⚜️#حکمت_33_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً، وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً.
🟡اعتدال در بخشش و حسابرسى (اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زياده روى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 33 🔰*
👌🔆افراط و تفريط ممنوع!
🔮بخش اول🔮
🔔اعتدال در بخشش وحسابرسی
📜امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پرمعنا دعوت به اعتدال در بذل و بخشش هاى مالى مى كند و مى فرمايد:🔻
🔶 «سخاوتمند باش و در اين راه اسراف مكن و در زندگى حساب گر باش و سخت گير مباش»;
🔶مى دانيم بسيارى از علماى اخلاق اسلامى، تمام فضايل اخلاقى را حد وسط در ميان افراط و تفريط مى دانند.
✴️اين مسئله هرچند عموميت ندارد
✅ولى در مورد بسيارى از صفات از جمله فضيلت سخاوت صادق است كه در ميان دو صفت رذيله قرار گرفته: اسراف و تبذير، و بخل و تقتير.❗️
❇️ _مُبذّر از ماده «تبذير» از ريشه «بذر» (بر وزن نذر) در اصل به معناى پاشيدن دانه است;_
👈ولى چون اين واژه در مورد اموال به كار رود به كار كسانى اطلاق مى شود كه اموال خود را به صورت نادرست مصرف كرده و آن را حيف و ميل مى كنند.
🔄معادل آن در فارسى امروز ريخت و پاش است و تفاوت آن با اسراف اين است كه اسراف مصرف بى رويه و تبذير اتلاف بى رويه است
✴️البته اين در صورتى است كه اين دو واژه در مقابل هم قرار گيرند; ولى هرگاه جداگانه استعمال شوند ممكن است مفهوم عامى داشته باشند.
💢«مُقتِّر» از ماده «تقتير» در اصل به معناى تنگ گرفتن است و هنگامى كه در مورد اموال به كار رود به معناى بخيل و خسيس بودن است .
✳️«مقدّر» از ماده تقدير به معناى مديريت صحيح اموال است كه حد وسط در ميان تبذير و تقتير است.
🔰قرآن مجيد درباره مبذّرين مى فرمايد: «(وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْكينَ وَابْنَ السَّبيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذيراً إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطين);
🟪حق خويشاوندان و مستمندان و واماندگان در راه را ادا كن و تبذير مكن، چرا كه تبذير كنندگان برادران شيطانند».
🔷در جاى ديگر درباره صفات والاى بندگان برگزيده و عباد الرحمان مى فرمايد:
«(وَالَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً);
✴️آنها كسانى هستند كه هنگامى كه انفاق مى كنند نه اسراف مى كنند و نه بخل و سخت گيرى دارند و در ميان اين دو، حد اعتدال را رعايت مى كنند».
♻️ادامه دارد....
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 33 🔰*
👌🔆افراط و تفريط ممنوع!
🔮 بخش دوم (پایان) 🔮
🔰در روايتى از امام صادق(عليه السلام) با ذكر مثال روشن و جالبى اين حد اعتدال بيان شده است.
✍ راوى مى گويد:
_امام مشتى از سنگريزه برداشت و محكم در دست خود گرفت سپس فرمود: بخل و اقتار كه خداوند فرموده همين است ._
✴️آن گاه مشت ديگرى بر داشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن روى زمين ريخت و فرمود اين اسراف است
🔶آن گاه مشت ديگرى برداشت و آن را به طورى گشود كه مقدارى در كف دست باقى ماند و مقدارى از لابه لاى انگشتان فرو ريخت و فرمود اين همان قوام است (كه در قرآن مجيد آمده است)».
💠در شأن نزول آيه 29 سوره «اسراء» نيز آمده است كه شخص سائلى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تقاضاى پيراهن كرد.
🔶 پيامبر پيراهن خود را به او بخشيد و همين امر سبب شد كه آن روز نتواند براى نماز به مسجد برود.
🟪اين جريان سبب شد كه زبان منافقان باز گردد و بگويند محمد خواب مانده يا مشغول لهو و سرگرمى شده و نمازش را به فراموشى سپرده است.
