eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4.1هزار دنبال‌کننده
23.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
367 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شبکه ادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شبکه منوتو ذات ضد ایرانی خود را روز به روز بیشتر نشان می‌دهد. نظر شبکه منوتو درباره : "از سعدی بدم میاد چون یک آخوند بودهِِ شعرهای او هم ارزش ادبی زیادی نداره!"😐 سعدی ارزش ادبی نداره شماها که هر روز خیانت زن و شوهر رو تبلیغ میکنید ارزش دارید!😒 🌐 @adyan8
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود دوایی کن دل دیوانه‌ی ما را #سعدی 📸پلاکارد زیبای حجاج ایرانی در صحرای عرفات "دشمنان داخلی" 🆔 @doshmandakheli
🔻«رنج گنج آمد که رحمت‌ها در اوست» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تجربه نشان داده است که مصيبت‌ها و سختي‌ها بيش از هر چيز ديگري مي‌تواند استعدادهاي نهفته در وجود انسان را نمايان کند. در بلاها و مصيبت‌هاي سخت و طاقت‌فرسا است که به تعبير (ع) فضيلت و بزرگواري آشکار مي‌شود: «عِنْدَ تَعَاقُبِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَانِ؛ به هنگام سختي‌هاي متراکم است که فضيلت‌هاي انسان آشکار مي‌شود.» و يا در حديثي ديگر فرمودند: «عِنْدَ الْحِيْرَةِ تَنْكَشِفُ عُقُولُ الرِّجَالِ؛ به هنگام حيرت و سرگرداني است که عقول آدميان آشکار مي‌شود» و پرده از چهرة توانايي‌هاي عقل کنار مي‌رود. و يا در حديثي ديگر مي‌فرمايند: «فِي تَصَارِيفِ الْأَحْوَالِ تُعْرَفُ جَوَاهِرُ الرِّجَالِ؛ در دگرگوني‌هاي حالات است که گوهرهاي آدميان شناخته مي‌شود.» چوب عود زماني مي‌تواند آن بوي مطبوع خود را ظاهر سازد که آتش بگيرد. تا اين سوزش نباشد، چنان عطري هم در فضا پراکنده نمي‌شود و تا سوز درون نباشد، سخن مطبوع و دلنشين هم شنيده نخواهد شد. به قول : قول مطبوع از درون سوزناک آيد که عود چون همي سوزد جهان از وي معطر مي‌شود چقدر زيبا آن روي ديگر سکة رنج‌ و سختي‌ و بلا را بيان مي‌کند: رنج گنج آمد که رحمت‌ها در او است مغز تازه شد چو بخراشيد پوست اي برادر موضع تاريک و سرد صبر کردن بر غم و سستي و درد چشمة حيوان و جام مستي است کان بلندي‌ها همه در پستي است آن بهاران مضمر است اندر خزان در بهار است آن خزان مگريز از آن همره غم باش و با وحشت بساز مي‌طلب در مرگ خود عمر دراز