eitaa logo
نهج البلاغه بخوانیم 🌷
10 دنبال‌کننده
295 عکس
7 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 شرایط تحقق اوامر الهی 💠 فرمان خدا را برپا ندارد جز آن كس كه در اجرای حق مدارا نكند، سازشكار نباشد و پيرو آرزوها نگردد. 📒 ، حکمت ۱۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۴۲ قسمت ۵(2).mp3
1.95M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 5️⃣ ⭕️ بیماری و پاک شدن گناهان 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (5) 🔹 بیماری و پاک شدن گناهان 🔻اما قسمت پایانی مسأله شکوه و شکوا و شکایت، در حکمت۴۲ از نهج البلاغه، اقسام شکوه هاست. میشود بر اساس بیانات مولا علی (علیه السلام)، شکوه و شکایت در نهج البلاغه را به سه دسته : ▫️۱. شکوه بد ، ▫️۲.شکوه خوب و ▫️۳.شکوه عالی تقسیم کرد. 🔵 در مورد شکوهٔ بد سه چیز قابل بیان است: 1️⃣ شکوه از مصیبت مقدر که حکمت ۲۲۸ است و قبلاً خواندیم. 2️⃣ شکایت کردن از مشکلات و حاجات به کافر که در واقع در حکم شکایت کردن از خدا به کافر است و خیلی بد است. 3️⃣ شکوه هایِ بی ربط معاویه در ماجرای قتل عثمان است که در بند سوم نامه ۲۸ حضرت آورده اند. 🔻در بند سوم نامه ۲۸ خطاب به معاویه می نویسند :« خیال کردی که من به همه خلفای قبل از خودم حسادت ورزیدم و علیه همه‌شان طغیان کردم؟ بر فرض هم اگر چنین بود بر تو جنایت نکردم که بخواهم از تو عذرخواهی کنم...» بعد حضرت استشهاد می کنند به یک مصرع از شعر که :« و تِلکَ شَکاه ظاهر عنکَ َعارَها» و این شکایت هایی است که اصلا ننگ و عارش به تو ربطی ندارد . 🔵 شکایت دسته دوم شکوه خوب است که در حکمت ۴۲۷ عرض شد، شکایت به مؤمن که در واقع در حکم شکایت از مشکلات به خداست . 🔵 و شکایت عالی در حکمت ۲۸۹ است؛ انسان های درجه یک بعد از اینکه مشکلشان حل می شود ، دردشان درمان می شود ، بیماریشان رفع می شود شکوه می کنند؛ در واقع این شکوه نوعی شکر گذاری است که خدا را شکر من سه ماه پیش یک بیماری گرفتم که خیلی درد داشت و خیلی خطرناک بود! الحمدلله خوب شدم . 🔻در حکمت ۲۸۹، حضرت علی (علیه السلام) درباره برادر خدایی که قبل ها داشته یکی از ویژگی های مثبت آن را اینطور بیان می کند :« وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ » ؛ برادر خدایی من اینگونه بود که از هیچ دردی شکایت نمی کرد، مگر وقتی که اون درد درمان شده بود و رفع شده بود . 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام علیکم سهم نهج البلاغه خوانی روز ششم 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1127802030.mp3
2.81M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم : از حکمت ۵۱ تا حکمت ۶۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۵۱ تا ۶۵ ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : عيب تو تا آنگاه كه روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : سزاوارترين مردم به عفو كردن، تواناترينشان به هنگام كيفر دادن است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : سخاوت آن است كه تو آغاز كني، زيرا آن چه با درخواست داده می شود يا از روی شرم و يا از بيم شنیدن سخن ناپسند است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : هيچ بی نيازی چون عقل، و هيچ فقری چون نادانی نيست، هيچ ارثی چون ادب، و هيچ پشتيبانی چون مشورت کردن نيست. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : شكيبایی دو گونه است، شكيبایی بر آنچه خوش نمی داری و شكيبایی در آنچه دوست می داری. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : ثروتمندی در غربت مانند در وطن بودن است و تهيدستی در وطن غربت است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : قناعت ثروتی است پايان ناپذير. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : ثروت، ريشه شهوت هاست. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : آن کسی که تو را هشدار داد، مانند كسی است كه تو را مژده داد. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : زبان تربيت نشده درنده اي است كه اگر رهايش كنی می گزد. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : نيش زن شيرين است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستايش كن و چون به تو احسان كردند، بيشتر از آنان ببخش، به هر حال پاداش بيشتر از آن آغاز كننده است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : شفاعت كننده چونان پر و بال درخواست كننده است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : اهل دنيا سوارانی در خواب مانده اند كه آنان را می رانند. ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 : از دست دادن دوستان غربت است. ┄═❁❈🌼❈❁═┄
1_1128244014.mp3
1.92M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۵۱ تا حکمت ۶۵ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۵) 📚انتشارات عهدمانا پس از بستن گیرهٔ در، بازگشت. گفت : نگران نباش پسرم ! با من بیا تا به اتاقک پشت محراب برویم. آنجا دنج و امن است. به طرف در چوبی کوچک کنار محراب حرکت کرد . کشیش برای غلبه بر ترسش پرسید : تو مطمئنی که دو نفر تعقیبت می کردند ؟ » رستم گفت : « بله ، امّا به نظر نرسید که مأموران کا.گ.ب باشند ؛ اگر آنها به من شک داشتند دستگیرم می کردند. حتما دزد بودند و می خواستند کیفم را بدزدند. » کشیش بیش از این نمی توانست بر ترس و کنجکاوی اش غلبه کند. گفت : « بازش کن ببینم چیست ؟ رستم گره های بقچه را گشود. اوراق کوچک و بزرگی که شیرازه ای نداشت ، نگاه کشیش را به خود جلب کرد . ورق های کاغذ پاپیروس مصری ، قلب کشیش را لرزاند صندلی اش را جلوتر کشید و خودش را روی میز خم کرد و با چشم هایی که هر لحظه ریز و ریزتر می شد به ورق های پاپیروس نگاه کرد. با دو انگشت دست و با احتیاط بسیار، ورق رویی را لمس کرد تا مطمئن شود آنچه می بیند یک رؤیا نیست ، بلکه شاید یک معجزه باشد. طاقت نشستن نداشت. از جا بلند شد و ایستاد و روی میز خم شد. از جیب بغل قبایش عینکش را درآورد و به چشم زد. حالا بهتر می توانست رنگ زرد و کهنهٔ اوراق را ببیند. رنگ صورت کشیش قرمز شده بود. رستم پرسید: حالتان خوب است؟ کشیش گفت : بله فکر کنم فشارم بالا رفته. ↩️ ادامه دارد...