┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۵ {بخش اول}
1⃣ شگفتی آفرينش انواع پرندگان
♦️خداوند پديده های شگفتی از جانداران حرکت کننده و بی جان، برخی ساکن و آرام، بعضی حرکت کننده و بی قرار، آفريده است و شواهد و نمونه هايی از لطافت صنعت گری و قدرت عظيم خويش بپاداشته، چندان که تمام انديشه ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده اند و درگوش های ما بانگ براهين يکتايی او پيچيده است. آن گونه که پرندگانِ گوناگون را بيافريد و آنان را در شکاف های زمين و رخنه درّه ها و فراز کوه ها مسکن داد. با بال های متفاوت و شکل و هيأت های گوناگون که زمام آنها به دست اوست، پرندگانی که با بال های خود در لابلای جوّ گسترده و فضای پهناور پرواز می کنند. آنها را از ديار نيستی در شکل و ظاهری شگفت آور بيافريد و استخوان هاشان را از درون در مفصل های پوشيده از گوشت به هم پيوند داد. برخی از پرندگان را که جثّه سنگين داشتند از بالا رفتن و پروازهای بلند و دور بازداشت، آن گونه که آرام و سنگين در نزديکی زمين بال می زنند. پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ های گوناگون، با زيبايیِ خاصّی رنگ آميزی کرد، گروهی از آنها را تنها با يک رنگ بياراست که رنگ ديگری در آن راه ندارد؛ دسته ای ديگر را در رنگ مخالف آن فروبرد، جز اطراف گردنشان که چونان طوقی آويخته، مخالف رنگ اندامشان است.
2⃣ شگفتيهای آفرينش طاووس
♦️و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش، طاووس است که آن را در استوارترين شکل موزون بيافريد و رنگ های پر و بالش را به نيکوترين رنگ ها بياراست. با بال های زيبا که پرهای آن به روی يکديگر انباشته و دُم کشيده اش که چون به سوی مادّه پيش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سايبان می سازد، گويا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. طاووس به رنگ های زيبای خود می نازد و خوشحال و خرامان دُم زيبايش را به اين سو و آن سو می چرخاند و سوی مادّه می تازد، چون خروس می پرد و چون حيوانِ نرِ مستِ شهوت، با جفت خويش می آميزد، اين حقيقت را از روی مشاهده می گويم، نه چون کسی که بر اساس نقل ضعيفی سخن بگويد. اگر کسی خيال کند، باردار شدن طاووس به وسيله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را می نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشک ها تخم گذاری می کند، افسانه بی اساس است، ولی شگفت تر از آن نيست که می گويند، زاغ نر، طعمه به منقار ماده می گذارد، که همين عامل باردار شدن زاغ است!. گويا نی های پر طاووس چونان شانه هايی است که از نقره ساخته و گِردی های شگفت انگيز آفتاب گونه که به پرهای اوست از زر ناب و پاره های زَبَرجد بافته شده است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روييدنی های زمين تشبيه کنی، خواهی گفت دسته گُلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است و اگر آن را با پارچه های پوشيدنی همانندسازی، پس چون پارچه های زيبای پرنقش و نگار يا پرده های رنگارنگ يَمَن است و اگر آن را با زيورآلات مقايسه کنی، چون نگين های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت داده شده است.
3⃣ روانشناسی حيوانی طاووس
♦️طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دُم و بال های زيبايش را برانداز می کند، پس با توجّه به زيبايی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گويا گريان است، فرياد می زند گويا که دادخواه است و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زيرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باريک و زشت و در يک سویِ ساقِ پايش ناخنکی مخفی روييد است.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه165
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۵ {بخش دوم}
4⃣ شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس
♦️بر فراز گردن طاووس به جای يال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روييده و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفيس و نگارين است و از گلوگاه تا روی شکمش به زيبايی وَسْمِه يمانی رنگ آميزی شده، يا چون پارچه حرير بَرّاق يا آيينه ای شفّاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گويا چادری سياه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسيار می باشد، می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آميخته است، در کنار شکاف گوش طاووس، خطی است باريک، مانند سَرِ قلم به سفيدی گل بابونه که در کنار سياهی آن جلوه خاصّی دارد. کمتر رنگی می توان يافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد يا با شفّافيّت و صيقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نيست و شگفت آور آن که هر چند گاهی از پوشش پرهای زيبا بيرون می آيد و تن عريان می کند، پرهای او پياپی فرو می ريزند و از نو می رويند، پرهای طاووس چونان برگ خزان رسيده می ريزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پيوندند تا ديگر بار شکل و رنگ زيبای گذشته خود را باز می يابد، بی آنکه ميان پرهای نو و ريخته شده تفاوتی وجود داشته باشد يا رنگی جابجا برويد. اگر در تماشای يکی از پرهای طاووس دقّت کنی، لحظه ای به سرخی گل و لحظه ای ديگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه می کند.
