درسته لس‌آنجلس شبیه آخرالزمان شده ولی خبری از پمپاژ عکس آوارگی و بدبختی مردم آمریکا و بی‌عرضگی دولت آمریکا نیست! همه چی صورتی و خوجل موجل شده ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

جایزه اسکار در میان بقایای آتش‌سوزی لس‌آنجلس ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

#میلاد_امام_علی علیه السلام #روز_پدر 🎥 نماهنگ «پسراتو ببین» 🔸هدیه دهه نودی‌ها به رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز پدر 👌👌 پیشنهاد دانلود ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ لبیک یا زینب مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه تبیین @nahzattabeen ╰─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╯

آموزش سریع مکالمه زبان انگلیسی (فایل صوتی) #جلسه_۸۸ ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

آموزش سریع مکالمه زبان انگلیسی (فایل متنی) #جلسه_۸۸ ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

#جلسه_دوم 🎥 استحکام عقلی-زیبایی-لذت در این جلسه، به بررسی سه مفهوم کلیدی در دینداری و تعاملات خانوادگی می‌پردازیم: استحکام عقلی، زیبایی و لذت. 📈 هدف این جلسه ایجاد فهم عمیق‌تری از رابطه این مفاهیم با یکدیگر و تأثیر آن‌ها بر روی شخصیت و رفتار افراد است. 🧠1. استحکام عقلی: در این بخش، به تبیین اصول و مبانی صحیح دینی پرداخته می‌شود. ما با استفاده از منابع معتبر و تجربیات شخصی، مفاهیم دینی را به گونه‌ای بررسی خواهیم کرد که از هرگونه اعوجاج و تفسیر نادرست جلوگیری شود. این استحکام عقلی پایه‌گذار سایر آموزه‌ها خواهد بود. 🧕2. زیبایی دین: ما به زیبایی‌های نهفته در آموزه‌های دینی و چگونگی تأثیر آن بر روی روحیه و رفتار افراد خواهیم پرداخت. این زیبایی‌ها نه تنها بر شناخت ما از دین اثرگذارند بلکه می‌توانند منبع الهام و آرامش در زندگی روزمره ما باشند. 😍 3. لذت دین‌داری: در این بخش، به بررسی لذایذ عمیق و سطحی در دینداری خواهیم پرداخت. ما به این سوال پاسخ خواهیم داد که چگونه می‌توانیم لذت‌های واقعی و پایدار را در دینداری تجربه کنیم و آن‌ها را در زندگی خود نهادینه کنیم؟. ⌛️در پایان این جلسه، شرکت‌کنندگان به درکی عمیق‌تر از این سه مفهوم خواهند رسید و خواهند آموخت که چگونه می‌توانند این آموزه‌ها را در زندگی روزمره خود به کار ببرند. این جلسه می‌تواند شروعی برای سفر معنوی و تحول درون خانواده‌ها باشد. 👨‍🏫 با تدریس : استاد عباس کاتوزیان 📺 تهیه شده در تیم تولید محتوای #مدرسه_زندگی و #خانه_مادری #سفیر_خاندان_ایرانی ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

✨ فراخوان تجارب و خاطرات اعتکاف در مدرسه زندگی ✨ دوستان گرامی اعتکاف زمانی استثنایی برای نزدیکی به خالق و خودشناسی ایست، اعتکاف فرصتی طلایی است برای به اشتراک گذاشتن لحظات معنوی و خاطرات فراموش‌نشدنی. بیایید با هم تجربیات و احساسات خود را از این سفر روحانی به یادگار بگذاریم. ✍️ شما هم خاطرات، نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید! هر تجربه شما می‌تواند الهام‌بخش دیگران باشد. در کنار یکدیگر، نورانیت و محبت را در این ایام مقدس گسترش دهیم. 📬خاطرات و تجربیات خود را در قالب متن، عکس و فیلم برای ما به آدرس @madresezendegi_admin ارسال بفرمایید. ✨ با هم خاطرات ماندگار بسازیم! ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

