eitaa logo
نجوای عاشقانه(کانال تخصصی روانشناسی و تربیت خانواده ).
333 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
8 فایل
💞 آرامش 💖 💌 این کانال مختص تمام مردان و بانوان سرزمینم ایران است که دنبال آرامش الهی هستند. 👪👪 آرامش در خانه ای است که با یاد خدا مملو شده باشد و اهل خانه به هم عشق بورزند و نماز کلید این آرامش‌ است.😍
مشاهده در ایتا
دانلود
همسرشون مےگُفتند: بعضے از روزهاے جمعہ🌿 تلفنِ همراهش خاموش بود📲 وقتے دلیلش رو مے‌پرسیدم مےگفت:🗣 ارتباطم رو با دنیآ کمتر میکُنم تا امروز کہ متعلق بہ امام‌زمانم "عج" هست بیشتر با امام‌زمان باشم بیشتر بہ یاد امام‌زمان باشم.. :)💕 شهیدحججے❣ ‌ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مراوریدی در صدف (حجاب و تربیت ) @moorvarid
🌷🍃 💬راه هایی برای نزدیک شدن به شهادت..👇🏻 ✨1⃣ نگاه به نامحرم نکن ؛ زیرا هر نگاه به نامحرم ، شهادت را ۶ ماه به عقب می‌اندازد... ✨2⃣ سعی کن دعای توسل ات هرگز ترک نشود... ✨3⃣ هرگز نگذار نام تو مشهور شود ؛ زیرا انسان فقط یک بار مشهور خواهد شد ، اگر در دنیا مشهور شوی ، در آخرت مشهور نخواهی شد... ✨4⃣ هیچ وقت سر پدر و مادرتان بلند صحبت نکن... ✨5⃣ پشت سر رفیق‌تان غیبت نکنید... ✨6⃣ نماز اول وقت‌تان ترک نشود... 🕊⚘🕊⚘ ❣❣❣❣❣ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی مراوریدی در صدف (حجاب و تربیت و مباحث روانشانسی خانواده) 👈لطفا با عضویت خودتان و معرفی به دوستان ، مشوق ما باشید . @moorvarid
روح الله هدیه امام رضا (ع) بود. همسری که امام هشتم هدیه کند و امام حسین (ع) او را می گیرد وصف نشدنی است. با بچهای دانشگاه رفتیم زیارت مشهد، آنجا اولین بار برای ازدواجم دعا کردم. گفتم یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا به خواستگاریم بیاید قبول می کنم. یک ماه بعد آقا روح الله به خواستگاری آمدند. همه چیز زود سر و سامان گرفت و ساده برگزار شد... از همان ابتدا می دانستم با کسی ازدواج کرده ام که شهادت و دفاع از کشور حرف اولش است. می دانستم روزی آقا روح الله شهید می شود اما فکر نمی کردم اینقدر زود، ما حلقه های ازدواجمان را نذر حرم امام حسین (ع) کرده بودیم. چون عقیده داشتیم هیچگاه از هم جدا نمی شویم. یکبار همسرم بی‌مقدمه گفت: «زینب‌خانوم، من و شما تو این دنیا خیلی باهم زندگی نمی‌کنیم، اما به امید خدا اون دنیا همیشه باهمیم.» زینب متعجب برگشت به سمت او و نگاهش کرد. فکر کرد شاید شوخی می‌کند، اما اثری از شوخی در صورتش ندید. اصلاً نتوانست حرفش را هضم کند. با تعجب پرسید: «منظورتون چیه؟» روح‌الله نگاهش نمی‌کرد. همان‌طور که با سبزه‌ها بازی می‌کرد، با لبخند گفت: «حالا بعداً می‌فهمید.» 📚برشی از کتاب دلتنگ نباش ، ص۶۴ 🕊 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی مراوریدی در صدف (حجاب و تربیت و مباحث روانشانسی خانواده) @moorvarid
🌹علی برای خودش لباس نمی خرید. هیشه آنچه که داش را مرتب و تمیز نگه می‌داشت.  🌹یک بار برای مدرسه اش کت خریدم؛ اما علی آن را نپوشید. می‌گفت: مادر برایم لباس معمولی بخر.  در مدرسه بعضی از بچه‌های یتیم هستند، خیلی ها فقیرند، دلم نمی‌آید من لباس نو بپوشم و آنان نداشته باشند. ❤️شهید علی هاشمی❤️ ✍کتاب هوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی نجوای عاشقانه (نماز و تربیت و مباحث روانشانسی خانواده) @najva14
