eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
12.2هزار ویدیو
370 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 روز میلاد حضرت ابالفضل العباس علیه‌السلام استاد دکتر محمدحسین 🚦نسب شناس عرب و انتخاب 📍امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه از برادر خود عقیل که به انساب عرب و شناخت خاندان‌های قبایل عربی آگاه بود فرمود که برای من همسری معرفی کن که بتواند فرزندان پسری به دنیا بیاورد که شایسته و شجاع و دلیر و سوارکار باشند. منظور اینکه از خاندانی که به شجاعت و دلاوری معروف باشند خانمی را به حضرت برای همسری معرفی کند. 📍عقیل معروف به ام‌البنین دختر کلابی را معرفی کرد و به حضرت عرض کرد از پدران این بانو هیچ کس را شجاع‌تر در عرب سراغ ندارم. 📍امیرالمومنین علیه‌السلام با فاطمه کلابیه ازدواج کرد و حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام و برادرانش که جعفر و عثمان و عبداللهِ اکبر باشند از فاطمه کلابیه به دنیا آمدند. 📍درباره اولاد حضرت عباس علیه‌السلام باید عرض کرد که همسر آن حضرت بانویی است به نام دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب و از این همسر حضرت عباس علیه‌السلام دارای پنج فرزند پسر شد. به نام عبیدالله که بعدها قاضی حرمین شریفین و همچنین امیر و فرمانروای حرمین شریفین شد. 📍فرزندان دیگر حضرت به نام‌های عباس، فضل، حمزه و ابراهیم بودند. اما نسل حضرت اباالفضل العباس از عبیدالله باقی ماند و تا مدت‌های مدید نوادگان حضرت عباس علیه‌السلام از نسل عبدالله در حرمین شریفین به فرمانروایی در دوران‌های مختلف مشغول بودند و مورد احترام بودند و ذکر شده است که زیبایی و رعناییِ قامت را از جد خود حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام به ارث برده بودند. 📲 @rajabidavani
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
⭕️توئیت جالبِ ‏دکتر مسیحی لبنانی در ایتالیا 🔹دیروز هنگام شیفتم بعد از سرکشی به بخش قرنطینه در حیاط بیرونی، وارد دفترم شدم، آنجا عکس مریم ومسیح دارم، زانو زدم نماز گذاردم ونذر کردم اگر پس از این بیماری واگیردار، سالم از اینجا جان به در بردم، سه مرقد را زیارت کنم: ۱- مرقد حسین در کربلا ۲- مزار شهید عماد مغنیه در لبنان ۳- مزار شهید قاسم سلیمانی در کرمان 👈این است تاثیر نور اهلبیت و شاگردانِ این مکتب بر روح انسان‌های حقیقت‌طلب. @Afsaran_ir
هدایت شده از حرف حساب
✳ نترس؛ من با تو هستم! 📌 یکی از شاگردان نقل می‌کند: بعد از وفات آقا، یکی از مقبره‌های که مربوط به ارادتمندان ایشان بود، برای دفن آماده شد. با جمعیت تا کنار مقبره آمدیم. در میان جمعیت، چشمم به افتاد که بالا سر قبر آقا بلندبلند گریه می‌کرد. ولی بعد از چند دقیقه چیزی دیدم که خیلی تعجب کردم. دیگر شیخ رجبعلی خیاط گریه نمی‌کرد بلکه لبخندی بر لب داشت. روزی از خود ایشان علت را پرسیدم. جناب شیخ در جواب گفت: وقتی بالا سر قبر شیخ زاهد بودم، عالم برزخ به من مکاشفه شد. دیدم شیخ محمدحسین بالا سر قبرش ایستاده و مضطرب است و می‌ترسد داخل قبر شود. ناگهان وجود مقدس و مبارک علیه السلام تشریف‌فرما شدند و به شیخ محمدحسین اشاره کردند و فرمودند: نترس؛ من با تو هستم! گریه برای ترس و اضطراب شیخ محمدحسین زاهد بود و لبخند برای تشریف‌فرمایی علیه السلام. 📚 از کتاب ؛ زندگی و شرح حال شیخ محمدحسین زاهد 👤 نویسنده: حمیدرضا جعفری اینجا بخوانید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از مصباح دوستان
