📛 خطر استاد غیرکامل - 2
آیة الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (فرزند ارشد و وصیّ علامه آیة الله سید محمدحسین حسینی طهرانی):
يكى از اهل سلوك كه براى خود شاگردانى نيز داشت در دوره اى با علّامه #والد بسيار مرتبط بود، ولى يك بار حضرت آقاى #حداد فرمودند: شما و شاگردانتان ارتباطتان را با ايشان كم كنيد، چون ايشان سيرشان #كند است و #سير شاگردان شما را هم كند مى نمايند.
ثالثاً: تربيت اشخاص احتياج به #احاطه_تامّ و همه جانبه به نفس آنها و تسلّط بر آثار اذكار و اعمال دارد و اگر شخص #وقوف_كامل بر اين امور نداشته باشد ممكن است دستوراتى به شاگردان خود بدهد كه باعث خستگى نفوس و #ماندن_آنها_از_راه گردد.
استاد كامل، هم در #تشخيص_ذكر_و_ورد_مناسب با هر نفس و شاكله اى خبير است و هم در #ميزان_استفاده شاگرد از آن ذكر؛ هر نفسى قابليّت و سعه هر ذكر و هر مقدارى از آنرا ندارد و اگر اين معانى در تربيت او لحاظ نشود از سير إلى الله زده شده و يكباره بار را بر زمين مى گذارد؛ درست مانند كسى كه بار سنگينى را كه بيشتر از طاقت اوست بردارد كه طبعاً كمر او مى شكند.
و چه بسا در اثر عدم رعايت اين اصول، براى شاگرد #حالات_غيرعادى و #حتی_جنون حاصل شود و تمام تبعات اين امور به گردن استاد اوست كه #بدون_قابلیت_لازم به او دستور داده است و #بدون_خبرویت_كافى امر وى را به عهده گرفته است.
براى بسيارى از نفوس حتّى گفتن هزار بار تهليل يا چهارصد مرتبه يونسيّه سنگين است؛ بنده به خاطر دارم كه حضرت والد نسبت به برخى از مخدّرات با اينكه كم سنّ و سال هم نبودند فقط مي فرمودند: شما پنجاه بار لا إله إلّاالله بگوئيد؛ البتّه نسبت به برخى صد مرتبه و به برخى هم هزار مرتبه دستور مي فرمودند كه اين امر به واسطه سعه و احاطه نفس ايشان به قابليّت نفوس بود و افراد را به فراخور حال خود آهسته آهسته و با طمأنينه راه برده و بر كسى ما فوق طاقت وى حمل نمى نمودند.
رابعاً: وقتى استاد #توان_سيردادن_شاگرد و حلّ مشكلات وى را نداشته باشد مجبور مى شود شاگرد را براى طىّ مسير وادار به تلاش بيشترى نموده و دستورات سنگين ترى به او بدهد كه اين موجب مزيد اشكال در امر سلوك وى مى گردد.
عقباتى را كه سالك در محضر #استاد_كامل در مدّتى كم و با مجاهده اى عادى طىّ مى نمايد، در محضر استاد غيركامل گاهى بايد سالها زحمت كشيده و خون دل بخورد تا از آن رد شده و به عقبه بعدى واصل گردد.
يكى از شاگردان مرحوم حضرت آقاى #حداد نقل مي كردند كه: شاگرد يكى از بزرگان به مشكلى در سلوك برخورد نموده بود و آن استاد وى را به عتبات فرستاده و گفته بود: حلّ مشكلت را از أئمّه بگير و برگرد. و نامه اى هم براى حضرت آقاى #حداد يا برخى رفقايشان داده بود كه رفقاى ايشان در اين مدّت از او پذيرائى كنند.
آن شخص به عتبات عاليات آمد و اقامت او در غربت طول كشيد ولى مشكلش كماكان لاينحلّ باقى بود.
يكبار مرحوم #حداد به يكى از رفقا فرمودند: اگر فلانى شاگرد من بود همانجا در شهر خودش مشكلش را حلّ كرده بودم. (كنايه از آنكه اگر كسى توان تربيت نفوس را ندارد نبايد امر ايشان را به عهده بگيرد و نفوس را چنين به مشقّت بياندازد.)
اين مطلب به گوش آن شخص محترم رسيد و ايشان پس از چندى شاگرد خود را از عتبات به ايران فراخواند.
اين شخص محترم از كسانى بودند كه هم مرحوم آقاى #حداد و هم مرحوم علّامه #والد و هم #آية_الله_قوچانى، از اينكه ايشان شاگرد پذيرفته #ناراحت_و_نگران بوده و نسبت به وى #اظهار_شفقت مى نمودند و مرحوم علّامه والد نسبت به دو نفر كه اهل خلوص و ايثار بودند به بنده مي فرمودند كه: اميد است اينها برگردند. يكى از آنها همين شخص محترم بود.
ادامه دارد...
#سید_محمدصادق_طهرانی
#خطر_استاد_غیرکامل
@naghdeghaffari