eitaa logo
نهضت نهج البلاغه خوانی فیازمان
27 دنبال‌کننده
592 عکس
114 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سهم امروز نهج البلاغه از حکمت ۱۴۸ تا ۱۵۵ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 انسان زير زبان خود پنهان است. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 نابود شد كسي كه ارزش خود را ندانست. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 (مردي از امام درخواست اندرز كرد) و درود خدا بر او فرمود: از كسانی مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهای دراز به تاخير می اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن می گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمی شود، و در محروميت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است، پرهيز می دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداری امر می كند اما خود فرمان نمی برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكی از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاری دارد، اگر بيمار شود پشيمان می شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی هاست. در سلامت مغرور و در گرفتاری نا اميد است. اگر مصيبتی به او رسد به زاری خدا را می خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند، نفس به نيروی گمان ناروا بر او چيرگی دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمی گردد، برای ديگران كه گناهی كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است، اگر بی نياز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مايوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهي ورزد، و چون چيزی خواهد زياده روی نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تاخير اندازد، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزيند. عبرت آموزی را طرح می كند اما خود عبرت نمی گيرد، در پند دادن مبالغه می كند اما خود پندپذير نمی باشد، سخن بسيار می گويد، اما كردار خوب او اندك است. برای دنيای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاويدان آسان می گذرد، سود را زيان، و زيان را سود می پندارد، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست می دهد، گناه ديگری را بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك می پندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ می داند، مردم را سرزنش می كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه برخورد می كند، خوشگذرانی با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم می كند اما هرگز به نفع ديگران، بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت اما خود را گمراه می كند، ديگران از او اطاعت می كنند، و او مخالفت می ورزد، حق خود را به تمام می گيرد اما حق ديگران را به كمال نمی دهد، از غير خدا می ترسد اما از پروردگار خود نمی ترسد. (اگر در نهج البلاغه نبود جز اين حكمت، برای اندرزدادن كافی بود. اين سخن، حكمتی رسا، و عامل بينایی انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است) 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 هر كس را پايانی است تلخ يا شيرين. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 آنچه روی می آورد، باز می گردد، و چيزی كه باز گردد گویی هرگز نبوده است. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 انسان شكيبا پيروزی را از دست نمی دهد هر چند روزگار آن طولانی شود. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 آن كس كه از كار مردمی خشنود باشد، چونان كسی است كه همراه آنان بوده، و هر كس كه به باطلی روی آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل، و گناه خشنودی به كار باطل. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 عهد و پيمانها را پاس داريد به خصوص با وفاداران. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۱۴۸ تا ۱۵۵ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : انسان زير زبان خود پنهان است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : نابود شد كسی كه ارزش خود را ندانست. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : (مردی از امام درخواست اندرز كرد) و درود خدا بر او فرمود: از كسانی مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تاخير می اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن می گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمی شود و در محروميت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست و از آنچه مانده زياده طلب است، پرهيز می دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداری امر می كند اما خود فرمان نمی برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكی از گناهكاران است و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاری دارد، اگر بيمار شود پشيمان می شود و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی هاست. در سلامت مغرور و در گرفتاری نا اميد است. اگر مصيبتی به او رسد به زاری خدا را می خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند، نفس به نيروی گمان ناروا بر او چيرگی دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمی گردد، برای ديگران كه گناهی كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است، اگر بی نياز گردد مست و مغرور شود و اگر تهيدست گردد، مايوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهی ورزد و چون چيزی خواهد زياده روی نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تاخير اندازد و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزيند. عبرت آموزی را طرح می كند اما خود عبرت نمی گيرد، در پند دادن مبالغه می كند اما خود پندپذير نمی باشد، سخن بسيار می گويد، اما كردار خوب او اندك است. برای دنيای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاويدان آسان می گذرد، سود را زيان و زيان را سود می پندارد، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست می دهد، گناه ديگری را بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك می پندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ می داند، مردم را سرزنش می كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه برخورد می كند، خوشگذرانی با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم می كند اما هرگز به نفع ديگران، بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت اما خود را گمراه می كند، ديگران از او اطاعت می كنند و او مخالفت می ورزد، حق خود را به تمام می گيرد اما حق ديگران را به كمال نمی دهد، از غير خدا می ترسد اما از پروردگار خود نمی ترسد. (اگر در نهج البلاغه نبود جز اين حكمت، برای اندرزدادن كافی بود. اين سخن حكمتی رسا، و عامل بينایی انسان آگاه و عبرت آموز صاحب انديشه است) ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : هر كس را پايانی است تلخ يا شيرين. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : آنچه روی می آورد، باز می گردد و چيزی كه باز گردد گویی هرگز نبوده است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : انسان شكيبا پيروزی را از دست نمی دهد هر چند روزگار آن طولانی شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : آنکس كه از كار مردمی خشنود باشد، چونان كسی است كه همراه آنان بوده و هر كس كه به باطلی روی آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل و گناه خشنودی به كار باطل. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : عهد و پيمانها را پاس داريد به خصوص با وفاداران. