⭕️متولی های فرهنگ، عقب بروند
📌وضعیت نسبتاً مساعدی وجود دارد. نویسندگان خوبی داریم، که از نوشتن درک درستی دارند. کاش این متولی های جور واجور فرهنگی کمی عقب می رفتند تا سایه خورشید بر سرما هم بیفتد. این متولی ها سد راه همه چیز هستند. نفس کشیدن را سخت می کنند.
پایگاه خبری «چهار راه خبر» با #علی_یزدانی نویسنده کتاب مشهور #دیار_نون مصاحبه ای ترتیب داده.
📌گرفتار گشتی های #ساواک شد و به زندان افتاد و در دادگاه نظامی به هفت سال حبس محکوم گردید. در جریان انقلاب در سال ۱۳۵۷ آزاد شد.
📌باید معلم می شدم و نشدم. و به ناچار به کار فروش مواد اولیه فرش و تولید قالی روی آوردم. با افول وضعیت اقتصادی فرش، وارد حرفه کتابفروشی شدم و حالا ۱۰-۱۲ سالی می شود که کتابفروشم.
📌از چهره های شاخص این محفل همانطور که قبلاً گفتم باید از آقایان #احمد_بیگدلی، #یعقوب_یادعلی، #حسن_محمودی و بعضی کسان دیگر نام برد ولی چهره های شاخص ( جرگه داستان نویسان) را باید در بین #سلمان_باهنر، #خورشید_پورمحمدی، #مریم_معینی و #علی_فاطمی سراغ گرفت.
📌 بعضی وقت ها که خسته ام، جان می دهم بر سر مرگ، ولی اگر سرحال باشم، نه از #مرگ متنفرم و در یک کلام می ترسم، چرا نترسم.
📎متن کامل این گفت و گو:
http://najafabadnews.ir/?p=43255
#نجف_آباد
#نجف_آباد_نیوز
🆔 @najafabadnews_ir
🆔http://najafabadnews.ir
⭕️ وقتی رستگاری تا آستانه دستگیری رفت
عکس حضرت امام، نجفآباد خواهان زیاد داشت ولی گیر نمیآمد. به رستگاری که پیشنهادش را دادم، نشانی یکی از همکارانش در کوچۀ تلفنخانۀ اصفهان را داد تا برایمان یک کلیشه از عکس حضرتامام درست کند.. «مظاهری» از بچههای اصفهان با صاحب چاپخانه هماهنگ کرد که اینکار را برایمان انجام دهد ولی بندۀ خدا از ترس ساواک به این راحتی زیرِ بار نمیرفت و میگفت ساواک کارگاهش را زیر نظر دارد. بالاخره بعد از کلی اصرار و پیگیری قبول کرد و بعد از ده روز خبر داد که کلیشه را داخل سطل زبالهای در بیرونِ کارگاهش جاساز کرده. با یک موتور یاماها۱۲۵ که به سههزار تومان خریده بودم، رفتم اصفهان و کلیشه را رساندم به #چاپخانۀ_رستگاری. سری اول هزارتا چاپ از عکس امام زدیم و بین مغازهدارها توزیع کردیم. بیشتر کسبه تصاویر را بدون ترس چسباندند پشت شیشهها.
پاسبانهای شهربانی هم مثل جمشیدیان، کاظمی و طاهری در شهر چرخ میزدند و هر جا تصویر امام را روی مغازهای میدیدند، بعد از کلی فحاشی و تهدید، تصویر را میکندند. رستگاری چندبار دیگر از همان کلیشه چاپ زد و جاهای مختلف پخش کردیم. در شهرها و حتی استانهای اطراف، تصویر حضرتامام خواهان زیادی داشت و با واسطۀ افراد مطمئن، عکسها را برایشان میفرستادم. یکبار حدود پنجهزار نسخه از تصویر امام را با پست فرستادیم برای محمود حجتی که آن موقع کارمند ادارۀ راه بندرعباس بود.
کار چاپ با رعایت مسائل امنیتی و عمدتاً شبانه انجام میشد. جلوی شیشههای چاپخانه که از بیرون روی آن دید وجود داشت را میپوشاند تا کمتر جلب توجه کند. البته مامورهای شهربانی و ساواک به رستگاری شک کرده بودند ولی چندینباری که ریختند داخل چاپخانهاش، مدرکی گیرشان نیامد.