🌷💫🌷💫🌷 یک آینه کوچک خریدم، یک حلقه هزار تومانی و به اصرار مادرش یک انگشتر سه هزار تومانی؛ و سراغ چیز دیگری نرفتم! این شد خرید من.☺️ اما ناصر را هر کار کردیم نیامد. گفت: «من خریدی ندارم. کت و شلوار که هیچ وقت نمی پوشم، حلقه هم که دستم نمی کنم؛ پس دیگر خریدی نداریم. 👌 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی نجوای عاشقانه (نماز و تربیت و مباحث روانشانسی خانواده) @najva14
🌹بارها اتفاق افتاد بود که می رفتیم کوه. همین که وقت نماز می شد شروع می کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. 🌹یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت اذان تا نمازش را بخواند. ❤️ شهید دکتر مجید شهریاری ❤️ ‌━━═━━⊰❀‌‌•-🕊⃝⃡♡-•❀⊱━━═━ 🆔 @farhangiekhanevadeh
🌹بارها اتفاق افتاد بود که می رفتیم کوه. همین که وقت نماز می شد شروع می کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. 🌹یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت اذان تا نمازش را بخواند. ❤️ شهید دکتر مجید شهریاری ❤️ ‌━━═━━⊰❀‌‌•-🕊⃝⃡♡-•❀⊱━━═━ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی نجوای عاشقانه (نماز و تربیت و مباحث روانشانسی خانواده) @najva14
↯🕊 🌿حرڪات عجیـب سرلشڪرشهیـدیوسف‌ڪلاهدوز در قبال همسایگان خود 🍀ما طبقه پایین زندگی می‌کردیم و آقای کلاهدوز طبقه بالا • هیچ‌وقت متوجه ورود و خروجِ ایشان نشدم • یه شب اتفاقی در رو باز کردم دیدم آقای کلاهدوز پوتین‌هاش رو درآورده ، توی دستش گرفته و از پله‌ها میره بالا • طوری رفت و آمد می‌کرد که مزاحم همسایه‌ها نشه • صبح‌ها هم چون زود می‌رفت بیرون ، ماشینش رو خاموش تا سرِ کوچه هُل می‌داد و اونجا روشن می‌کرد تا برا همسایه‌ها مزاحمت ایجاد نشه • 📚منبع : سالنامه عطش‌ظهور۱۳۸۵ 🌷⃟🔗¦↫ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی نجوای عاشقانه (نماز و تربیت و مباحث روانشناسی خانواده) @najva14
شهید مصطفی صدر زاده: +برادران وخواهران من! ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد!💔 از ما گفتن، ما که رفتیم... کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 @najva14
زن در اسلام: زنده؛ سازنده؛ ورزمنده است؛ به شرطی که لباس رزمش، لباس عفتش باشد..‌. " کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 @najva14
🌷🌹🌷🌹🌷 مادرش می‌گفت :یک روز اومد گفت مامان می خوام به جبهه برم .گفتم برادرات رفتند چندبار جای تو، هیچ فرقی نمی‌کنه رفتن و نرفتنت. گفت:« مامان اون ها برای خودشان رفتند. تو چه مادری هستی که این‌ جا نشسته ای؟ چای جلوی رویت است و بقیه بچه هات دورت هستند و در حالی که بچه های مردم در جبهه هستند.»گفتم: خدایا تو به من امانت دادی من هم آن را در راه تو می دهم بعد سعید یک کاغذ آورد گفت:«مامان رضایت نامه مو امضا می‌کنی؟» من هم با دست خودم برگه رو امضا کردم بعد صورتم را بوسید و گفت:« مامان پیش حضرت فاطمه روسفید شدی.» . ۵ بهمن ۱۳۶۲ عازم عملیات والفجر 6 شد در دهلران به عنوان امدادگر. اولین و آخرین اعزامش بود. از سپاه رامسر اعزام شد.۱۲ سال بعد استخوان های پسرم و برام آوردند.۱۵ سال بیشتر تو این دنیا زندگی نکرد.اما رو سفیدم کرد. . شهید امدادگر سعید غلامی 🥀🥀🥀 همسفر با شهدا🌷🕊 کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🌷🌹🌷🌹🌷 @najva14