مدح زیبای امام علی علیه السلام 🎥 صابر خراسانی تا صورت و پیوند جهان بود علی بود تا نقش زمین و بود زمان بود علی بود 🌸 فرخنده میلاد باسعادت مولی الموحدین امیرالمومنین، حضرت علی (علیه السلام) و گرامیداشت روز پدر بر عموم شیعیان تبریک و تهنیت باد.🌸 ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

✨ اولین گام از خاطرات نورانی اعتکاف ✨ 📜اثر شماره یک با سپاس از شما دوستان عزیز که در این مسیر معنوی همراه ما هستید، با افتخار اولین تجربه زیبای اعتکاف را با شما به اشتراک می‌گذاریم. این اثر گواهی است بر دل‌هایی که در این روزهای نورانی، با خالق یکتا پیوندی عمیق‌تر یافته‌اند. بیایید با خواندن این تجربه‌های روحانی، دل‌های خود را به نور و آرامش آراسته کنیم و از این سفر معنوی الهام بگیریم. ✨ همچنان منتظر ارسال خاطرات ارزشمند شما هستیم! #اعتکاف ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

✨ هر اثر، چراغی است در مسیر نورانی اعتکاف؛ همراه ما باشید با تجربه‌ای دیگر از این سفر روحانی. ✨ 📜اثر شماره دو شب میلاد امام علی علیه السلام باشه و روز پدر باشه جمع دخترانه باشه و دست بوسی از پدر باشه گفته بودن قراره دخترا رو سورپرایز کنن با اوردن پدراشون اولین بار بود میدیم پدرا قراره بیان اعتکاف دیدن دخترا شون با اومدن هر پدری به مسجد شور و شوق بچه ها رو میدیدم برنامه شروع شد خوش آمدگویی و پخش مولودی و پذیرایی از پدرا با چای داغ و شیرینی و میوه نوبت رسید به خوندن نامه پدرا برای دختراشون، جالب بود از پدرا خواسته بودن نامه بنویسن برای دختراشون فکر کردم ننوشتن ،اما وقتی دخترا رو صدا کردن برن برای دستبوسی و نامه ها رو از باباها بگیرن کلی ذوق کردن دخترا، این وسط چند تا بابا یادشون رفته بود نامه هاشونو بیارن واز خادمها قلم وکاغذ میخواستن نوبت رسید به خوندن نامه ها توسط دخترا اون هم پشت میکروفون ،چقدر ذوق داشتن بچه ها همه صف کشیده بودن برای خوندن نامه های پدراشون تا اخرین نفر که نامه رو خوند همه بابا ها موندن وبرنامه اخر مولودی خوانی بود و منی که باید میرفتم سمت یه مسجد دیگه یاد برنامه پارسال افتادم دست بوسی از پدر خدا قوت به خانم حسینی ودختران حاج قاسم خرم اباد مسجد امام سجاد ✍معرفت محمدپور #اعتکاف ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen