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز هجدهم ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : انسان زير زبان خود پنهان است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : نابود شد كسی كه ارزش خود را ندانست. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : (مردی از امام درخواست اندرز كرد) و درود خدا بر او فرمود: از كسانی مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تاخير می اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن می گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمی شود و در محروميت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست و از آنچه مانده زياده طلب است، پرهيز می دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداری امر می كند اما خود فرمان نمی برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكی از گناهكاران است و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاری دارد، اگر بيمار شود پشيمان می شود و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی هاست. در سلامت مغرور و در گرفتاری نا اميد است. اگر مصيبتی به او رسد به زاری خدا را می خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند، نفس به نيروی گمان ناروا بر او چيرگی دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمی گردد، برای ديگران كه گناهی كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است، اگر بی نياز گردد مست و مغرور شود و اگر تهيدست گردد، مايوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهی ورزد و چون چيزی خواهد زياده روی نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تاخير اندازد و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزيند. عبرت آموزی را طرح می كند اما خود عبرت نمی گيرد، در پند دادن مبالغه می كند اما خود پندپذير نمی باشد، سخن بسيار می گويد، اما كردار خوب او اندك است. برای دنيای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاويدان آسان می گذرد، سود را زيان و زيان را سود می پندارد، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست می دهد، گناه ديگری را بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك می پندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ می داند، مردم را سرزنش می كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه برخورد می كند، خوشگذرانی با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم می كند اما هرگز به نفع ديگران، بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت اما خود را گمراه می كند، ديگران از او اطاعت می كنند و او مخالفت می ورزد، حق خود را به تمام می گيرد اما حق ديگران را به كمال نمی دهد، از غير خدا می ترسد اما از پروردگار خود نمی ترسد. (اگر در نهج البلاغه نبود جز اين حكمت، برای اندرزدادن كافی بود. اين سخن حكمتی رسا، و عامل بينایی انسان آگاه و عبرت آموز صاحب انديشه است) ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : هر كس را پايانی است تلخ يا شيرين. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : آنچه روی می آورد، باز می گردد و چيزی كه باز گردد گویی هرگز نبوده است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : انسان شكيبا پيروزی را از دست نمی دهد هر چند روزگار آن طولانی شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : آنکس كه از كار مردمی خشنود باشد، چونان كسی است كه همراه آنان بوده و هر كس كه به باطلی روی آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل و گناه خشنودی به كار باطل. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 : عهد و پيمانها را پاس داريد به خصوص با وفاداران. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 و درود خدا بر او فرمود: انسان زير زبان خود پنهان است. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 و درود خدا بر او فرمود: نابود شد كسي كه ارزش خود را ندانست. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 (مردي از امام درخواست اندرز كرد) و درود خدا بر او فرمود: از كسانی مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهای دراز به تاخير می اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن می گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمی شود، و در محروميت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است، پرهيز می دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداری امر می كند اما خود فرمان نمی برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكی از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاری دارد، اگر بيمار شود پشيمان می شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی هاست. در سلامت مغرور و در گرفتاری نا اميد است. اگر مصيبتی به او رسد به زاری خدا را می خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند، نفس به نيروی گمان ناروا بر او چيرگی دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمی گردد، برای ديگران كه گناهی كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است، اگر بی نياز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مايوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهي ورزد، و چون چيزی خواهد زياده روی نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تاخير اندازد، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزيند. عبرت آموزی را طرح می كند اما خود عبرت نمی گيرد، در پند دادن مبالغه می كند اما خود پندپذير نمی باشد، سخن بسيار می گويد، اما كردار خوب او اندك است. برای دنيای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاويدان آسان می گذرد، سود را زيان، و زيان را سود می پندارد، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست می دهد، گناه ديگری را بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك می پندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ می داند، مردم را سرزنش می كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه برخورد می كند، خوشگذرانی با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم می كند اما هرگز به نفع ديگران، بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت اما خود را گمراه می كند، ديگران از او اطاعت می كنند، و او مخالفت می ورزد، حق خود را به تمام می گيرد اما حق ديگران را به كمال نمی دهد، از غير خدا می ترسد اما از پروردگار خود نمی ترسد. (اگر در نهج البلاغه نبود جز اين حكمت، برای اندرزدادن كافی بود. اين سخن، حكمتی رسا، و عامل بينایی انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است) 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 و درود خدا بر او فرمود: هر كس را پايانی است تلخ يا شيرين. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 و درود خدا بر او فرمود: آنچه روی می آورد، باز می گردد، و چيزی كه باز گردد گویی هرگز نبوده است. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 و درود خدا بر او فرمود: انسان شكيبا پيروزی را از دست نمی دهد هر چند روزگار آن طولانی شود. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 و درود خدا بر او فرمود: آن كس كه از كار مردمی خشنود باشد، چونان كسی است كه همراه آنان بوده، و هر كس كه به باطلی روی آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل، و گناه خشنودی به كار باطل. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 💠 و درود خدا بر او فرمود: عهد و پيمانها را پاس داريد به خصوص با وفاداران. 📒 ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