eitaa logo
نهضت نهج البلاغه خوانی فیازمان
25 دنبال‌کننده
612 عکس
118 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و هشتم ❇️ پاسخ به نامه جریر [ جریر در نامه‌ای که به من نوشت، پیش‌شرط‌های معاویه را برای بیعت با من مطرح کرد که از جمله آنها، تثبیت وی در حکومت شام و مصر بود و شرط بعدی، نبودن بیعتی بر گردن وی پس از مرگ من بود! به جریر نوشتم: ] 🔻اما بعد، معاویه در واقع می‌خواهد که بیعتی از من بر گردنش نباشد و هر کار که خود دوست دارد انجام دهد. همچنین می‌خواهد تو را معطل کند تا آمادگی مردم شام را ارزیابی کند. قبل از این نیز مغیرة‌بن‌شعبه در مدینه این پیشنهاد را با من مطرح کرده بود که معاویه را برحکومت شام بگمارم؛ ولی من پیشنهاد او را نپذیرفتم و از این کار خودداری کردم. مبادا آن روزی که خداوند ببیند من گمراهان را یار و یاور خود گرفته باشم. اگر آن مرد با تو بیعت کرد که چه بهتر، وگرنه بازگرد. ❇️ نامه دوم به جریر [ نامه دیگری به جریر نوشتم و در آن تصریح کردم: ] 🔻اما بعد، هنگامی که نامه من به دست تو رسید، معاویه را به یکسره کردن کار وادار کن و با او برخوردی قاطع داشته باش تا تصمیم نهایی را بگیرد. پس او را مخیّر کن در پذیرفتن جنگی که مردم را از خانه‌هایشان براند یا صلحی که با خواری بپذیرد. پس اگر جنگ را اختیار کرد، تو نیز اعلام جنگ کن و اگر صلح را پذیرفت، از او بیعت بگیر. والسلام. ❇️ تاخیر جریر در بازگشت از شام [ یارانم از تاخیر در بازگشت جریر نگران شدند و پیشنهاد حرکت به سمت شام و برخورد نظامی را مطرح کردند. به آنها تذکر دادم: ] 🔻 مهیاشدن من برای جنگ با شامی‌ها، وقتی جریر نزد آنان است، بستن راه صلح و بازداشتن شامی‌ها از راه خیر است. البته اگر آن را انتخاب کنند. ولی من مدت اقامت جریر در شام را معیّن کرده‌ام. اگر تاخیر کند، از دو حال خارج نیست: یا فریبش داده‌اند یا از اطاعت من سرباز زده است. عقیده من این است که صبر کرده و با آنها مدارا کنید؛ گرچه مانع نمی‌شوم که خود را برای پیکار آماده سازید. 🔻البته من بارها موضوع جنگ با معاویه را بررسی کرده‌ام و تمام ابعاد آن را سنجیده و به این نتیجه رسیده‌ام که جز جنگیدن با او یا کفر ورزیدن به آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده، راهی باقی نمانده است؛ زیرا در گذشته کسی بر مردم حکومت می‌کرد که اعمال او حوادثی آفرید و باعث گفت‌‌وگو و سروصداهای فراوان شد. مردم آنگاه اعتراض کردند و تغییرش دادند. 📚منابع: ۱. الفتوح، ج۱، ص۱۶۵ ۲. تاریخ دمشق، ج۵۹، ص۱۳۱ ۳. نهج البلاغه، نامه ۸ ۴. نهج البلاغه، کلام۴۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔴 ناپایداری دنیا 💠 همانا مردم دنيا چون كاروانی باشند كه هنوز بارانداز نكرده كاروانسالار بانگ كوچ سر دهد تا بار بندند و برانند ! 📒 ، حکمت۴۱۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجت الاسلام مهدوی ارفعحکمت ۱۵۵ - ارزش وفای به عهد.mp3
زمان: حجم: 4.32M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ ارزش وفای به عهد 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 ارزش وفای به عهد 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: عهد و پيمانها را پاس داريد به خصوص با وفاداران. 🔻یکی از مهمترین و ارزشمندترین اخلاقهای الهی و حتی انسانی وفای به عهد و پیمان است. تا جایی که امیرالمومنین(علیه السلام) در نامه ۵۳ نهج البلاغه، (نامه به مالک اشتر) می فرمایند: حتی اگر با دشمن خودت عهد و پیمانی امضا کردی، جان خودت را باید سپر این عهد و پیمان قرار بدهی و به هیچ وجه حق نداری در این پیمان خیانت کنی و بعد در بیان دلیلش می فرمایند به خاطر اینکه حتی عرب جاهلیّت هم و تمام ملتها با تمام اختلافاتی که با هم دارند، نسبت به وفای به عهد حساس هستند و هیچ چیز به اندازه وفای به عهد، ارزش اخلاقی ندارد. 🔻 با این نگاه مولا علی(علیه السلام) معتقد هستند در مورد کسانی که به پیمانهایشان وفادار هستند، به شدت وفادار باشید. لذا در حکمت ۱۵۵ مقصود اصلی حضرت این است که پیمانهایتان را خیلی محکم نگه دارید. اما در مورد کسانی که آنها هم مثل یک میخ ریسمان پیمانشان را محکم نگه داشته اند. 🔻شأن صدور حکمت ۱۵۵ این است ؛ بعد از جنگ جمل مروان ابن حکم آمد خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ادّعا کرد که می خواهم با شما بیعت کنم. حضرت به او فرمودند بیعت تو چه فایده ای دارد، در حالیکه در آغاز خلافت من به ظاهر با من بیعت کردی و بیعت و پیمانت را شکستی؟ بعد این جمله حکمت ۱۵۵ را فرمودند. با این توضیح ترجمه آقای دشتی کمی ناقص است. ایشان ترجمه کرده اند: « عهد و پیمانها را پاس بدارید به خصوص با وفاداران»، البته منظورشان درست بوده است، اما عبارت رسا نیست. مقصود حضرت این است که پیمانها را با کسانی محکم نگه دارید که آنها محکم پیمانشان را حفظ می کنند، و الّا در حکمت ۲۵۹ نهج البلاغه امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: « وفاداری با خیانتکاران نزد خدا نوعی خیانت است و خیانت به خیانتکاران نزد خدا وفاداری است». یعنی اگر کسی با شما عهد و پیمانی بست و شکست و شما خواستید وفادار بمانید، این در حقوق الهی یک جور خیانت است و برعکس اگر او خیانت کرد یعنی پیمانش را نقض کرد و تو هم نقض کردی، این یک جور وفاداری به پیمان الهی است. ان شاءالله که همه ما عامل به آنچه یاد می گیریم باشیم. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فضیلت14 القطره ج1ص326.mp3