5⃣ عجز انسان از درك حقائق موجود در پديده ها
♦️راستی! هوش های ژرف انديش و عقل های پُرتلاش، چگونه اين همه از حقايق موجود در پديده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصيف گران، به نظم کشيدن اين همه زيبايی را بيان توانند کرد؟ و در درک کمترين اندام طاووس، گمان ها از شناخت درمانده و زبان ها از ستودن آن در کام مانده اند. پس ستايش خداوندی را سزاست که عقل ها را از توصيف پديده ای که برابر ديدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پديده محدودی که او را با ترکيب پيکری پرنقش و نگار، با رنگ ها و مرزهای مشخّص می شناسد، باز هم از توصيف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعی آن درمانده اند! (حال چگونه خدا را می توانند درک کنند؟)
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه165
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۵ {قسمت_سوم}
6⃣ شگفتی آفرينش جانداران كوچک
♦️پاک و برتر است خدايی که در اندام مورچه و مگس ريز، پاها پديد آورد و جانداران بزرگتر از آنها، از ماهيان دريا و پيلان عظيم الجثّه را نيز آفريد و بر خود لازم شمرد، که هيچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نمايد، جز آن که ميعادگاهش را مرگ و پايان راهش را نيستی قرار داد.
7⃣ وصف ويژگيهای بهشت
♦️ اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگری، از آنچه در دنياست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زيبا باشد و از خواهش های نفسانی و خوشی های زندگانی و منظره های آراسته و زيبای آن کناره می گيری و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هايشان همواره به هم می خورند و ريشه های آن در توده های مشک پنهان و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته، آبياری می گردند و خوشه هايی از لؤلؤ آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آويخته و ميوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون کرده اند، سرگردان و حيرت زده می گردی. شاخه های پر ميوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه که خواهد برچينَد، مهمانداران بهشت، گِرد ساکنان آن و پيرامون کاخ هايشان در گَردشند و آنان را با عَسَل های پاکيزه و شراب های گوارا پذيرايی کنند. آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا آنگاه که در سرای ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظره های زيبايی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد و از اين مجلس من، با شتاب به همسايگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود، من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسيدن به جايگاه نيکان تلاش می کنند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه165
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
🖤
تسليت ای حجّت ثانی عشر ياين الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن
قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن
كودك شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ريختی از چشم خود خون جگر يابن الحسن
.
.
.
شهادت امام یازدهم شیعیان
امام حسن عسکری علیه السلام
بر شما تسلیت و تعزیت باد...