✨ هر اثر، چراغی است در مسیر نورانی اعتکاف؛ همراه ما باشید با تجربه‌ای دیگر از این سفر روحانی. ✨ 📜اثر شماره سه 📃 بخوانید روایتی از اولین شب اعتکاف بی‌حال زل زده بودم به جزوه آموزشی و هیچ میلی به خواندنش نداشتم. دعا می‌کردم موقعیتی پیش بیاید تا از این وضعیت خلاص شوم. گوشی را در دستم گرفتم و سری به پیام‌ها زدم. گروه روایت پیشرفت و پیام خانم حافظی، مسئول خانه روایت، تو توجهم را جلب کرد. همین‌طور که پیام را می‌خواندم، صدای خانم حافظی را هم می‌شنیدم. همیشه پیام‌هایش صدا دارند. نوشته بود: «یه نفر از خانم‌های پیشرفت برای روایت اعتکاف داوطلب بشه.» حال نوشتن نداشتم. گوشی را بستم و دوباره به جزوه زل زدم. صفحاتش را ورق زدم و به کلماتش نگاه کردم. کلمه «رشد همه‌جانبه» به نظرم درشت‌تر آمد، آن‌قدر درشت که فکر کردم چرا تا حالا اعتکاف نرفته‌ام؟ بدون تلف کردن وقت، گوشی را باز کردم و در جواب خانم حافظی نوشتم: «من میام.» اضطراب دیر رسیدن به اولین اعتکاف و از دست دادن لحظه‌هایی که می‌توانست برای روایت شکار باشد، مرا وا داشت تا فوری ساکم را ببندم. همه چیز آماده بود که یک مهمان ناخوانده، رفتنم را چهار ساعت به تأخیر انداخت. اگر خودم هم می‌خواستم دیر برسم، این‌قدر طول نمی‌کشید. مهمان‌مان که رفت، برادرم مهدی سوار بر رخش دم‌ خانه منتظرم ماند تا در کسری از ثانیه مرا به مسجد برساند. از اهل خانه خداحافظی کردم و با رخش مهدی به مسجد رسیدم. جلوی در مسجد، نگاهم به شیشه‌های کدر و در سفید رنگ‌پریده‌اش افتاد. تا خواستم در بزنم، در را برایم باز کردند. آب نطلبیده را که می‌گفتند مراد است. باز شدن در آن هم وقتی در نزدم و آن‌هم برای اعتکاف، چه باشد؟ باید ببینم این در باز شده مرا به کجا می‌کشاند! ای که مرا خوانده‌ای، راه نشانم بده! هر چه بیرون مسجد رنگ‌پریده بود، داخل مسجد آبی کاشی‌های دیوار و سبز کتیبه‌های آویزان به اسم حضرت علی (ع) آرام‌بخش بود. تنها جای خالی کنار بخاری عظیم مسجد بود و من هم فراری از گرما. چاره‌ای نداشتم باید تحمل می‌کردم. دور تا دور مسجد را از زیر نظر گذراندم. جمعی دختر دانش‌آموز اعتکاف‌اولی و صدای جیغ‌جیغ و خنده‌های سوسکی به گوش می‌رسید. آیا بین اینها اعتکاف شدنی است؟ اعتکاف که هیچ، روایت چه چیزی را بنویسم؟ آن وسط یک میز چیده بودند از عکس شهدا و پرچم فلسطین و شهدای مقاومت؛ وسط درگاهی سبز و سفید بادکنکی با یک کیک بزرگ که روی میز جا نمی‌شد. شب میلاد بود دیگر. هنوز سرجایم آرام نگرفته بودم که صدای جیغ و التماس دخترها بلند شد که گوشی‌هایشان را تحویل ندهند. ترسیدم که سراغ گوشی من هم بیایند اما بچه‌های تیم روایت گفتند فقط دانش‌آموزها برایشان قدغن است گوشی داشته باشند. هنوز اعتراض‌ها ادامه داشت که کیک را وسط آوردند و صداها خوابید. برنامه‌ریزی‌شان بی‌نقص بود. خوردن کیک و جمع کردن ظرف‌ها تمام نشده، گروه‌گروه نشستن و فال چل‌سرو شروع شد. «خدا خدام بی رسیم و مطلو، دلم ساکت بی و پژاره شو» بچه‌ها گفتند فالت خیلی خوب آمده. چل سرو تمام شد و گروه کناری‌ام که معروف بودند به بچه‌های فدک، شعرخوانی‌شان گل کرد. یکی از آنها شاعر بود. تا حوالی ساعت یک نیمه‌شب سرگرم بودیم که صداها کم شدند و چراغ‌های روشن کمتر. من هم یک گوشه دنج کشف کردم تا کنار بخاری آب‌پز نشوم. طبقۀ بالا خلوت بود و خوراک درون‌گراها. بساطم را بردم بالا و حالا در سکوت فکر کردم: «پس اعتکاف این‌طور جایی است؟» ✍️فاطمه سلیمی #اعتکاف ـــــــــــــــــــــــ ✋ لبیک یا زینب 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز مدرسه زندگی @nahzattabeen