#استاد_قرائتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سوره نساء آیه ۸۵
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً «85»
هر كس وساطت نيكو كند، او هم سهمى از پاداش خواهد داشت و هر كس به كار بد وساطت كند، بهرهاى از كيفر خواهد داشت و خداوند بر هر چيزى نگهبان است.
نکته ها
«مُقيت»، يعنى آنكه قوت ديگرى را مىدهد و حافظ جان اوست و بطور عام، به معناى حافظ و حسابرس به كار مىرود.
در آيه پيش، هر كس مسئول كار خود بود، امّا اين آيه نقش دعوت و وساطت در كار نيك را، در بهره داشتن از پاداش و كيفر بيان مىكند.
موعظه، آشتى دادن، تدريس، تشويق به جبهه، تعاون بر كار نيك، مصاديق «شَفاعَةً حَسَنَةً» هستند، چنانكه در حديث؛ دعا در حقّ ديگران، امر به معروف، راهنمايى و حتّى اشاره به كار خير، از مصاديق «شَفاعَةً حَسَنَةً» ذكر شده است. «1»
غيبت، سخنچينى، كارشكنى، تهمت، فتنه، ترساندن از جبهه، وسوسه و توطئه، مصاديق «شَفاعَةً سَيِّئَةً» هستند.
پیام ها
1- فردگرايى و انزوا در اسلام ممنوع است. «يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً»
2- دعوت به نيك و بد، شركت در پاداش و كيفر است. «نَصِيبٌ مِنْها»
3- بخاطر محدوديّتها، نمىتوان در هركارى دخالت مستقيم داشت، ولى با شفاعتهاى خير، مىتوان از آنها بهره برد. «نَصِيبٌ مِنْها»
4- به دلّال بايد حقّى پرداخت شود؛ كسانى كه در امور خيريّه يا در تجارت
«1». تفسير صافى.
واسطهگرى مىكنند حقّى دارند. «يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها»
5- در وساطتها، بايد خدا را در نظر داشت. «كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً»
#نهج_البلاغه
اهمیت امانت داری
ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا؛ إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ، فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا، وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ، وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ، وَ هُوَ الْإِنْسَانُ، «إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا».
سپس (خداوند) اداى امانت (را بر عهده همگان گذارده) آن کس که اهل آن نيست نااميد و ناکام خواهد شد. اين امانت بر آسمانهاى برافراشته و زمينهاى گسترده و کوه هاى مرتفع که از آنها طولانى تر و عريض تر و برتر و بزرگ تر پيدا نمى شود، عرضه شد (ولى آنها قدرت تحمّل آن را نداشتند و آن را نپذيرفتند) و اگر بنا بود چيزى به واسطه (غرور قدرت به خاطر طول و عرض و قوتى که دارد از پذيرش امانت امتناع ورزد به يقين آسمان و زمين و کوه ها امتناع مى کردند; ولى آنها (نه به جهت غرور، بلکه) از عقوبت الهى (به سبب عدم اداى حق آن) وحشت داشتند و آنچه را که موجودى ناتوان تر از آنها ـ يعنى انسان ـ از آن بى خبر بود، درک کردند (آرى) انسان، ستمگر و نادان بود.
#خطبه۱۹۹
#شرح_عبارت
امام(عليه السلام) در بخش سوم خطبه ـ بعد از بيان اهميّت نماز و زکات ـ مسئله بسيار مهم ديگرى را طرح مى کند که مسئله «اداى امانت» است. همان موضوعى که اگر انجام نشود همه برنامه ها ابتر و بى نتيجه خواهد بود، مى فرمايد: «سپس (خداوند) اداى امانت (را بر عهده انسان ها گذارد) به راستى آن کس که از اهل آن نيست، نااميد و ناکام خواهد شد»; (ثُمَّ أَدَاءَ الاَْمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا).
در اينکه منظور از اداى امانت در اينجا چيست؟ بعضى از شارحان براى آن محدوديت قائل شده و آن را به معناى ولايت و امامت، يا مانند آن دانسته اند، در حالى که قرار گرفتن اداى امانت بعد از نماز و روزه، نشان مى دهد که مفهوم عامّى از آن اراده شده است، زيرا اداى امانت پايه همه فعاليتهاى مثبت اجتماعى است که اگر خيانت در امانتها راه يابد، اعتماد همگان متزلزل مى شود، همکارى اجتماعى از ميان مى رود و محيطى مملوّ از سوء ظن و فساد و نابسامانى به وجود مى آيد، لذا در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «إنّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إلاّ بِصِدْقِ الْحَديثِ وَ أداءِ الاَْمانَةِ إِلَى الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ; خداوند متعال هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر اينکه راستگويى و اداى امانت به خوبى و بدان، جزو برنامه هاى او بود».
شايسته است توجه شود که امانت دو معنا دارد; معنايى خاص که شامل امانتهاى مالى مردم مى شود که نزد يکديگر مى سپارند و حفظ آن از اوجب واجبات است و ديگر معناى عام که شامل هر گونه موهبت و مسئوليت الهى مى شود. به اين ترتيب عمر ما، فرزندان ما، کشور ما، مقامات اجتماعى و حکومتهاى الهى همه، اماناتى است که به ما سپرده شده و بايد در آن خيانت نشود.
اين مفهوم عام هم شامل امانتهاى مادى مردمى و هم امانتهاى الهى و معنوى مى شود و حفظ همه آنها از ارکان دين است که امام بعد از بيان نماز و زکات به آن پرداخته است.