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (در سال ٣٤ هجری مردم در اطراف امام (علیه السلام ) جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد. )
🔹 هشدار دادن به عثمان
♦️همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگويم؟ چيزی را نمی دانم که تو ندانی. تو را به چيزی راهنمايی نمی کنم که نشناسی. تو می دانی آنچه ما می دانيم. ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را آگاه سازيم و چيزی را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدی چنان که ما ديديم، شنيدی چنان که ما شنيديم، با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودی چنان که ما بوديم، پسر ابوقُحافه «ابابکر» و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند. تو به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خويشاوندی از آن دو نزديک تری و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا! تو کور نيستی تا بينايت کنند، نادان نيستی تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است و نشانه های دين برپاست. پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت می کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه های آن برپاست و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مايه گمراهی ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم که گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنّم افکنند و در آن مانند سنگ آسياب می چرخد، تا اينکه به قعر دوزخ رسيده، به زنجير کشيده شود.» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده اين امّت مباشی، چرا که پيش از اين گفته می شد. در ميان اين امّت، امامی به قتل خواهد رسيد که دَرِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند. برای مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت: «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآيم» ) امام(علیه السلام) فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه164
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۳
1️⃣ خداشناسی
♦️سپاس خداوندی را سزاست که آفريننده بندگان و گستراننده زمين و جاری کننده آب در زمين های پَست و روياننده گياه در کوه ها و تپّه های بلند می باشد، نه اوّل او را آغازی و نه اَزَلی بودن او را پايانی است، آغاز هر چيزی و جاويدان است و پايدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پيشانی بندگان در برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به يگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرينش برای هر پديده ای حدّ و مرزی قرار داد تا برای وجود بی نهايت او همانندی نباشد. گمان ها خدا را با اندازه ها و حرکت ها و اندام ها و آلت ها نمی توانند اندازه گيری نمايند. نمی توان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسيد: از چيست؟ و حقيقت پنهانی است که نمی توان پرسيد در کجاست؟ نه جسم است که او را نهايتی باشد و نه پوشيده ای که چيزی او را در برگرفته باشد، به موجودات آن قدر نزديک نيست که به آنها چسبيده و آن قدر دور نيست که جدا و بريده باشد. بر خداوند، خيره نگريستن بندگان و بازگشتن لفظی به زبان آنان، نزديک شدن به تپّه ای، گام برداشتن در تاريکی شب، يا راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند و درخشش خورشيدی که پس از ماه طلوع می کند و با طلوع و غروبش و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاريخ ورق می خورد، هيچ کدام پنهان نيست. خدا پيش از هر نهايت و مدّت و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقل های عاجز تشبيه کنندگان تصوّر می کند. والاتر از صفات پديده ها و اندازه ها و قُطرهاست که برای موجودات مادّی پندارند و جايگاه هايی که برای آن در نظر می گيرند؛ زيرا حدّ و مرز و اندازه، شايسته پديده هاست و به غير خدا تعلّق دارد.
2️⃣ وصف آفرينش
♦️ پديده ها را از موادّی اَزَلی و اَبَدی نيافريد، بلکه آنها را از نيستی به هستی آورد و برای هر پديده ای حَدّ و مرزی تعيين فرمود و آنها را به نيکوترين صورت زيبا، صورت گری کرد. چيزی از فرمان او سرپيحی نمی کند و خدا از اطاعت چيزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند و علم او به آسمان های بالا، چونان علم او به زمين های زيرين است.
3️⃣ شگفتی آفرينش انسان
♦️ای انسان! ای آفريده راست قامت، ای پديده نگاهداری شده در تاريکی های رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تو در تو! «آغاز آفرينش تو از گل و لای بود» و سپس «در جايگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و سرآمدی تعيين شده» و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی و نه صدايی را می شنيدی. سپس تو را از قرارگاهت بيرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را نديده بودی و راه های سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکيدن شير، از پستان مادر هدايت کرد؟ و به هنگام نياز جايگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟. هرگز، آن کس که در توصيف پديده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون ترديد از وصفِ پروردگارش ناتوان تر و از شناخت خدا با حَدّ و مرز پديده ها دورتر است.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه163
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷حضرت مهدی (عج):
▫️برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید، که فرج من فرج شما نیز هست.
📚 كمال الدّين، ص 485
🎉🎊 نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت حضرت صاحب الزمان (عج)، عید امامت و ولایت مبارک باد.
اللهم عجل لولیک الفرج🤲🏻
#امام_زمان
#روز_بیعت
┄┅═══••✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | ای مهدی موعود! محتاج دعایت هستیم
✏️ حضرت آیتالله خامنهای:
✨️ اى امام زمان، اى مهدى موعودِ محبوب این امّت، اى سلاله پاک پیامبران و اى میراثبر همه انقلابهاى توحیدى و جهانى! ملّت ما با یاد تو و با نام تو از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى خود و در وجود خود آزموده است.
