#خاطرات یک بانوی ایرانی در آمریکا
❇️قسمت سوم❇️
🔻ماجرای ملاقات با امام خمینی🔻
میرسد به روزهای بحبوبه انقلاب.
همان روزها که هر روز خبر تازهای از ایران و انقلاب مردمیاش به گوش میرسد.
مریم مثل پدرش دلسپرده امام خمینی است.
اتفاقات ایران هواییشان میکند تا برگردند و همشانه ی مردمشان باشند.
هنوز درس پدر تمام نشده و خانواده مردد هستند که چه کنند؟!
🔹عاقبت پدر مریم راهی نوفل لوشاتو میشود تا دیداری با رهبر انقلاب داشته باشد و از ایشان کسب تکلیف کند.
مریم چشم به راه پدر است.
دلش میخواهد سوغات پدر از نوفل لوشاتو چند توصیه از رهبرش باشد و بس!
پدر که میآید میگوید:«آقا فرمودند درستان را تمام کنید و بعد به وطن بازگردید. اینطور بیشتر به درد کشور میخورید!»
همین یک جمله میشود روشنای چشم مریم.
🔻جشن پیروزی انقلاب اسلامی در آمریکا! 🔻
« وارد دانشگاه که شدم درس پدرم هم تمام شد و خانواده به ایران بازگشتند. اما من ماندمتا همانطور که آقا فرمودند درس بخوانم و برای کشورم مفید باشم.
🔹همان ترم اول عضو انجمن اسلامی دانشگاه شدم و با دانشجوها هرچه از دستمان برمیآمد برای انقلاب انجام دادیم.
پیامها و اعلامیههای امام را تکثیر و پخش میکردیم. جلسه هماندیشی داشتیم.
تبلیغ چهره به چهره انجام میدادیم و برای دانشجویان ایرانی از انقلاب ایران میگفتیم.
حتی بعضیها را هم دعوت به اسلام میکردیم و هم دعوت به حمایت از انقلاب.
🔹چسبیده بودیم به رادیو.
باید یک ساعت با رادیو کلنجار میرفتیم تا موجی را بگیرد که اخبار ایران را بشنویم. حتی باز هم صدا نمیآمد.
حال و روزمان بستگی داشت به آن رادیو، اگر گوینده خبر خوشی را میداد کیف همهمان کوک بود اما اگر خبر بد بود مثل ماتم زدهها میشدیم.
یکی از همین روزها که گوشمان را چسبانده بودیم به رادیو، بالاخره گوینده به دلهای منتظر ما رحم کرد و خبر پیروزی انقلاب را داد.
آنقدر خوشحال شدیم که خدا میداند. کیلومترها دور تر از ایران بین خودمان جشن پیروزی انقلاب را گرفتیم! آن هم در آمریکا»
🔻تسخیر لانه جاسوسی و برگی از تاریخ که گمنام مانده! 🔻
«حالمان خوب بود، خوبِ خوب.
هنوز هم همان رادیو، پیک خبر رسان ما بود و نقطه اتصالمان با ایران.
خوشحال بودیم برای کشورمان و مثل قبل سعی میکردیم فعال باشیم و از همانجا هم هرچه از دستمان برمیآید برای کشورمان انجام دهیم.
🔹تقریبا 9 ماه بعد از پیروزی انقلاب بود که اخبار مربوط به تسخیر #لانه_جاسوسی به گوشمان رسید.
رشادت دانشجویان ایرانی را که در 13 آبان شنیدیم ما هم دست به کار شدیم.
قرار گذاشتیم با جمعی از دانشجویان عضو انجمن اسلامی برویم و جلوی کاخ سفید به نشانه اعتراض به جاسوسی آمریکا تحصن کنیم.
120 پسر و 30 دختر با دستنوشتههایمان نشستیم رو به روی کاخ سفید.
نه شعاری میدادیم نه رفتار غیر قانونیای.
اما به وحشیانهترین حالت ممکن همهما را دستگیر و زندانی کردند.
🔹 ما کار خلافی نکرده بودیم اما کشوری که مدعی #آزادی و آزادی بیان است ما را دستگیر کرد تا در مقابلِ جاسوسهای آمریکایی که ایران دستگیرشان کرده بود گروکشی کند و حرفی برای گفتن داشته باشد.
وحشیانه ترین برخوردها را با ما داشتند.
حجابمان را برداشتند.
دستهایمان را به هم و پاهایمان را به هم زنجیر کردند.
وقتی میخواستند جابهجا شویم، یک پلیس زنجیر دستها را میگرفت و یکی زنجیر پاها را و از زمین بلندمان میکردند.
