستهها، نیازها و ارضای امیالش در جامعه طبقاتی درد میکشد، به دارو یا مرهمی تسکینآور (افیون) نیاز دارد. مارکس با برونو از دوستان دوران جوانی خود نیز مجادلاتی داشت برونو دین ستیز بود ولی مارکس در جواب او می گفت که باید با دین مدارا کرد چرا که دین، پوشش عقیدتی جامعه طبقاتی است.
مارکس حتی با باکونین بحث های شدید انجام داد. باکونین اعتقاد داشت که کارگران مسیحی حق عضویت در احزاب، تشکل ها و گردهمایی های کمونیستی را ندارد ولی مارکس او را از تشکلات خود اخراج کرد.
انگلس دوست همفکر و همیار مارکس نیز جمله معروفی دارد که می گوید: با بررسی تاریخ مسیحیت اولیه به شباهتهای شگفتانگیز آن با جنبش کارگری مدرن پی میبریم. مسیحیت اولیه جنبش ستمدیدگان بود. ابتدا مذهب بردگان و مظلومان بود، فقیران و بیچیزها، مردم بینوایی که زیر یوغ روم باستان رنج میبردند. هر دو، هم مسیحیت و هم سوسیالیسم کارگری، صلای نجات انسان را از نکبت و بندگی سر دادند. تنها تفاوت آن است که مسیحیت نجات را در دنیای دیگر، زندگی پس از مرگ وعده میدهد، درحالی که سوسیالیسم میگوید نجات در همین جهان و با دگرگونی نظام اجتماعی امکانپذیر است. هر دو هم با سرکوب بی رحمانه روبرو شدند. پیروان آنها تحقیر شدند و آزار دیدند. یکی را دشمن نوع بشر دانستند و دیگری را دشمن شاه و دین و خانواده و نظام اجتماعی".
البته مارکس جمله زیبایی دارد که می تواند مرهمی بر کینه خداناباوران باشد چرا که مارکس می گوید: "نقد آسمان را باید به نقد زمین بدل کرد، نقد مذهب را باید به نقد حقوق برگرداند و نقد ایمان را به نقد سیاست".
منبع: خبرگزاری رسمی دویچه وله آلمان
https://bit.ly/2GKo60c
با دخل و تصرف
☑️ @naghdeelhad