✨️ اى بنده شایسته صالح خدا! ما امروز محتاج دعایى هستیم که تو از آن دل پاک الهى و ربّانى و از آن روح قدسى براى پیروزى این ملّت و پیروزى این انقلاب بکنى و به دست قدرتى که خدا در آستین تو قرار داده است، به این ملّت و راه این امّت کمک بفرمایى... ۱۳۵۹/۴/۶
🗓 سالروز آغاز امامت حضرت مهدی(عج)
💻 Farsi.Khamenei.ir
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
#امام_زمان | #رهبر_انقلاب
┄┅═══••✾••═══┅┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (در سال ٣٧ هجری در صفین، شخصی از طایفه بنی اسد پرسید: چگونه شما را از مقام امامت که سزاوار تر از همه بودید کنار زدند؟ )
1⃣ علل و عوامل غصب امامت
♦️ای برادر بنی اسدی! تو مردی پريشان و مضطربی که نابجا پرسش می کنی ليکن تو را حق خويشاوندی است و حقّی که در پرسيدن داری و بی گمان طالب دانستنی. پس بدان که آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالی که ما را نَسَب برتر و پيوند خويشاوندی با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) استوارتر بود، جز خودخواهی و انحصارطلبی چيز ديگری نبود که گروهی بخيلانه به کرسی خلافت چسبيدند و گروهی سخاوت مندانه از آن دست کشيدند. داور خداست و بازگشت همه ما به روز قيامت است. (در اينجا شعر امرء القيس را خواند که:) «واگذار داستان تاراج آن غارت گران را، و به يادآور داستان شگفت دزديدن اسب سواری را.»
2⃣ شكوه از ستمهای معاويه
بيا و داستان پسر ابوسفيان را به يادآور، که روزگار مرا به خنده آورد، بعد از آن که مرا گرياند. سوگند به خدا که جای شگفتی نيست، کار از بس عجيب است که شگفتی را می زدايد و کجی و انحراف می افزايد. مردم کوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند، جوشش زلال حقيقت را از سرچشمه آن ببندند، چرا که ميان من و خود، آب را وَبا آلود کردند. اگر محنت آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود آنان را به راهی می برم که سراسر حق است و اگر به گونه ديگری انجامد. (با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، که خداوند بر آنچه می کنند آگاه است.)
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه162
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۱
1⃣ وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام )
خداوند پيامبرش را با نوری درخشان و برهانی آشکار و راهی روشن، و کتابی هدايتگر برانگيخت. خانواده او نيکوترين خانواده و درخت وجودش از بهترين درختان است که شاخه های آن راست و ميوه های آن سر به زير و در دسترس همگان است. زادگاه او مکّه و هجرت او به مدينه، پاک و پاکيزه است که در آنجا نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسيد. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) شريعت های ناشناخته را شناساند و ريشه بدعت های راه يافته در اديان آسمانی را قطع کرد و احکام و مقرّرات الهی را بيان فرمود. پس هر کس جز اسلام دينی را انتخاب کند، به يقين شقاوت او ثابت و پيوند او با خدا قطع و سقوطش سهمگين خواهد بود و سرانجامش رنج و اندوهی بی پايان و شکنجه ای پر درد می باشد. بر خدا توکّل می کنم، توکّلی که بازگشت به سوی او باشد و از او راه می جويم، راهی که به بهشت رسد و به آنجا که خواست اوست بينجامد.
2⃣ سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان
♦️بندگان خدا! شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبرداری او سفارش می کنم که نجات فردا و مايه رهايی جاويدان است. خدا آن گونه که سزاوار بود شما را ترسانيد و چنان که شايسته بود اميدوارتان کرد و دنيا و بی اعتباری آن و نابودشدنی بودن و دگرگونی آن را برای شما توصيف کرد. پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتی وامی دارد، روی گردانيد، زيرا که مدّت کوتاهی در آن اقامت داريد، دنيا به خشم خدا نزديک ترين و از خشنودی خدا دورترين جايگاه است. پس ای بندگان خدا! از غم و اندوه و سرگرمی های دنيا چشم برگيريد، زيرا شما به جدايی و دگرگونی های امور دنيايی يقين داريد، و چونان دوست مهربانی که نصيحت گر و کوشابرای نجات رفيقش تلاش کند، خويشتن را از دنيا دور نگه داريد. و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد که چگونه بند بند اعضای بدنشان از هم گُسست، چشم و گوششان نابود شد، شرف و شکوهشان از خاطره ها محو گرديد و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشی ها پايان گرفت که نزديکی فرزندان، به دوری و از دست دادنشان و همدمی همسران، به جدايی تبديل شد. ديگر نه به هم می نازند و نه فرزندانی می آورند و نه يکديگر را ديدار می کنند و نه در کنار هم زندگی می کنند! پس ای بندگان خدا! بپرهيزيد، چونان پرهيز کسی که به نفس خود چيره و بر شهوات خود پيروز و با عقل خود به درستی می نگرد، زيرا که جريان انسان آشکار، پرچم برافراشته، جادّه هموار و راه روشن و راست است.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه161
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿●❀🦋❀●✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۰ (در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری، هنگام حرکت دادن مردم به سوی صفین و جنگ با شامیان، ایراد فرمود. )
{قسمت_اول}
1⃣ خداشناسی