خودش تعریف میکرد:
یکبار داشتم از عکس امام چاپ میزدم که توکلی مامور #ساواک آمد توی زیرزمین. دستگاه را خاموش و نمونههای چاپی را مخفی کردم ولی کلیشه روی دستگاه ماند. گفتم چند تا کار عقبمونده داشتم که دارم میزنم ولی پیشِ پای شما دستگاه گیر کرد. وقتی خواست دستگاه را روشن کنم، پیش خودم گفتم اینبار دیگه گیر افتادی رستگاری!
باورم نمیشد، دستگاه واقعاً گیر کرده بود و هیچ برگهای را بیرون نداد. مامور ساواک که همه چیز را طبیعی دید، بدون پرس و سوال بیشتر رفت بیرون. خیلی دور نشده بود که دستگاه بدون اینکه کار خاصی رویش انجام داده باشم، دوباره راه افتاد.
رستگاری #آرشیو جالبی از تمام نمونهکارهایش جمعآوری کرده که بسیاری از آنها مربوط به بعد از #انقلاب است. از هر اعلامیهای که برای شهدا میزد، یکی نگه داشته و همه را به صورت چند جلد کتاب بزرگ، صحافی کرده. از اسناد تاریخی مخصوص نجفآباد و مدارک مربوط به آدمهای سرشناس هم چیزهای جالبی در زیرزمین خانهاش نگه میدارد.
خاطره «حیدرعلی قوقه ای» از مبارزان انقلابی نجف آباد که #کتاب خاطراتش توسط انتشارات مهر زهرا در دست تدوین قرار گرفته است.
#نجف_آباد
#نجف_آباد_نیوز
🆔 @najafabadnews_ir
🆔 http://najafabadnews.ir
⭕️ شهید نجف آبادی که دوبار غریبانه دفن شد
وقتی آذر۵۷ در نجف آباد به #شهادت رسید، شرایط امنیتی و اختناق #ساواک طوری بود که مجبور شدند شبانه و مخفیانه در مسجد خاکسپاری اش کنند ولی این پایان ماجرا نبود و چهل و یک سال بعد، عین همین اتفاق در شرایطی متفاوت تکرار شد.
#محسن_مانی_مقدم که پدرش سنگ تراش بود، هفده ساله بود که در حوادث محرم سال ۵۷ نجف آباد به شهادت رسید. هنوز دو ماه از شروع کارش در کارخانه ریسندگی و بافندگی نگذشته بود که شهر آبستن حوادث خونینی شد.
روز عاشورا سال۵۷ همزمان با ۲۱ آذر، تعدادی از جوانان انقلابی نجف آباد از حضور دسته های عزاداری در بیرون شهر و خلوتی باغ ملی استفاده کرده و مجسمه شاه را پایین می کشند. به تلافی این کار، روز بعد مزدوران و هواداران رژیم پهلوی به نجف آباد یورش بده و طی دو روز، ده ها نفر را شهید و مجروح کرده و اماکن زیادی را غارت کرده یا آتش می زنند.
محسن که سر نترسی داشت و در هر فرصتی در #تظاهرات های نجف آباد و حتی شهرهای اطراف حضور پیدا می کرد، آن روز همراه تعدادی از بچه های محل و دوستانش در نزدیکی خانه شان در نزدیکی مجموعه ورزشی انقلاب (دانش) ایستاده بودند که ناگهان دو خودروی مسلح از ماموران ساواک و شهربانی وارد کوچه شده و همه را به رگبار می بندند.
محسن، به شدت زخمی شده و چند دقیقه بعد به شهادت می رسد. چند نفر از مردم پیکرش را در حمام محل (محل فعلی دفتر دائم نمایندگان مجلس) غسل و کفن کرده و شبانه و مخفیانه در مسجد فاطمیه (کنار حمام) خاکسپاری می کنند تا رژیم امکان تعرض به پیکر را نداشته باشد؛ موضوعی که در مورد چند شهید دیگر انقلاب در نجف آباد نیز صدق می کند. مثل شهدایی که در مسجد صفا در خیابان شریعتی، مسجد عسگریه در پانزده خرداد شمالی و روستاهای اطراف دفن شده اند.
#نجف_آباد
#نجف_آباد_نیوز
🆔 @najafabadnews_ir
🆔 http://najafabadnews.ir
🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir
⭕️ هیچ کس جرات محمد منتظری را نداشت
#محمد_منتظری البته معتقد بود #چریک بودن، کاری نداره، هر کسی می تونه ماشه اسلحه رو بکشه ولی مومن بودنِ که مساله است؛ مومن به هدفی که لزوما راه رسیدن بهش از اسلحه و تیر و تفنگ نمی گذره.