جمله هاى بعد از آن به خوبى نشان مى دهد که هدف از ذکر امانت در اينجا، همان مفهوم عام است، چون در تعقيب اين جمله، امام مى فرمايد: «اين امانت بر آسمانهاى برافراشته و زمينهاى گسترده و کوههاى مرتفع که از آنها طولانى تر و عريض تر و برتر و بزرگ تر پيدا نمى شود، عرضه شد (ولى آنها قدرت تحمّل آن را نداشتند و آن را نپذيرفتند)»
#صحیفه_سجادیه
دعا برای پدر و مادر
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَلْهِمْنِي عِلْمَ مَا يَجِبُ لَهُمَا عَلَيَّ إِلْهَاماً ، وَ اجْمَعْ لِي عِلْمَ ذَلِكَ كُلِّهِ تَمَاماً ، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تُلْهِمُنِي مِنْهُ ، وَ وَفِّقْنِي لِلنُّفُوذِ فِيما تُبَصِّرُنِي مِنْ عِلْمِهِ حَتَّى لَا يَفُوتَنِي اسْتِعْمَالُ شَيْءٍ عَلَّمْتَنِيهِ ، وَ لَا تَثْقُلَ أَرْكَانِي عَنِ الْحَفُوفِ فِيما أَلْهَمْتَنِيهِ.
خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و دانش آنچه از حقوق پدر و مادر بر من واجب است، به من الهام کن؛ و دانش همۀ آن حقوق واجبه را برایم فراهم آور؛ سپس مرا به آنچه در این زمینه الهام کردهای به کار گیر و برای انجام آنچه به دانستنش بینایم میکنی توفیق ده تا به کار بستن چیزی که به من آموختهای از دستم نرود و اندامم از خدمت کردن بر اساس حقوقی که به من الهام فرمودهای، سنگین نشود.
#دعای۲۴
#نهج_البلاغه
اهمیت امانت داری
ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا؛ إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ، فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا، وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ، وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ، وَ هُوَ الْإِنْسَانُ، «إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا».
سپس (خداوند) اداى امانت (را بر عهده همگان گذارده) آن کس که اهل آن نيست نااميد و ناکام خواهد شد. اين امانت بر آسمانهاى برافراشته و زمينهاى گسترده و کوه هاى مرتفع که از آنها طولانى تر و عريض تر و برتر و بزرگ تر پيدا نمى شود، عرضه شد (ولى آنها قدرت تحمّل آن را نداشتند و آن را نپذيرفتند) و اگر بنا بود چيزى به واسطه (غرور قدرت به خاطر طول و عرض و قوتى که دارد از پذيرش امانت امتناع ورزد به يقين آسمان و زمين و کوه ها امتناع مى کردند; ولى آنها (نه به جهت غرور، بلکه) از عقوبت الهى (به سبب عدم اداى حق آن) وحشت داشتند و آنچه را که موجودى ناتوان تر از آنها ـ يعنى انسان ـ از آن بى خبر بود، درک کردند (آرى) انسان، ستمگر و نادان بود.
#خطبه۱۹۹
#شرح_عبارت
امام(عليه السلام) در بخش سوم خطبه ـ بعد از بيان اهميّت نماز و زکات ـ مسئله بسيار مهم ديگرى را طرح مى کند که مسئله «اداى امانت» است. همان موضوعى که اگر انجام نشود همه برنامه ها ابتر و بى نتيجه خواهد بود، مى فرمايد: «سپس (خداوند) اداى امانت (را بر عهده انسان ها گذارد) به راستى آن کس که از اهل آن نيست، نااميد و ناکام خواهد شد»; (ثُمَّ أَدَاءَ الاَْمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا).
در اينکه منظور از اداى امانت در اينجا چيست؟ بعضى از شارحان براى آن محدوديت قائل شده و آن را به معناى ولايت و امامت، يا مانند آن دانسته اند، در حالى که قرار گرفتن اداى امانت بعد از نماز و روزه، نشان مى دهد که مفهوم عامّى از آن اراده شده است، زيرا اداى امانت پايه همه فعاليتهاى مثبت اجتماعى است که اگر خيانت در امانتها راه يابد، اعتماد همگان متزلزل مى شود، همکارى اجتماعى از ميان مى رود و محيطى مملوّ از سوء ظن و فساد و نابسامانى به وجود مى آيد، لذا در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «إنّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إلاّ بِصِدْقِ الْحَديثِ وَ أداءِ الاَْمانَةِ إِلَى الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ; خداوند متعال هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر اينکه راستگويى و اداى امانت به خوبى و بدان، جزو برنامه هاى او بود».
شايسته است توجه شود که امانت دو معنا دارد; معنايى خاص که شامل امانتهاى مالى مردم مى شود که نزد يکديگر مى سپارند و حفظ آن از اوجب واجبات است و ديگر معناى عام که شامل هر گونه موهبت و مسئوليت الهى مى شود. به اين ترتيب عمر ما، فرزندان ما، کشور ما، مقامات اجتماعى و حکومتهاى الهى همه، اماناتى است که به ما سپرده شده و بايد در آن خيانت نشود.
اين مفهوم عام هم شامل امانتهاى مادى مردمى و هم امانتهاى الهى و معنوى مى شود و حفظ همه آنها از ارکان دين است که امام بعد از بيان نماز و زکات به آن پرداخته است.
جمله هاى بعد از آن به خوبى نشان مى دهد که هدف از ذکر امانت در اينجا، همان مفهوم عام است، چون در تعقيب اين جمله، امام مى فرمايد: «اين امانت بر آسمانهاى برافراشته و زمينهاى گسترده و کوههاى مرتفع که از آنها طولانى تر و عريض تر و برتر و بزرگ تر پيدا نمى شود، عرضه شد (ولى آنها قدرت تحمّل آن را نداشتند و آن را نپذيرفتند)»