🔻(ولى هنگامى كه از جريان كار باخبر شدند شرمنده گشتند) آيه فوق نازل شد و به پيامبر چنين دستور داد:
🔶 «(وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً);
🔰دست خود را بر گردن خويش زنجير مكن (و انفاق و بخشش را ترك منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را مگشاى كه خانه نشين شوى و مورد سرزنش قرارگيرى و از كار خود فرو مانى».
🔷در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه تاكيد در ميانه روى در انفاق چگونه با ايثار (مقدم داشتن ديگران بر خويشتن) كه در حالات بسيارى از پيشوايان آمده سازگار است⁉️
💢 مثل آنچه در شأن نزول سوره «دهر» و داستان مسكين و يتيم و اسير آمده و به دنبال آن آيه شريفه (وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً)نازل شد.
🔸پاسخ اين سؤال روشن است، مسئله *اعتدال* حكمى عام است و *ايثار* حكمى خاص كه مربوط به موارد معينى است.
▪️ به عبارت ديگر: اصل بر اعتدال در مسئله انفاق و ايثار يك استثناست.
✴️به علاوه، دستور به
ايثار مربوط به جايى است كه بخشش فراوان، نابسامانى فوق العاده اى در زندگى انسان ايجاد نكند و «ملوم» و «محسور» نگردد در غير اين صورت بايد از دستور اعتدال پيروى كرد.❗
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
4_6037407297167165669.mp3
4.43M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃برگرد انتظار دل هفت آسمان
🍃عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
🎤حاج #محمود_کریمی
تقويم ما ...
هنوز بهـ🌸ـاري ...
نديده است❗️
بشکن ...
سکوت يـ❄️ـخ زده ...
انتظار را❗️
سلام بهـ❤️ـار و خرمی روزگاران ...
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
⚜️#حکمت_34_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): أَشْرَفُ الْغِنَى، تَرْكُ الْمُنَى.
🟡راه بى نيازى (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: بهترين بى نيازى، ترك آرزوهاست.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 34 🔰*
👌🔆 برترين غنا
📜امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پربارش درس بزرگى به همه طالبان غنا و بى نيازى مى دهد،
✴️مى فرمايد: «برترين غنا و بى نيازى، ترك آرزوهاست»;
🔔 در اين عبارت نورانى امام (ع) ، منظور آرزوهاى دور و دراز و دور از منطق عقل و شرع است.
🔶 بديهى است اين گونه آرزوها غنا و بى نيازى را از انسان سلب مى كند،
⭕زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانی خواه شريف باشد يا وضيع، باارزش باشد يا بى ارزش، دست حاجت دراز كند و اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست
🔺از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانه اى داشته باشد.
🔸از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها هزينه كند.
🔰 در روايتى در غررالحكم آمده است: «أَنْفَعُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى;
✴️سودمندترين دارو (ى اضطراب و نگرانى) ترك آرزوهاى دور و دراز است».
🔷 تمام اين وابستگى ها زاييده آرزوهاى دور و دراز است; هرگاه آن آرزوها از صفحه فكر انسان پاك شود، انسان به غنا و بى نيازى پرارزشى دست مى يابد
✴️ و به همين دليل امام(عليه السلام) ترك اين آرزوها را برترين و بهترين غنا شمرده است.
🔰در تعبير ديگرى كه در حكمت 371 آمده است امام(عليه السلام) مى فرمايد :
▪️«لاَ كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَة;
🔶هيچ گنجى بى نياز كننده تر از قناعت نيست (همان قناعتى كه نقطه مقابل آرزوهاى طولانى محسوب مى شود)».
_📜امام هادى(عليه السلام) طبق روايتى كه علامه مجلسى آن را از درة الباهرة نقل كرده است،_
🟢غنا و توانگرى آن است كه دامنه آرزو را كم كنى و به آنچه خدا به تو داده است خرسند باشى و فقر آن است كه نفس آدمى سيرى ناپذير و شديدا (از رسيدن به همه آرزوها) نوميد باشد»
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️#حکمت_35_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون.
