eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
12.4هزار ویدیو
371 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
1_25741857.mp3
5.31M
❤️ بیاد غمهای 🎙 ببار ای بارون ببار... 🎤🎤 با نوای حاج محمود کریمی
هدایت شده از جهان نیوز
🔴💭 |پرستیژی برای بزک توسعه یافتگی @jahaannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وهابیت بارها شکاف خانه خدارا خواستن محو کنن .ولی به طور معجزه اسا وشگفت انگیز به شکل اولیه خود باز می گردد. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از حوزه انقلابی
استاد طائب.mp3
13.24M
🚨 🎙صوت کامل روشنگری‌های استاد پیرامون کرونا ویروس و حواشی مربوطه 🔰به دوستان خود ارسال کنید! ✍ حوزه انقلابی 🆔 @howzehenghelabi
هدایت شده از موعود
🔘 گروه‌های مختلف (عج) 🔸 از روایات و سخنان اهل بیت(ع) می توان دریافت که یاران امام مهدی(عج) در دوران غیبت، همه در یک سطح نیستند و به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌‌شوند. در اینجا به اجمال هر یک از این گروه‌ها را بررسی می‌‌کنیم: 🔸 اول ـ اوتاد در لغت به معنی ست. در روایات صوفیه اهل سنت اوتاد گروهی از اولیا شمرده شده‌اند که شمار آنها چهار یا هفت و یا چهل تن هستند که بر خُلق (ع) یا بر قلب خلق شده‌اند یا دارای یقینی همچون (ع) هستند که به برکت ایشان باران می‌‌بارد و بلا از زمین دور می‌‌شود و مردم به واسطه ایشان روزی می‌‌یابند ... . 🔸 دوم ـ ابدال گروهی از هستند که هرگز جهان از وجود آنها خالی نمی‌ماند. در یکی از این روایات، از پیامبر گرامی اسلام(ص) چنین نقل می‌‌کند: پیوسته نفر از امت من هستند که قلبهایشان همانند قلب حضرت ابراهیم(ع) است. خداوند به وسیله آنها بلاها را از اهل زمین دور می‌‌گرداند که به آنان ابدال گفته می‌‌شود. سپس رسول خدا فرمود: بدانید که اینان هرگز این مقام را از خواندن نماز و گرفتن روزه و پرداخت صدقه به دست نیاوردند. عرض کردند: ای رسول خدا! پس به چه چیز به این مقام رسیدند؟ پیامبر فرمود: به وسیله و و برای مسلمانان. 🔸 ج ـ «نجبا» جمع «نجیب» و در لغت به معنای مردمان نجیب و اصیل و بزرگزاده و گرامی گوهر است و در اصطلاح صوفیه بر چهل مرد که مأمور اصلاح احوال مردم و حمل اثقال آنها و متصرف در حقوق خلق هستند، اطلاق می‌‌شود. در فرهنگ معارف اسلامی و دایرة المعارف معارف و معاریف نیز بر همین معنا تأکید شده است. نجبا از نظر جایگاه و مرتبه معنوی در درجه‌ای پایین‌تر از ابدال قرار دارند. 🔸 د ـ (صالحان) «صلحا»، جمع «صلیح»، به معنای صالح است. این واژه در بر گیرنده عموم انسان‌های شایسته‌ای است که به وظایف و خود عمل و از گناهان پرهیز می‌‌کنند. 🔸 ه‍‍ ـ (نقیبان) «نقبا»، از نظر لغوی، جمع « » به معنای سالار، پیشوا، رئیس، سرپرست گروه، سردسته، بزرگ‌تر و کسی است که معرفت به احوال مردم داشته باشد. 🔸 و ـ برخی علمای لغت، «رجال الغیب» را این گونه معنا کرد‌ه‌اند: «گروهی از مردان خدا که از نظر مردم دنیا پوشیده‌اند و جهان به وجود ایشان قوام دارد». نویسنده کتاب معارف و معاریف نیز در تعریف این واژه می‌‌نویسد: «رجال الغیب یا نجبا تن‌اند که در عالم پراکنده و از دید همگان پنهان‌اند». با توجه به مطالب یاد شده شاید بتوان گفت که رجال الغیب همان ابدال یا نجبا هستند. 📚 برگرفته از کتاب , ج 1: »؛ اثر 📬 خرید از یاران شاپ https://b2n.ir/darsnameh @mouood_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دزدی بادمجان تا ازدواج💍 ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب🌸 *شیخ علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام مسجد جامع توبه مشهور است. علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا محل منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد. یکی از طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود. دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا حتی دزدی در حد نیازش جایز هست. بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود. شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری. این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت. این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد. به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد. وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد. این خانه یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به داخل حیاط پرید. فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد. باخودش گفت : پناه بر خدا. من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟ از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه می گوید وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند. یک زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد. شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت. صدایش زد و گفت : تو متاهل هستی ؟ جوان گفت نه شیخ گفت : نمیخواهی زن بگیری؟ جوان خاموش ماند. شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟ جوان : پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟ شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و نا آشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است. اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟ جوان گفت : بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ زن هم پاسخش مثبت بود. عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر. دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش راهنمایی کرد. وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت. جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود زن از او پرسید : چیزی میل داری برای خوردن؟ گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟ مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد. زن گفت : این نتیجه امانت داری و تقوای توست. از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید. کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند.
هدایت شده از جهان نیوز
🔴💭 |لطفا در خون مردم شریک نشوید @jahaannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آزاده باش
🔹وضعیت کشورهای غربی بعد از شیوع ویروس کرونا
ا مشروبات الکلی و ابتلا به انواع سرطان 🥃 ⬆️ سرطان های: 📕 منبع: کتاب علوم نوین در اسلام -------------------------- رسانه باشید و نشردهید📢 ☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در 👇 🆔➠ @Anti_Shayeat