نقش «أب» و «سیرة» در «زیدٌ محمودٌ السیرة» (زید پسندیده سیرت است) و «زیدٌ مقتولٌ ابوهُ» (زید پدرش کشته شد) چیست؟
💥منتظر جواباتون هستم جواب فردا در کانال
@ostad_shoo
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی
نحو کاربردی/ سید حسین ایرانی
نقش «أب» و «سیرة» در «زیدٌ محمودٌ السیرة» (زید پسندیده سیرت است) و «زیدٌ مقتولٌ ابوهُ» (زید پدرش کشت
1.23M
السیره: فاعل
ابو: نایب فاعل
چنانچه اسم مفعول معنای ثبوتی داشته باشد، تبدیل به صفت مشبهة می شود و تنها ظاهر اسم مفعول را دارد در این صورت در صورت رفع اسم پس از خود، اسم مزبور فاعلِ صفت مشبهة است نه نائب فاعل، چرا که صفت مشبهة نائب فاعل نمیپذیرد. لذا «السیرة» فاعل است بر خلاف «زیدٌ مقتول أبوه» که «قتل» یک امر موقت و حدوثی است لذا «أب» نائب فاعل آن است.
#مخصوص_اساتید
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی
📌ترکیب کنید
ما حَسَنٌ أن تضربَ أخاکَ
(نیکو نیست زدن برادرت توسط تو)
#سخت
💥منتظر جواباتون هستم جواب فردا در کانال
@ostad_shoo
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی
👌مبتدای وصفی
مبتدای وصفی به وصفی _ اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه _ اطلاق می شود که پس از ادات استفهام یا نفی قرار گیرد و اسم پس از خود را همچون فعل به عنوان فاعل یا نایب فاعل رفع دهد.
در تصویر توضیح داده شد.
#مبتدای_وصفی
🌸لذت خواندن نحو را در کتب نحو کاربردی تجربه کنید.
https://eitaa.com/joinchat/3737649200C929d332cc9
نحو کاربردی/ سید حسین ایرانی
📌ترکیب کنید ما حَسَنٌ أن تضربَ أخاکَ (نیکو نیست زدن برادرت توسط تو) #سخت 💥منتظر جواباتون هستم جو
برای حل این سوال به تصویر بالا توجه کنید
بررسی کنید چرا در اضافه معنوی، مضاف نمیتواند «ال» داشته باشد یعنی نمیتوان گفت: «الغلامُ الرجلِ» ولی در اضافه لفظی اضافه «ال» دار جائز است، یعنی میتوان گفت: «الضاربُ الرجلِ»؟
#اساتید
💥منتظر جواباتون هستم جواب فردا در کانال
@ostad_shoo
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی
نحو کاربردی/ سید حسین ایرانی
📌ترکیب کنید ما حَسَنٌ أن تضربَ أخاکَ (نیکو نیست زدن برادرت توسط تو) #سخت 💥منتظر جواباتون هستم جو
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما حسنٌ أن تضربَ أخاکَ دو ترکیب دارد:
۱. حسن: خبر مقدّم + أن تضرب أخاک: مبتدای مؤخّر.
۲. حسن: مبتدای وصفی + أن تضرب أخاک: فاعل، سدّ مسدّ خبر
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی
نحو کاربردی/ سید حسین ایرانی
بررسی کنید چرا در اضافه معنوی، مضاف نمیتواند «ال» داشته باشد یعنی نمیتوان گفت: «الغلامُ الرجلِ» ولی
.
📌 دلیل حذف أل از مضاف در اضافه معنوی
تنها اسم نکره میتواند مضاف واقع شود چرا که غرض از اضافه معنویه کسب تعریف یا تخصیص مضاف از مضاف الیه است مثلا غلام با اضافه به «زید» از آن کسب تعریف میکند یا با اضافه به «رجل» از آن کسب تخصیص می کند لذا مضاف نباید از قبل معرفه باشد. به همین خاطر نمیتوان گفت «زیدِ بکر» یا «زید رجل» چون خود زید معرفه است که اگر به «بکر» اضافه شود، دو سبب تعریف در یک کلمه جمع میشود، و اگر به نکره اضافه شود از آن کسب تخصیص میکند در حالیکه از قبل معرفه بوده و نیاز به تخصیص ندارد، چرا که درجه تعریف بالاتر از تخصیص است.