♦️فرمان خدا قضای حتمی و حکمت و خشنودی او مايه امنيّت و رحمت است؛ از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشايد. خدايا! سپاس تو راست بر آنچه می گيری و عطا می فرمايی و شفا می دهی يا مبتلا می سازی. سپاسی که تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين و ممتازترين باشد، سپاسی که آفريدگانت را سرشار سازد و تا آنجا که تو بخواهی تداوم يابد، سپاسی که از تو پوشيده نباشد و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسی که شمارش آن پايان نپذيرد و تداوم آن از بين نرود. خدايا! حقيقتِ بزرگی تو را نمی دانيم، جز آن که می دانيم تو زنده ای و احتياج به غير نداری، خواب سنگين يا سبک تو را نمی ربايد، هيچ انديشه ای به تو نرسد و هيچ ديده ای تو را ننگرد، اما ديده ها را تو می نگری و اعمال انسان ها را شماره فرمايی و قدم ها و موی پيشانی ها زمام امور همه به دست تو است، خدايا آنچه را که از آفرينش تو می نگريم، واز قدرت تو به شگفت می آييم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاييم، بسی ناچيزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم های ما از ديدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است و پرده های غيب ميان ما و آنها گسترده می باشد.
2⃣ راههای خداشناسی
♦️ پس آن کس که دل را از همه چيز تهی سازد و فکرش را به کار گيرد تا بداند که چگونه عَرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پديده را چگونه آفريده ای و چگونه آسمان ها و کرات فضايی را در هوا آويخته ای و زمين را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواييش آشفته و انديشه اش حيران می ماند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه160
┄┄┅┅✿●❀🦋❀●✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿●❀🦋❀●✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۰ ، {قسمت_دوم}
3⃣ وصف اميدواری به خدا
♦️به گمان خود ادّعا دارد که به خدا اميدوار است! به خدای بزرگ سوگند! که دروغ می گويد، چه می شود او را که اميدواری در کردارش پيدا نيست؟ پس هر کس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در کردارش آشکار شود. هر اميدواريی جز اميد به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. گروهی در کارهای بزرگ به خدا اميد بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمين می گذارند، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعايت می گردد.
آيا می ترسی در اميدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ يا او را در خور اميد بستن نمی پنداری؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حقِّ او را چنان رعايت کند که حقَّ پروردگار خود را آن گونه رعايت نمی کند، پس ترس خود را از بندگان آماده و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد و اينگونه است کسی که دنيا در ديده اش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد که دنيا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنيا به چيز ديگری نپردازد و بنده دنيا گردد.
4⃣ سیری در زندگی پیامبران «برای انتخاب الگوهای ساده زیستی»
♦️برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را اطاعت نمايی تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عيب های دنيا و رسوايی ها و زشتی های آن باشد، چه اينکه دنيا از هر سو بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازداشته و برای غير او گسترانده شد، از پستان دنيا شير نخورد و از زيورهای آن فاصله گرفت. اگر می خواهی دومی را، موسی(علیه السلام) (کسی که با خدا سخن گفت) و زندگی او را توصيف کنم، آنجا که می گويد: «پروردگارا! هر چه به من از نيکی عطا کنی نيازمندم». به خدا سوگند! موسی(علیه السلام) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چيز ديگری نخواست، زيرا موسی(علیه السلام) از سبزيجات زمين می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گياه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود و اگر می خواهی سومی را، حضرت داوود(علیه السلام) صاحب نی های نوازنده و خواننده بهشتيان را الگوی خويش سازی، که با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل می بافت و از همنشينان خود می پرسيد: چه کسی از شما اين زنبيل را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد. و اگر خواهی از عيسی بن مريم(علیه السلام) بگويم که سنگ را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی خشن به تن می کرد و نان خشک می خورد، نان خورشت او گرسنگی و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود. ميوه و گُلِ او سبزيجاتی بود که زمين برای چهارپايان می روياند. زنی نداشت که او را فريفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگين سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد. مرکب سواری او دو پايش و خدمتگزار وی، دست هايش بود.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه160
┄┄┅┅✿●❀🦋❀●✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿●❀🦋❀●✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۰ ، {قسمت_سوم}
5⃣ راه و رسم زندگی پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️ پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه160
┄┄┅┅✿●❀🦋❀●✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (امام علیه السلام در شهر کوفه به کوفیان فرمودند: )
🔹وصف كشورداری خويش
♦️با شما به نيکويی زندگی کردم و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه159
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۵۸
1⃣ ارزش پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و قرآن
♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ميان خلق آمد، در حالی که کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است.
