📸 #پویش_عکس_پروفایل
💠 عاشقان شهدا بسم الله
📟 در آستانه سی و هفتمین یادواره #سردار_بی_سر_شلمچه
❤️ پروفایل خود را به عکس #شهید_ماشاالله_رشیدی تغییر می دهیم.
📥 برای دانلود عکس های مناسب اینجا را لمس کنید.
🇮🇷#سردار_بی_سر_شلمچه|#شهید_رشیدی
💠 #شبکه_امامت_پابدانا | #نماز_جمعه
http://eitaa.com/najm_aldini_ir
👌🏻 حق شهید؛
در یکی از عملیات ها (والفجر ۱) پیکر شهدا روی زمین مانده بود و بچه ها بدون اینکه فرصت داشته باشند،عقب می آمدند.
تعدادی نفربر برای انتقال شهدا وارد منطقه شد.
آتش عراقی ها روی سرمان می ریخت و کسی برای کمک به تخلیه شهدا نمی ایستاد.
همانطور که به سرعت می دویدم چشمم به ماشاالله افتاد.
شهدا را یکی یکی از روی زمین بغل می کرد و داخل نفربر می گذاشت.
فردای آن روز وقتی درباره آن لحظات صحبت می کردیم گفت:
«شهدا به گردن ما حق دارند.نباید بگذاریم دشمن به پیکر آنها بی احترامی کند.»
گفتم:ولی حفظ جان واجب است،ممکن بود برای انتقال شهدا کشته شوی!.
خندید و گفت:«حالا که کشته نشدم.»
📚منبع: کتاب مثل حسین(ع)،مثل عباس(ع) ص۹
#شهید_ماشاالله_رشیدی
#سردار_بی_سر_شلمچه
🇮🇷#سردار_بی_سر_شلمچه|#شهید_رشیدی
https://eitaa.com/SardarRashidi
🇮🇷 #شبکه_امامت_پابدانا | #نماز_جمعه
http://eitaa.com/najm_aldini_ir
👌🏻 راز؛
بچهها کفشها را بیرون آورده و وارد چادر نمازخانه گردان شده بودند.
ماشاالله بین ۲ نماز از چادر بیرون آمد و کفشها را مرتب کرد.
وقتی کارش تمام شد،یکی از آنها را برداشت و بوسید.
چند روز گذشت،بالاخره طاقت نیاوردم و از راز بوسیدن کفش پرسیدم!؟
گفت:«رازی در کار نیست،ما مقلد شخصیتی هستیم که دست و بازوی رزمنده را میبوسد،حالا اگر ما کفش رزمنده را ببوسیم کار مهمی انجام ندادهایم.»
📚منبع: کتاب مثل حسین(ع)،مثل عباس(ع) ص ۱۰
#شهید_ماشاالله_رشیدی
#سردار_بی_سر_شلمچه
🇮🇷#سردار_بی_سر_شلمچه|#شهید_رشیدی
https://eitaa.com/SardarRashidi
🇮🇷 #شبکه_امامت_پابدانا | #نماز_جمعه
http://eitaa.com/najm_aldini_ir
👌🏻 مقاومت؛
ساعت ۸ صبح خبر رسید که عراقیها قصد تصرف مهران را دارند.
با عجله سلاحها را برداشتیم و حرکت کردیم.
وقتی به منطقه رسیدیم چشمم به یک دستگاه پی ام پی افتاد افتاد که به تنهایی مقابل تعداد زیادی از تانکهای دشمن ایستاده بود.
پی ام پی پشت خاکریز با سرعت از نقطهای به نقطه دیگر میرفت و شلیک میکرد.
تانکهای عراقی به تصور اینکه با تعداد زیادی تانک پشت خاکریز روبرو هستند متوقف شدند.
وقتی صحنه کمی آرام شد پی ام پی ایستاد و ماشاالله رشیدی رازی و خندان از آن بیرون آمد.
📚منبع: کتاب مثل حسین(ع)،مثل عباس(ع) ص ۱۱
#شهید_ماشاالله_رشیدی
#سردار_بی_سر_شلمچه
🇮🇷#سردار_بی_سر_شلمچه|#شهید_رشیدی
https://eitaa.com/SardarRashidi
🇮🇷 #شبکه_امامت_پابدانا | #نماز_جمعه
http://eitaa.com/najm_aldini_ir