#نهج_البلاغه
#پایان_خطبه_متقین
سیره پرهیزکاران
نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ؛ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ، وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ، لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ، وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَ خَدِيعَةٍ.
قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِيهَا. فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ.
نفس خود را به زحمت مى افکند; ولى مردم از دست او راحتند. خويشتن را براى آخرت به تعب مى اندازند و مردم را از ناحيه خود آسوده مى سازد.
دورى اش از کسانى که دورى مى کند، به سبب زهد و حفظ پاکى است و نزديکى اش به کسانى که نزديک مى شود، مهربانى و رحمت است; نه اينکه دورى اش از روى تکبّر و خودبزرگ بينى و نزديکى اش براى مکر و خدعه (و بهره گيرى مادى) باشد.
(سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همّام ناله اى زد و جان داد. امام عليه السّلام فرمود) سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همّام مى ترسيدم.
#پایان_خطبه۱۹۳