#قسمت_اول :
🍃 آفتاب در حجاب
پریشان و آشفته از خواب پریدى و به سوى پیامبر دویدى.
بغض ، راه گلویت را بسته بود، چشمهایت به سرخى نشسته بود، رنگ رویت پریده بود، تمام تنت عرق کرده بود و
گلویت خشک شده بود. 😰
دست و پاى کوچکت مى لرزید و لبها و پلکهایت را بغضى کودکانه ، به ارتعاشى وامى داشت . 😞😔
خودت را در آغوش
پیامبر انداختى و با تمام وجود ضجه زدى.😭
پیامبر، تو را سخت به سینه فشرده و بهت زده پرسید: ((چه شده دخترم ؟))
تو فقط گریه مى کردى.😭
پیامبر دستش را لابه لاى موهاى تو فرو برد، تو را سخت تر به سینه فشرد، با لبهایش موهایت را نوازش کرد و بوسید و
گفت : ((حرف بزن زینبم ! عزیز دلم ! حرف بزن)) !
تو همچنان گریه مى کردى.
پیامبر موهاى تو را از روى صورتت کنار زد، با دستهایش اشک چشمهایت را سترد، دو دستش را قاب صورتت کرد، بر
چشمهاى خیست بوسه زد و گفت : ((یک کلام بگو چه شده دخترکم ! روشناى چشمم ! گرماى دلم !)) 💔❤️
هق هق گریه به
تو امان سخن گفتن نمى داد.
پیامبر یک دستش را به روى سینه ات گذاشت تا تلاطم جانت را درون سینه فرو بنشاند و دست دیگرش را زیر سرت و
بعد لبهایش را گرم به روى لبهاى لرزانت فشرد تا مهر از لبانت بردارد و راه سخن گفتنت را بگشاید:
حرف بزن میوه دلم ! تا جان از تن جدت رخت برنبسته حرف بزن ! 💔
@nahno_samedon
خاطرات #شهیداحمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
الگوی برتر 🌸
🗣راوی:نورهان(خواهرشهید)
💠 #احمد حجاب را فقط مختص دختران نمی دانست و بر روی حجاب دخترها و پسر های نسل جدید بسیار حساس بود و آن را واجب میدانست و بر حیا و غیرت تاکید فراوان داشت. او می گفت که جوانان باید همانند حضرت زهرا(س) و حضرت عباس(ع) باشند و در همه حال به من سفارش میکرد که حجاب خود را حفظ کنم و ظاهری اسلامی و پوشیده و اخلاقی پسندیده داشته باشم که مانند حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب(س) باشم. او میگفت: «الگوےتو.باید.حضرت.زهرا(س).باشد.» خودش هم به پیروی از رفتار الگوی مردان عالم حضرت علی (ع) زیاد به مسجد می رفت. اهل اعتکاف بود و با خدای خویش زیاد خلوت میکرد و در انجام فرائض دینی سنگ تمام میگذاشت. #احمد در همه چیز الگو بود و اگر کسی مطابق #احمد رفتار کند قطعا عاقبت به خیر خواهد شد💠
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#قسمت_اول
#الگوی_برتر
#زمینه_سازان_ظهور
#تصویرشهیدمشلب_باخواهرش_حنین
#هفته_حجاب_و_عفاف_مبارک_باد
@nahno_samedoon