💕️ پهلوانی که همه از او حساب می برند.
🌿 ابن عباس نقل میکند:
بعد از نماز در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم، مطلبی پیش آمد که امیرمؤمنان علیه السلام را طلب کرد و به حذیفه فرمود:
💛 «ای حذیفه! برو منزل کسی که گرفتاری ها را آسان میکند، آن بنده خدای دانای غیب؛ آن شیر بیشه شجاعت، که زبان بسیار سپاس گزار دارد، و در مقابل دشمنان خشن و غیرت مند است، آن قهرمان چالاک و آن دانشمند صبور که نامش در تورات و انجیل و زبور آمده؛ برو به منزل دخترم فاطمه، و شوهرش علی بن ابی طالب را بیاور».
✅ #بحارالانوار ، ج 39، ص 187
https://eitaa.com/nahjolbalagehh
🌸 تجلیل پیامبر از امام علی علیه السلام در فتح مکه
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
🍀 سال هشتم هجرت، در روز فتح مکّه، حضرت علی علیه السلام در حالی که سر خود را پوشانده بود به طرف خانه خواهرش امّ هانی رفت، چون خبردار شده بود که او حارث بن هشام و قیس بن سائب و چند نفر از بنی مخزوم را پناه داده است. وقتی مقابل در خانه رسید، با صدای بلند فرمود: در این خانه چه کسانی را پناه داده اید؟ فراریان با شنیدن صدای او از شدت ترس، به خود می لرزیدند. ام هانی که علی علیه السلام را نشناخته بود از خانه خارج شد و گفت: من امّ هانی، دختر عمه رسول خدا صلی الله علیه و آله و خواهر امیرالمؤمنین هستم. از خانه من دور شو.
🌱 علی علیه السلام فرمود: آنهایی را که پناه داده ای بیرون کن. امّ هانی گفت: به خدا سوگند، از تو به رسول خدا صلی الله علیه و آله شکایت خواهم کرد.
🍀 در این حال حضرت علی علیه السلام سربند خود را از سر برداشت. امّ هانی که حالا او را شناخته بود، او را در آغوش گرفت و گفت: من فدایت شوم. اما چه کنم که قسم یاد کردم از تو به رسول خدا صلی الله علیه و آله شکایت کنم.
🌱 علی علیه السلام به او فرمود: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برو و به سوگندی که خوردی عمل کن.
🍀 ام هانی نزد پیامبر رفت اما پیش از اینکه چیزی بگوید، پیامبر به او فرمود: ام هانی، آمده ای از علی شکایت کنی. او دشمنان خدا و رسول خدا را ترسانده است. خداوند پاداش مجاهدت های علی را بدهد؛ و چون تو خواهر علی بن ابی طالب هستی، هر کس را پناه دادی من نیز پناه می دهم.
📚 #بحارالانوار ، ج ۴۱، ص ۱۰
https://eitaa.com/nahjolbalagehh