⭕️دشمن شناسی و بصیرت سیاسی؛ ویژگی مسئول در نظام اسلامی 🔹 علامه #مصباح: 🔸 نقص آقای منتظری چه بود؟ مگر نه این‌که از لحاظ علمی از بسیاری از مراجع وقت اعلم بود؟ مگر نه این‌که دارای تقوایی کم نظیر، بسیار ساده‌زیست و نسبت به حلال و حرام به شدت محتاط بود؟ اما چرا امام(ره) کمر به عزل او بست؟ 🔻🔻تنها دلیل، سادگی وی و اعتماد ساده‌لوحانه‌ای بود که او به اطرافیان خود داشت و حرف آنها را سریع باور می کرد. #سالروز_عزل_منتظری @mesbahedustan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه نهم
وَ قَدْ اَرْعَدُوا وَ اَبْرَقُوا، وَ مَعَ هذَیْنِ الاَمْرَیْنِ الْفَشَلُ، وَلَسْنا نُرْعِدُ حَتّى نُوقِعَ، وَ لا نُسیلُ حَتّى نُمْطِرَ.(۱)
آنها (طلحه و زبير و يارانشان) رعد و برقى نشان دادند ولى با اين همه کارشان به سستى و شکست انجاميد ولى ما رعد (برقى) نشان نمى دهيم مگر اين که بباريم و سيلى جارى نمى کنيم مگر اين که بارانى به راه اندازيم!
شرح و تفسیر هیاهوى تو خالى از تعبیراتى که در کلام بالا آمده، چنین استفاده مى شود که امام(علیه السلام) این سخنان را بعد از پایان جنگ جمل بیان فرموده و اشاره به سخنانى است که طلحه و زبیر و یاران آنها در آغاز جنگ بیان کرده بودند و قال و غوغایى به راه انداختند ولى سرانجام، کارى از پیش نبرده و مفتضحانه شکست خوردند و «طلحه و زبیر» جان خود را در این راه باختند. امام(علیه السلام) مى فرماید: «آنها رعد و برقى نشان دادند ولى با این همه کارشان به سستى و شکست انجامید» (وَ قَدْ اَرْعَدُوا وَاَبْرَقُوا، وَ مَعَ هذَیْنِ الاَمْرَیْنِ الْفَشَلُ). این تشبیه زیبا اشاره به ابرهایى مى کند که رعد و برق فراوانى ظاهر مى کنند و به مردم نوید باران پربرکتى مى دهند امّا سرانجام بى آن که قطره اى ببارد متلاشى و پراکنده مى شوند. سپس امام(علیه السلام) مى افزاید: «ولى ما رعد (و برقى) نشان نمى دهیم تا بباریم و سیلى جارى نمى کنیم مگر این که بارانى به راه بیندازیم» (وَلَسْنا نُرْعِدُ حَتّى نُوقِعَ، وَ لا نُسیلُ حَتّى نُمْطِرَ). اشاره به این که ما تا ضربات کارى بر پیکر دشمن وارد نکنیم نمى خروشیم و تا در میدان مبارزه کار دشمن را نسازیم سر و صدایى به راه نمى اندازیم! در واقع این دو جمله کوتاه بیانگر دو مکتب مختلف در فعالیتهاى اجتماعى و نظامى و سیاسى است. گروهى مرد سخنند و اهل حرف، در این میدان که وارد مى شوند غوغا مى کنند; ولى به هنگام عمل جز سستى و ناتوانى و ناکامى بهره اى ندارند. گروهى دیگر اهل کردار و عملند، سخن کم مى گویند امّا عمل بسیار دارند. ساکت و خاموشند امّا کار آمد و قهرمان. پیامبران الهى و مردان خدا و مجاهدان راه حق از گروه دوّم بوده اند ولى اهل باطل و لشکریان شیطان غالباً در