2⃣ خبر از آينده دردناك بنی اميه
♦️پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آن که ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند، از درون ترس و وحشت و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه158
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۵۷
1⃣ عبرت از گذشتگان
ستايش خداوندی را سزاست که حمد را کليد ياد خويش و سبب فزونی فضل و رحمت خود و راهنمای نعمت ها و عظمتش قرار داده است. بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت. آنچه گذشت، باز نمی گردد و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکی است، ماجراها و رويدادهای آن همانند يکديگرند و نشانه های آن آشکار است. گويا پايان زندگی و قيامت، شما را فرامی خواند، چونان خواندن ساربان، شتر بچه را. پس آن کس که جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريکی ها سرگردان و در هلاکت افکنده است. شيطان ها مهارش را گرفته و به سرکشی و طغيان می کشانند و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا می نمايانند، پس بدانيد که بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنّم، سرانجام کسانی است که سُستی می ورزند.
2⃣ ضرورت تقوی و خودسازی
♦️ ای بندگان خدا! بدانيد که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذير است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فروريختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد و کسی که بدان پناه برد در امان نيست. آگاه باشيد! با پرهيزکاری، ريشه های گناهان را می توان بريد و با يقين می توان به برترين جايگاه معنوی، دسترسی پيدا کرد. ای بندگان خدا! خدا را، خدا را، در حقِّ نفس خويش! که از همه چيز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است. همانا خدا، راه حق را برای شما آشکار کرده و جادّه های آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگاری جاويدان در انتظار شماست، پس در اين دنيای نابودشدنی، برای زندگی جاويدان آخرت، توشه برگيريد، که شما را به زاد و توشه راهنمايی کردند و به کوچ کردن از دنيا فرمان دادند و شما را برای پيمودن راه قيامت برانگيختند. همانا شما چونان کاروانی هستيد که در جايی به انتظار مانده و نمی دانند در چه زمانی آنان را فرمان حرکت می دهند. آگاه باشيد! با دنيا چه می کند کسی که برای آخرت آفريده شده است؟ و با اموال دنيا چه کار دارد آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می ربايد و تنها کيفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند. بندگان خدا! خيری را که خدا وعده داد، رهاکردنی نمی باشد و شرّی را که از آن نهی فرمود، دوست داشتنی نيست! بندگان خدا! از روزی بترسيد که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، روزی که پر از تشويش و اضطراب است و کودکان در آن روز پير می گردند! ای بندگان خدا! بدانيد که از شما نگاه بانانی بر شما گماشته اند و ديدبان هايی از پيکرتان برگزيده و حافظان راستگويی که اعمال شما را حفظ می کنند و شماره نَفَس های شما را می شمارند، نه تاريکی شب شما را از آنان می پوشاند، و نه دَری محکم شما را از آنها پنهان می سازد.
3⃣ ياد تنهايی قبر
♦️ فردا به امروز نزديک است و امروز با آنچه در آن است می گذرد و فردا می آيد و بدان می رسد، گويی هر يک از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالی که کنده اند آرميده ايد، وه! که چه خانه تنهايی؟ و چه منزل وحشتناکی؟ و چه سياه چال غربتی؟ گويی هم اکنون بر صور اسرافيل دميدند و قيامت فرارسيده و برای قضاوت و حسابرسی قيامت بيرون شده ايد، پندارهای باطل دور گرديده، بهانه ها از ميان برخاسته و حقيقت ها برای شما آشکار شده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده اند. پس از عبرت ها پند گيريد و از دگرگونی روزگار عبرت پذيريد و از هشداردهندگان بهره مند گرديد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه157
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