🟡ضرورت موقعيّت شناسى (اخلاق اجتماعى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند، شتاب كند، در باره او چيزى خواهند گفت كه از آن اطّلاعى ندارند.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 35🔰*
👌🔆اثر نسبت هاى ناروا
📜امام(عليه السلام) در اين سخن پربار مى فرمايد:🔻 «كسى كه در نسبت دادن امورى كه مردم ناخوش دارند به آنها شتاب كند، مردم نسبت هاى ناروايى به او مى دهند»;
❌عيب جويى و ذكر عيوب مردم هرچند آشكار باشد كارى است بسيار ناپسند
⏯و اگر كسى نيت امر به معروف و نهى از منكر داشته باشد نبايد منكراتى را كه از بعضى سر زده آشكارا و در ملأ عام بگويد، بلكه اين گونه تذكرات بايد خصوصى و مخفيانه باشد
🔔ولى به هر حال از آنجا كه مردم از گفتن عيوب و كارهاى زشتشان به صورت آشكارا ناراحت مى شوند و در مقام دفاع از خود بر مى آيند
🚫 يكى از طرق دفاع اين است كه گوينده را متهم به امورى مى كنند كه چه بسا واقعيت هم نداشته باشد تا از اين طريق ارزش سخنان او را بكاهند و بگويند: فرد آلوده حق ندارد ديگران را به آلوده بودن متهم كند. ‼️
🔰 مرحوم علامه مجلسى در جلد 72 بحار الانوار در باب «تَتَبَّعُ عُيُوبِ النّاسِ وَإفْشاءِها» روايت جالبى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود:
❇️ «در مدينه اقوامى داراى عيوبى بودند آنها از ذكر عيوب مردم سكوت كردند، خداوند هم مردم را از ذكر عيوب آنها ساكت كرد.
🔮آنها از دنيا رفتند در حالى كه مردم آنها را از هرگونه عيب پاك مى دانستند
🔮 و (به عكس) در مدينه اقوام (ديگرى) بودند كه عيبى نداشتند ولى درباره عيوب مردم سخن گفتند خداوند براى آنها عيوبى آشكار ساخت كه پيوسته به آن شناخته مى شدند تا از دنيا رفتند».
🔰در تواريخ داستان هاى بسيارى در اين زمينه ذكر شده: آمده است كه «مغيرة بن اسود» (يكى از شعراى عرب) معروف به لقب «اقيشر» بود. او از اين لقب سخت خشمگين مى شد😡.
⬅️ (زيرا اقيشر به معناى كسى است كه صورتش سرخ شده و پوست آن ريخته است) روزى يك نفر از قبيله «بنى عبس» او را صدا زد «يا اقيشر» او ناراحت شد و پس از چند لحظه سكوت، اين شعر را درباره او انشا كرد:⤵️
*أَتَدْعُونى الأَقيشَر ذاكَ اسْمى وَأدْعُوكَ ابْنَ مُطْفِئَةِ السِّراجِ*
*تُناجى خِدْنَها بِاللَّيْلِ سِرّاً وَربُّ النّاسِ يَعْلَمْ ما تُناجى*
🔸«تو به من اقيشر مى گويى آرى اين اسم من است ولى من به تو مى گويم: «اِبْنِ مُطْفِئَةُ السِّراج» يعنى فرزند زنى كه چراغ را نيمه شب خاموش كرد، زيرا با دوست فاسقش شبانه آهسته سخن مى گفت و خدا مى داند چه سخنانى مى گفت».
🟤از آن به بعد اين لقب زشت بر آن مرد و فرزندانش باقى ماند.❗️
🔰 امثال اين داستان ها فراوان است و همه گواهى است بر آنچه امام(عليه السلام)بيان فرموده⤵️
🔸كه هرگاه كسى به مردم چيزى بگويد كه ناخوش دارند آنها نيز به او نسبت هاى ناروا مى دهند (يا اعمال زشت مخفيانه آنها را آشكار مى كنند).
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️#حکمت_36_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ، أَسَاءَ الْعَمَلَ.
🟡آرزوهاى طولانى و بزهكارى (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه آرزوهايش طولانى است كردارش نيز ناپسند است.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 36🔰*
👌🔆آرزوهاى طولانى و سوء عمل
📜امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و حكمت آميز مى فرمايد:🔻 «كسى كه آرزويش را طولانى كند اعمال بد انجام مى دهد»;
✴️شك نيست كه آرزوها انگيزه حركت انسان براى هرگونه فعاليت است; جوانى كه آرزو دارد به مقامات عاليه علمى برسد تلاش و كوشش را در فراگيرى علم افزايش مى دهد، كشاورزى كه آرزو دارد مزارع پربار و باغ هاى سرشار از بركات مادى داشته باشد در امر كشاورزى فعاليت مى كند 🧕🏻و مادرى كه آرزو دارد جوان برومندى در سنين آخر عمر در كنار او باشد در حفظ و تربيت فرزندش مى كوشد...