زمان: حجم: 727.6K
💠 کودک بت شکن 🔵 🔹 شکستن بت ها در اَوان کودکی 🌿 مخالفت امیرالمؤمنین (علیه السلام) حتی در شکم مادر به جهت عبور از محلی که بت قرار داشت و شرح مختصر روایت در همین فایل صوتی 📚 منبع : کتاب القطرة ج1ص 326 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏‏┅‏
ختم روزانه نهج البلاغهخطبه ۱۸۲.mp3
زمان: حجم: 15.44M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۸۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۲ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : (از نوف بكالی نقل شد كه امام علیه السلام در سال ٤٠ هجری در اواخر عمر خود در شهر كوفه بر روی تخته سنگی كه جعده بن هيبره مخزومی برای او نصب كرد ايستاد و اين سخنرانی را ايراد كرد، در حالیكه پيراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشيری با بندی از ليف خرما به گردن آويخته و بر پاهای مباركش، كفشی از ليف خرما داشت و بر پیشانی او پینه از کثرت سجود آشکار بود، فرمود:) 1️⃣ ستايش پروردگار سبحان ستايش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت و پايان کارها به او باز می گردد. خدا را بر احسان بزرگش و برهان آشکار و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است می ستائيم، ستايشی که حقِّ او را اداء کند و شکر شايسته او را به جا آورد، به ثواب الهی ما را نزديک گرداند و موجب فراوانی نيکی و احسان او گردد. از خدا ياری می طلبيم، ياری خواستن کسی که به فضل او اميدوار و به بخشش او آرزومند و به دفع زيانش مطمئن و به قدرت او معترف و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ايمان می آوريم، ايمان کسی که با يقين به او اميدوار و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد و با ايمانی پاک در برابرش کرنش می کند و با اخلاص به يگانگی او اعتقاد دارد و با ستايش فراوان خدا را بزرگ می شمارد و با رغبت و تلاش به او پناهنده می شود. 2️⃣ راههای خداشناسی خدا از کسی متولّد نشد تا در عزّت و توانايی دارای شريک باشد. فرزندی ندارد تا وارث او باشد. وقت و زمان از او پيشی نگرفت و زيادی و نقصان در او راه ندارد. خدا با نشانه های تدبير استوار و خواسته های حکيمانه در خلق نظام احسن، در برابر عقل ها آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرينش او خلقت آسمان های پابرجا، بدون ستون و تکيه گاه است. آسمان ها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند. اگر اقرار آسمان ها به پروردگاری او و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمان ها را محلّ عرش خويش و جايگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نيک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدايت گر بيابان ماندگانِ سرگردان قرار داد، تا به وسيله آنها راهنمايی شوند، ستارگانی که پرده های تاريکِ شب، مانع نورافشانی آنها نمی گردد و نمی تواند از نورافشانی و تلألو ماه در دل آسمان جلوگيری کند. پس پاک است خدايی که پوشيده نيست بر او سياهی تيره و تار بر روی ناهمواری های زمين و نه در قلّه های کوتاه و بلند کوه ها و نه غرّش رعد در کرانه آسمان و نه درخشش برق در لابلای ابرها و نه وزش بادهای تند و طوفان و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران و نه محلِّ سقوط قطرات باران و نه مسير کشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان و نه غذاهای کوچکِ ناديدنی پشه ها و نه آنچه که در شکم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است). 3️⃣ خداشناسی حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پيش از آن که کرسی يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند. خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف انديش نمی توانند بشناسند و با نيروی انديشه نمی توانند اندازه ای برای او تصوّر کنند. هيچ سؤال کننده ای او را به خود مشغول نسازد و فراوانی عطا و بخشش از دارايی او نکاهد، برای ديدن به چشم مادّی نياز ندارد و در مکانی محدود نمی شود. همسر و همتايی ندارد و با تمرين و تجربه نمی آفريند و با حواس درک نشود و با مردم مقايسه نگردد. خدايی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی(علیه السلام) سخن گفت و آيات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصيف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای! اگر راست می گويی جبرييل و ميکاييل و لشکرهای فرشتگان مقرّب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سرفرود آورده اند و عقل هايشان در توصيف بهترين آفريننده، سرگردان و درمانده است. تو چيزی را می توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضاء و جوارح و دارای عمر محدود و أجَلِ معيّن باشد. پس جز الله خدايی نيست که هر تاريکی را به نور خود روشن کرد و هرچه را که جز به نور او روشن بود، به تاريکی کشاند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