✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت103 (2)
🔹 روش برخورد با دنيا
3⃣ مسأله سوم، اقتداست؛
🔻حضرت فرمودند:
" با این لباس مؤمنین به من اقتدا میکنند. "
🔻در نامه ۴۵ حضرت خطاب به عثمان بن حنیف فرمودند:
« أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ » ؛
" آگاه باش، هر کس باید یک امام و پیشوایی داشته باشد که به او اقتدا کند. "
4⃣ و مسأله آخر، نسبت بین دنیا و آخرت است که با هم جمع نمیشوند؛
🔻 حضرت علی (علیهالسلام) در خطبه ۱۱۴، یک بار میفرمایند:
« كلُّ شيءٍ مِن الدُّنيا سَماعُهُ أعظمُ مِن عِيانهِ و كلُّ شيءٍ مِن الآخرةِ عِيانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ » ؛
" هر چیزی از دنیا شنیده اش بزرگتر از واقعیتش است؛ و برعکس هر چیزی در مورد آخرت، آنچه که خواهید دید، بزرگتر از آن چیزی است که شنیده بودید."
🔻 یک بار هم در همین خطبه ۱۱۴ میفرمایند:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا نَقَصَ مِنَ الدُّنْيَا وَ زَادَ فِي الْآخِرَةِ خَيْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ الْآخِرَةِ وَ زَادَ فِي الدُّنْيَا » ؛
" آگاه باشید، اگر چیزی از دنیا کم بشود و به آخرت ما افزوده بشود، بهتر از این است که از آخرت ما کم و به دنیا اضافه شود. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
سهم روز 266 خطبه 1 از بند 1 تا 2ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 266.mp3
زمان:
حجم:
4.19M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز دویست و شصت وششم خطبه ۱ از بند ۱ تا بند ۲
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز دویست و شصت و ششم
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه1 : ( امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد می کند.)
1⃣ عجز انسان از شناخت ذات خدا
♦️سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاش گران از ادای حق او درمانده اند. خدايی که افکار ژرف انديش، ذات او را درک نمی کنند و دست غوّاصان دريای علوم به او نخواهد رسيد. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعريف کاملی نمی توان يافت و برای خدا وقتی معيّن و سرآمدی مشخّص نمی توان تعيين کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسيله کوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل کرد.
2⃣ دين و شناخت خدا
♦️ سرآغازِ دين، خداشناسی است و کمال شناخت خدا باور داشتن او و کمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگی اوست و کمال توحيد «شهادت بر يگانگی خدا» اخلاص و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زيرا هر صفتی نشان می دهد که غير از موصوف و هر موصوفی گواهی می دهد که غير از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعريف کند او را به چيزی نزديک کرده و با نزديک کردن خدا به چيزی، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزايی برای او تصوّر نموده و با تصوّر اجزا برای خدا او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده به شمارش آوَرَد. و آن کس که بگويد «خدا در چيست؟»، او را در چيز ديگری پنداشته است و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟»، به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چيزی به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينکه همنشين آنان باشد و با همه چيز فرق دارد نه اينکه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسيله. بيناست حتّی در آن هنگام که پديده ای وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا کسی نبوده تا با او اُنس گيرد و يا از فقدانش وحشت کند.
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─