🔹چشمهایمان را بسته بودند و هر روز در یک شهر ما را میگرداندند.
ما را ساعتها در خیابانهای شهر به نمایش میگذاشتند.
فیلم میگرفتند و به خودشان افتخار میکردند بعد به زندان آن شهر منتقلمان میکردند و با باتوم و کتک از ما پذیرایی میکردند.
10 روز در 10 شهر ما را گرداندند.
هنوز هم برایم سخت است یادآوری آن روزها.
شما درد حضرت #زینب و اسرای کربلا را کشیدید.
قربان دلتان اشک نریزید.»
〰〰〰〰〰〰〰〰ادامه دارد...
@najafpoormh
🔹〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔹
جامعه، دوزخی از مردمِ افراطی بود
عقل، قربانیِ یک قومِ خرافاتی بود
بشر از لطفِ خداوند مکدّر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشک، لالاییِ بیواژۀ مادرها بود
گورِ بیفاتحه گهوارۀ دخترها بود
ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد
«عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
آنکه بر شانۀ خود پرچمِ اسلام گرفت
دخترش #فاطمه بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبعِ خداوند به توصیف آورد
شَرفِ هر دو جهان #فاطمه تشریف آورد
سَیِّده، مُحتَرَمه، مُمتَحَنه، حَنّانه
حانیه، عالِمه، اُم النُّجَباء، ریحانه
عطر او آمد و عالَم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نامِ #زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
#زن به شکرانۀ او چادِر شوکت سر کرد
خواست تا خیرِ کثیرش به دو عالم برسد
تا عقیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد
مادرانه به طرفداریِ احمد برخاست
تا ابوجهل سَرِ عقل بیاید برخاست
جلوهای کرد و دلیل زَهَقَ الباطل شد
و از آن نور سه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پر از واهمه بود
دامن پاکِ #خدیجه ثمرش فاطمه بود
بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوّت زهراست
دختری که لقبِ اُم اَبیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر وَاعتَصِموا میگوید
از کراماتِ نخ چادر او میگوید
سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد، دَهر نبیند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلوۀ او سورۀ انسان آورد
چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز در خانۀ زهرا، همه درها بستهست
زُهد با دیدن او حسِّ تفاخر دارد
قُرة العینِ نبی وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دو عالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود، ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب فقیران میپخت
بارها خادمهاش گفت: به لطفت شادم
«من از آن روز که در بند توام آزادم»
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینۀ پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست
اَحدی کُفوِ علی بن ابیطالب نیست
#عشق باید که پس از این سخن آغاز کند
مرتضی در بزند، فاطمه در باز کند
آفتاب از افقِ خانهشان سر میزد
هر زمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود چه خیرُالعملی
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی؟
وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست
سند محکم اثبات ولایت زهراست
اولین شیعۀ بیتابِ علی، زهرا بود
که سراپای وجودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود برمیگشت
باز هم فاطمه دور سر حیدر میگشت
نسل زهرا و علی سلسلۀ طوبی شد
میوۀ این شجره نایبةُ الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند
#زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است
خطبۀ دمبهدمش وارثِ تیغ دو دم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده
یکتنه فاتحۀ کاخ ستم را خوانده
تا ابد در دل ما هست غمِ عاشورا
این خبر را برسانید به تکفیریها
«یا علی» از لبِ #سردار نیفتاده هنوز
علم از دستِ علمدار نیفتاده هنوز
کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟
پسر فاطمه کافیست که فَرمان بدهد
همه از خاتمۀ معرکه آگاه شوند
فاتحان با خبر از «نَصرُ مِنَ الله» شوند
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکسالعملش سخت و خشن خواهد بود
ننگ بادا به ابوجهل، به همدستِ #یهود
لعنِ تاریخ به موذیگری آل سعود
سپر خویش کنم غیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از #ایران را
پس چه شد دبدبه و کبکبۀ نادانها
داغ شد بر دلشان داغی تابستانها
چشم بَد دور که این دشت پُر از لاله شدهست
سرو خوش قامتمان تازه چهل ساله شدهست
سربلندیم اگر تکیه به دنیا نکنیم
آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم
غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده
سایۀ چادر او از سرمان کم نشده
بنویسید امیدِ دل زهرا مهدیست
چارۀ کار همه مردم دنیا مهدیست
🔆🔅🔆
#شعر
شاعر: مجید تال
قالب شعر: مثنوی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
✔️@najafpoormh