پس لازمه غرض اضافه معنویه، نکره بودن مضاف است که یا تخصیص بخورد و دایره شمولیتش خاص تر شود یا تعریف و معین شود.
ولی اضافه لفظیه بنا بر نظر نحویون اصلا وضع جدایی از اضافه معنویه دارد و حقيقةً اضافه نیست، مثلا «ضاربُ زیدٍ» در اصل «ضاربٌ زیداً» است و «زیدا» مفعولش است، برای همین است که به آن اضافه مجازی یا منفصل هم میگویند. همانطور که ملاحظه میکنید «ضاربٌ» نکره است و میتوان بر آن «ال» داخل کرد.
#اساتید
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی
🌺📌 اضافه لفظی
همانطور که میدانید اضافه بر دو قسم است: اضافه لفظی و معنوی.
🔸 اضافه لفظی اضافه اسم مشتق به معمول خود است، مانند: زیدٌ ضاربُ بکر».
🔸 اضافه معنوی، مانند: غلام زیدٍ.
در ادامه با هم بررسی میکنیم.
لینک خرید کتب👇
https://ketabresan.net/search?tag=4751
🌸لذت یادگیری نحو را در کتب نحو کاربردی تجربه کنید.
https://eitaa.com/joinchat/3737649200C929d332cc9
📌«النعش لسنّته» در خطبه 169 یعنی چه؟
«وَ لَكُمْ عَلَيْنَا الْعَمَلُ بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ الْقِيَامُ بِحَقِّهِ وَ النَّعْشُ لِسُنَّتِه» خطبه 169
حق شما بر ما، عمل به کتاب الهی و سیره رسول الله (ص) و ادای بیکم و کاستِ حق او و برپاداشتن سنت او است.
🔸نکته زیبایی که شارحان نهج البلاغه از کنار آن گذشتهاند این است که امام برای بیان "احیای سنت پیامبر (ص)" از کلمه «النعش لسنته» استفاده کردهاند.
🔰کلمه نعش را هر چند لغویان به معنای بلند کردن میدانند اما باید توجه داشت که در زبان عربی، مفعول این کلمه همواره انسان ضعیف یا فقیر است. برای همین هم ارباب لغت آن را به معنای "نجات انسان ضعیف از مرگ" (نَعَش الإنسانَ يَنْعَشُه نَعْشا: تَدَارَكَه من هَلكة) یا "نجات انسان فقیر از فقر" (تقول: نَعَشَه الله فانتعش إذا سدّ فقره) (كتاب العين، ج1، ص: 259 ) معنا کردهاند. اصلا بلند کردن میت، نیز از آن روی "نعش" نامیده شده که وقتی میت را از زمین بلند میکنند گویا یاد و نامش را بلند کردهاند (إذا مات الرجُل فهم ينعَشونه، أي يذكرونه و يرفعون ذكره) (ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة ج 1 ص 277 )
🔻بنابراین در عبارتِ «و النعش لسنته» نیز اشارهی زیبایی وجود دارد که نشان میدهد خلفای پیشین، سنّت پیامبر را در معرض هلاک قرار دادهاند و امام (ع) وظیفه خود میدانند که آن سنت را از هلاک نجات بدهند.
#با_معارف_نهج_البلاغه 276
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی
#با_مترجمان_نهج، شماره 1👇🏼
👈«ازْجُرِ الْمُسیئَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن»
(نهج البلاغه: #حکمت_177)
🌿☘️
کلمهی "زجر" در عربی به معنای «ردع و منع و بازداشتن انسان از کاری» یا «راندن و دور کردن حیوان از مکانی» به کار میرود. با ا ین حساب ترجمه این عبارت میشود: 👇👇
با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را [از کار بدش] باز بدار.
👈شگفت است که اغلب مترجمان، کلمه زجر را با معنای فارسی اش خلط کرده و این کلمه را به آزار دادن و شکنجه کردن و ... برگردانده و در نتیجه معنای لطیف روایت را به باد داده اند!
@nahvekarbordi 👈کانال نحو کاربردی