eitaa logo
محمدحسین نجف پور🇵🇸
168 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
867 ویدیو
31 فایل
یــا رَب از اَبـــــــــرِ هـدایـــت بـرسـان بـارانـے ☁☔ پیـش تـَـر زآنـکه چــو گـــَردی زِ میـان برخیـزم🍃 @najafpoormh ارتباط با مدیر؛ @najafpoormhn محمدحسین نجف پور
مشاهده در ایتا
دانلود
........... سرشـکِ گوشـه گیـران را چـو دریابنـد دُر یابنـد رُخِ مِهـر از سحـرخیـزان نگـرداننـد اگـر داننـد
من که باشم که بر آن خاطرِ عاطر گذرم لطف ها می کنی ای خاکِ درت تاجِ سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم ای نسیم سحری! بندگیِ من برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار وز سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم @najafpoormh
▫️▫️▫️▫️▫️ تکیه بر تقوا و دانش در طریقت، کافری ست راهرو گر صد هنر دارد بایدش ▫️▫️▫️▫️▫️ @najafpoormh
من از بازوی خود دارم بسی شکر که زورِ مردم آزاری ندارم @najafpoormh
محمدحسین نجف پور🇵🇸
این مطلعِ غزلی هست از حافظ
حُسْنَت بِه اِتِّفاقِ مَلاحَت جهان گرفت؛ آری، بِه اِتِّفاق، جهان می‌توان گرفت اِفشایِ رازِ خَلوتیان خواسْت کرد شمع، شُکرِ خُّدا، که سِرِّ دِلَش در زبان گرفت زین آتشِ نَّهُفْتِه که در سینه‌یِ من است، خورشید، شُعله‌ای‌ست که در آسمان گرفت می‌خواسْت گُل که دَم زَنَدَ ازْ رَنگ و بویِ دوست، از غیرتِ صَّبا نَفَسَش در دهان گرفت آسوده بر کنار چُو پرگار می‌شدم دُوران، چُو نُقطه، عاقِبَتَم در میان گرفت آن روز شوقِ ساغرِ مِی  خَرمَنَم بِسوخت، کآتش زِ عکسِ عارضِ ساقی در آن گرفت خواهم شدن به کویِ مُغان آستین‌فِشان، زین فتنه‌ها که دامنِ آخرزمان گرفت مِی خور که هر که آخرِ کارِ جهان بِدید، از غم سَبُک بَرآمد و رَطلِ گِران گرفت بر برگِ گُل به خونِ شقایق نوشته‌اند؛ کـ‌آن کس که پخته شد، مِیِ چون اَرغَوان گرفت چو آبِ لُطف زِ نَظمِ تو می‌چِکد، حاسِد چگونه نُکته توانَد بر آن گرفت؟ •••💠 @najafpoormh 💠•••
محمدحسین نجف پور🇵🇸
سلام دوستان و همراهان شب چله‌تون مبارک🌻 به مناسبت یلدا می‌خوام یه فال حافظ بگیرم واسه کانال✔️ نظر
🔅🌻🔆 هزار شکر که دیدم به کامِ خویشت باز ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز روندگانِ طریقت، رهِ بلا سپرند رفیقِ عشق چه غم دارد از نشیب و فراز غمِ حبیب، نهان به ، ز گفت و گوی رقیب که نیست سینهٔ اربابِ کینه، محرمِ راز اگر چه حُسنِ تو از عشقِ غیر، مُستَغنیست من آن نِیم که از این عشقبازی آیم باز چه گویمت که ز سوزِ درون چه می بینم ز اشک پُرس حکایت که من نیم غماز چه فتنه بود که مشاطهٔ قضا انگیخت که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز بدین سپاس که مجلس منوّر است به دوست گرت چو شمع، جفایی رسد بسوز و بساز غرض کرشمهٔ حُسن است ور نه حاجت نیست جمالِ دولتِ محمود را به زلفِ ایاز غزل سراییِ ناهید صرفه ای نبرد در آن مقام که برآورد آواز 💠🔅💠🔅💠