⏬همين معنا در حديث معروف پيغمبر اكرم آمده است كه فرمود:
💎آرزو براى امت من مايه رحمت است و اگر اميد و آرزو نبود هيچ مادرى كودك خود را شير نمى داد و هيچ باغبانى نهالى نمى نشاند».
❇️ولى هرگاه آرزو از حد اعتدال خارج شود و انسان به سراغ امور دست نيافتنى و يا غير ضرروى و خارج از حد نياز برود،
🔷طبيعى است كه بايد تمام تلاش و كوشش خود را براى رسيدن به آن بگذارد و همه چيز جز آن را فراموش كند و شب و روز به دنبال آن بدود.
چنين كسى از ⤵️
☑️يك سو آخرت را به كلى به دست فراموشى مى سپارد
☑️و از سوى ديگر براى رسيدن به هدف خود هر وسيله اى را مباح مى شمرد
☑️و از سوى سوم در مقابل هر كس خضوع ذليلانه مى كند و سرانجام گرفتار «سوء العمل» مى شود كه امام در جمله حكمت آميز بالا به آن اشاره فرمود.
⭕️در حالى كه اگر دامنه آرزو را كوتاه مى كرد و به آنچه مورد نيازش بود قناعت مى نمود، وقت كافى براى رسيدن به وظايف الهى و اندوختن ذخيره هاى آخرت پيدا مى كرد و از آلوده شدن به حرام در امان مى ماند و عزت و كرامت خود را بر باد نمى داد.
🔰در حديثى قدسى كه در كتاب شريف كافى آمده مى خوانيم: خداوند به موسى بن عمران فرمود: «يَا مُوسَى لاَ تُطَوِّلْ فِي الدُّنْيَا أَمَلَكَ فَيَقْسُوَ قَلْبُكَ وَالْقَاسِي الْقَلْبِ مِنِّي بَعِيدٌ;
💎 آرزوهايت را در دنيا طولانى مكن كه مايه قساوت قلب تو مى شود و شخص قسىّ القلب سنگدل از من دور خواهد بود».
🔮روشن است، قساوت و سنگدلى ناشى از فراموش كردن ذكر خدا و ياد مرگ و قيامت است و افرادى كه گرفتار آرزوهاى دراز هستند هم خدا را فراموش مى كنند و هم مرگ و قيامت را.
✅اولياى خدا به قدرى آرزوهايشان كوتاه بود و آماده سفر آخرت بودند كه هر لحظه احتمال مى دادند فرمان رحيل و كوچ كردن از دنيا صادر شود.
🔰در حديث پرمعنايى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:
قسم به آن كسى كه جان محمد به دست اوست هرگز پلك هاى چشم من به هم نخورد مگر اين كه گمان مى بردم كه پيش از آنكه پلك ها به روى هم بيايند قبض روح شوم».
🔸منظور از گمان داشتن همان آماده بودن است.
🔰حديث معروفى است كه هم از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و هم از امير مؤمنان على(عليه السلام)نقل شده كه فرمودند:
🔶 خطرناك ترين چيزى كه بر شما مى ترسيم پيروى از هواى نفس و آرزوهاى دراز است ،
📌زيرا پيروى از هواى نفس انسان را از حق باز مى دارد و آرزوهاى دراز موجب نسيان آخرت مى شود;
🔰 قرآن مجيد هم مى گويد: يكى از دام هاى مهم شيطان همين طول امل است:
🔻 «(وَقالَ لاََتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً وَلاَُضِلَّنَّهُمْ وَلاَُمَنِّيَنَّهُمْ وَلاَمُرَنَّهُمْ... يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً);
👹شيطان چنين گفته كه از بندگان خود سهم معينى خواهم گرفت; آنها را گمراه مى كنم و به آرزوها سرگرم مى سازم و به آنها فرمان مى دهم... شيطان به آنها وعده هاى دروغين مى دهد و به آرزوها سرگرم مى سازد و جز فريب و نيرنگ به آنها فرمان نمى دهد».
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