گروه اوّل جاى دارند. در این جا نکته ظریفى است که باید به آن توجّه داشت و آن این که رعد و برق قبل از باریدن است و سیلاب بعد از آن، گروهى هستند که رعد و برقى نشان مى دهند، امّا بعداً بارانى ندارند و بدتر از آنها گروهى هستند که سیلابى راه مى اندازند بى آن که قبل از آن بارانى داشته باشند یعنى حتّى بعد از شکست و ناکامى ادّعاى پیروزى و موفّقیّت و کامیابى دارند و این هر دو از روشهاى افراد نادرست و بى منطق است. گروه اوّل مدّعیان دروغین و گروه دوّم دروغپردازان بى شرم و حیا هستند!     نکته ها ۱ـ مرد عمل  آنچه در گفتار بالا از امام(علیه السلام) آمده است ـ همان گونه که اشاره شد ـ یکى از اصول اساسى مدیریت «اولیاء الله» است. هرگز اهل جار و جنجال و سر و صدا نبوده اند; بلکه به عکس، همیشه عمل نشان مى دادند.(۱) آنها این ویژگى اخلاقى را به اصحاب و یاران خود نیز منتقل مى کردند که به جاى قال و غوغا، جهاد و تلاش از خود نشان دهند. نمونه این معنا چیزى است که در داستان جنگ «بدر» آمده که وقتى لشکر «ابوسفیان» کمى نفرات مسلمین را مشاهده کردند باور نکردند که پیامبر اسلام با این عدد کم به مقابله آنها برخاسته و احتمال مى دادند که نفرات بیشترى همراه او به میدان آمده باشند و در گوشه اى از میدان و در پستى ها و پشت بلندى ها پنهان شده باشند; به همین دلیل «ابوسفیان» به یکى از سربازانش به نام «عمیر» دستور داد که در اطراف میدان دقیقاً گردش کند و ببیند آیا تعداد مسلمین همان است که دیده مى شود؟ «عمیر» سوار بر مرکب شد و اطراف میدان گردش کرد و همه جا را به دقّت بررسى نمود و نگاهى نیز به قیافه اصحاب و یاران پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)انداخت، سپس نزد «ابوسفیان» آمد و با او چنین گفت: «ما لَهُمْ کَمین وَ لا مَدَد وَلکِنْ نَواضِحُ یَثْرِبَ قَدْ حَمَلَتِ الْمَوْتَ النّاقِعَ اَما تَرَوْنَهُمْ خُرْساً لا یَتَکَلَّمُونَ، یَتَلَمُّظُونَ تَلَمُّظَ الاَفاعی، ما لَهُمْ مَلْجَأ اِلاّ سُیُوفُهُمْ، ما اَراهُمْ یُوَلُّونَ حَتّى یُقْتَلُوا وَ لاَ یُقْتَلُونَ حَتى یَقْتُلُوا بِعَدَدِهِمْ فَاْرَتاوُا رَاْیَکُمْ فَقالَ لَهُ اَبُوجَهْل: کَذِبْتَ وَ جَبُنْتَ; آنها نه کمینى دارند و نه نیروى کمک کننده دیگرى (من فکر مى کنم) شترهاى مدینه مرگ براى شما (سوغات) آورده اند! آیا نمى بینید سپاه محمّد خاموشند و سخن نمى گویند و همچون مارهاى خطرناک زبانشان را در اطراف دهان به گردش در مى آوردند! آنها هیچ پناهگاهى جز شمشیرهایشان ندارند و من باور نمى کنم که آنان به میدان جنگ پشت کنند بلکه مى ایستند تا کشته شوند و کشته نمى شوند مگر این که به تعداد خود از شما بکشند! این عقیده من است و شما تصمیم خود را بگیرید! «ابوجهل» (از این پیام تکان خورد ولى براى حفظ ظاهر) گفت: تو دروغ مى گویى و ترسیده اى مطلب چنین نیست»!(۲) سرانجام جنگ «بدر» نشان داد که آنچه «عمیر» از وضع مسلمانان استنباط کرده بود واقعیّت داشت نه آنچه «ابوجهل» گفت. این سخن هرگز منافات با این ندارد که انسان براى استفاده از جنبه هاى روانى در میدان جنگ رجز بخواند و با کلمات کوبنده، دشمن