‏‎#داستان_امروز "روز خوب پیروزی" #سلام_سردار امروزو دوست دارم میدونم شما هم خوشحالید حس پیروزی حس قشنگیه حقیقتش اصلا فکرنمیکردم تو این شرایط اقتصادی وفرهنگی وشایعه کرونا و ... بازم مردم تا این حد از انتخابات استقبال کند زیاد برام مهم نیست کی برنده میشه مهم اینه که مردم بیدارشدند ‏همه دلشون شور میزد و هر کس در حد خودش سعی کرد که خائن به مجلس ورود نکنه یکی فکر میکرد لیستی وبا وحدت رای بدیم بهتره یکی نگران شناخت افرادبود درهرحال همه دغدغه نظام رو داشتند #سردار الان که به عقب برمیگردم وخاطرات حرص و جوشهایی که خوردیم رو مرور میکنم حس خوبی دارم حتی دعواهامون هم به نظرم شیرین میاد وقتی به قضیه از دورتر نگاه میکنی ومیبینی هدف همه سربلندی نظام و پیروی از رهبره دلت گرم وقدمت قرص میشه و حتی توهینها و تهمتها هم شیرین میشن :) #سردار قبول دارید که این انتخابات یه پله سطح بصیرتیمونو بالا برد؟ اصلا مثل دفعه های قبل نبود که دعواها در سطح نخبگانی و دانشجویی خلاصه بشه انگار سختیها هممونو آگاه تر کرده دیگه هیچکس حاضرنیست به هیچ قیمتی اجازه بده خائن سرکاربیاد #سردار ازمون راضی باشید برامون دعاکنید این دنیا وروزمرگی هاش مارو باخودش نبره دعاکنید رهبرمون رو تنها نگذاریم دعاکنید بصیرت کافی پیداکنیم دعاکنید برای ما جامونده ها ...

1- برگی از کتاب مکتب سلیمانی... #سلام_سردار

2- برگی از کتاب مکتب سلیمانی.... #سلام_سردار

3- برگی از کتاب مکتب سلیمانی.... #سلام_سردار

4- گوشه ای از خاطرات از صاحب مکتب سلیمانی (توسط حسین مرتضی خبرنگار جوان و مشهور لبنانی) ... #سلام_سردار

5- برگی از افتخارات سردار (نظرسنجی کانال دشمن گرگ صفت وهابی در تلگرام برای مقایسه سنجش اعتبار و ارزش بین سردار و یک خواننده بدعاقبت ایرانی). البته پس از مشاهده نتیجه غیرقابل انتظارشون، نظرسنجی را فورا از کانالشون حذف کردند... #سلام_سردار

6- برگی از کتاب مکتب سلیمانی، جوانمردی و جذب به روش سردار (کمک حاج قاسم به یک فرمانده مهم داعش) حاج قاسم در سوریه از جایےعبور مےکرد، ماشینے دید که خراب شده، نزدیك رفت دید آقایے به همراه خانم باردارش که وضع حملش هم نزدیكِ داخل ماشین هستند؛ چراغ انداخت چھرھ مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! او سردار سلیمانے را شناخت و سردار هم او را که فرماندھ‌ی یك بخش عَظیمے از داعش بود شناخت؛ سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان و ماشین را هم به تعمیرگاھ برسانند.. خودِ سردار هم دنبال کار خودش رفت! چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایے با دسته گُل آمدھ و مےخواهد شما را ببیند! وقتے سردار آمد، دید همون فرماندھ داعش هست! او به سردار میگه: به ما گفتند ایرانےها ناموس شما را ببینند سَر مےبرند و... اما من دیدم تو به زن حامله‌ام و من کمك کردی؛ 6.000 نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خِدمت شما هستیم! خاطره از: سَردار رفیعے، فرماندھ سپاھ صاحِب‌الامر ۱٤۰۰.۱۰.۹ #سلام_سردار