از نظر من، خودش مومن ترین بود. برای همین تنها کسی بود که با وجود این که تمام #ساواک ایران دنبالش بودن، خیلی راحت می رفت ایران و بر می گشت. هیچ کسی این جرات رو نداشت و برای همین بود که هیچ اشتباهی رو قبول نمی کرد.
توی یکی از ماموریتهایی که برگشته بود ایران، بستهای رو میبره دمِ خونۀ یکی از همشهریهاش و طرف که از دیدن محمد کلی ذوق کرده، میگه:
– محمد! مادرت با مادر من رفته روضه و تا نیمساعت دیگه بر میگردن.
اصرار میکنه که محمد بیاد داخل خونه تا اونا برسن. محمد سهسال بود که مادرشو ندیده و مدام شنیده بود که چقدر مادرش برای دیدنش بیتابی میکرده، ولی به همشهریش میگه که من برای دیدن خونواده نیومدم، برای انقلاب اومدم!
در حالی که اشک توی چشمهایش حلقه زده بوده، میره…
📌بخشی از کتاب «دلیل آفتاب» نوشته امیر صفایی پور، چاپ شده توسط کنگره سرداران و ۲۵۰۰ شهید نجف آباد
#نجف_آباد
#نجف_آباد_نیوز
🆔 @najafabadnews_ir
🆔 http://najafabadnews.ir
🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir2/
⭕️ حوادث شام یازدهم محرم در نجف آباد
شام یازدهم محرم، نجف آباد را سکوت و غمی سنگین گرفته بود و خانههایی که عزیزی را از دست داده بودند، جرات عزاداری نداشتند. زخمیها هنوز در بیمارستان، خانۀ دکتر ابوترابی یا منزل برخی انقلابیون بستری بودند و فرصت خاکسپاری پیکر تعدادی از #شهدا نیز هنوز پیدا نشده بود.
اوضاع شهر هنوز به هم ریخته بود که حملات دوباره شروع شد. اینبار ماموران #شهربانی و #ساواک در غیاب اراذل و اوباش، رفتند سراغ آتش زدن منزل تعدادی از چهرههای شناخته شدۀ شهر مثل حاجآقا حسن رضوی، دکتر محمدعلی ابوترابی، محمود انتظاری و دکتر نعمتالله ایزدی. البته از همان موقع مطرح شد که خانۀ برخی را اشتباهی زدند.
آنشب شهیدی نداشتیم و بیشتر خسارت زدند. صبح روز دوازدهم #محرم، مردم از گوشه و کنار شهر و حتی شهرهای اطراف میآمدند برای تماشا و خیلیها از مغازهها و خانههای آسیبدیده عکس و فیلم میگرفتند یا از مجروحان بستری در بیمارستان عیادت میکردند.
شهدایی هم که در طول روز داشتیم، همه با گلوله شهید شدند و ضرب و شتمها در حد کشتن کسی نبود. نشنیدم در آن حوادث، کسی بیناموسی کرده باشد. برخی هم بدون ورود مستقیم در درگیریها، به شهادت رسیدند. مثل «رضوان مرادی» دختر بچۀ ۹سالهای که چند خیابان دورتر از درگیریها کنار خیابان ایستاده بود، تیری از سمت شهربانی آمد و شهیدش کرد.
حوادث مرتبط با این غائله تا چند روز ادامه داشت و تعدادی از انقلابیها به تلافی نقش رییس شهربانی شهر در این اتفاقات، درِ خانهاش را آتش زدند. برخی قضیه را یک کلاغ، چهل کلاغ کردند و گفتند از داخل لولۀ بخاری، نارنجک انداختهاند داخل خانهاش و زنش را سکته دادهاند. حتی ادعا میکنند که رییس شهربانی تا قبل از این حادثه آدم خوب و قانونمندی بوده و کاری به کارِ مردم نداشته ولی با این اتفاق، حسابی به هم ریخته و شروع به دستگیری و کشتار مردم میکند. از نظر من که در متن حوادث بودم، چنین ادعاهایی فقط برای مخدوش کردن وجهۀ انقلاب مطرح میشود و بیاساس است.
یکی از کسبۀ باغملی که خواروبار فروشی داشت و مغازه و خانهاش را طی همین حوادث آتش زدند، تا مدتها چند جمله که خلاصهای از این اتفاقات را شرح میداد، روی سر درِ مغازهاش نصب کرده بود.
📌به روایت یکی از مبارزان انقلابی نجف آباد
#نجف_آباد
#نجف_آباد_نیوز
🆔 @najafabadnews_ir
🆔 http://najafabadnews.ir
🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir2/